کارناوال/ رصدخانه مراغه بنايي ارزشمند است که وجودش را مديون خواجه نصيرالدين طوسي، فيلسوف، رياضيدان و منجم بزرگ دوره ايلخاني، هستيم که در دوره ي هلاکوخان (يکي از حکام مغول و نوه چنگيزخان مغول) به ساخت آن همت گماشت و در روز سه شنبه ۴ جماديالاول ۶۵۷ قمري برابر با ۱۶ ارديبهشت ۶۳۸ و مصادف با شب تولد زينب، دختر علي بن ابيطالب (ع)، احداث بناي آن را آغاز نمود.
وي در سال ۶۵۴ هجري قمري ، خود را براي جلوگيري از ويراني کلي سرزمين ايران تسليم مغولان نمود و به عنوان منجم به خدمت هولاکو خان در آمد. بدين ترتيب اعتماد خان مغول به او جلب شد و با تمام عزت و اقتدار و احترام از ملازمان هولاکو و به تعبيري وزير او گرديد. در اين مقام توانست برخي از کتابخانه ها و مدارس را از نابودي نجات دهد و سرپرستي اوقاف عهد هولاکو را بر عهده بگيرد.
به دستور خواجه، فخرالدين ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغي که معمار معروف آن عصر بود، موظف شد تا ساختمان وسيع و با شکوه رصدخانه را با نقشه استاد بنا نمايد.
براي تامين هزينه هاي ساخت رصدخانه، علاوه بر کمک هاي مالي دولت، اوقاف سراسر کشور نيز در اختيار خواجه نصير گذاشته شد و يک دهم آن به بناي رصدخانه و خريد ابزار و کتب مورد نياز اختصاص يافت. در نهايت حدود بيست هزار دينار براي ملزومات اين رصدخانه هزينه شد.
در کنار رصدخانه، ساختماني با شکوه جهت استفاده ي منجمين و خواجه نصير، ساخته شد و مدرسه علميه اي نيز جهت استفاده طلاب دانشجو احداث گرديد.
روايت هايي از چگونگي ساخت رصدخانه
مغولان از جمله افرادي بودند که دستي در علم و معرفت نداشتند اما به ستاره شناسي و احکام آن علاقه ي زيادي نشان مي دادند. پس از سکونت هلاکو در مراغه در سال ۶۵۷ هجري قمري، تصميم گرفت که مقام خواجه نصير الدين طوسي را گرامي بدارد و از وي درخواست کند تا در اين شهر رصدخانه اي بنا نهد. مقصود هلاکو آن بود که خواجه نصير در اين رصدخانه به مطالعه بپردازد و يک زيج تازه را بنويسد.
زيج نزد منجمان نام کتابي است که احوال و حرکات ستارگان و مانند آن را که در نتيجه ي رصد کردن آنها معلوم ميشود، در آن ثبت ميکنند.
خواجه نصير در پاسخ به اين درخواست و با توجه به وسعت و بزرگي کار مورد نظر و عدم وجود امکانات و نيروي انساني شايسته،
به هلاکوخان گفت:
بناي رصد خانه و نوشتن زيج تازه، نزديک به سي سال وقت لازم دارد.
هلاکو که در اين امر بسيار عجله داشت، اصرار ورزيد و در نتيجه خواجه توانست در مدت ۱۲ تا ۱۳ سال اين بنا را احداث کند.
برخي معتقدند که فکر ايجاد رصدخانه در اصل متعلق به ضمير منگوقاآن (چهارمين حاکم مغول) بود که اجل براي انجام آن مهلتش نداد و به هولاکو وصيت نمود تا آن را انجام دهد.
منگوقاآن در ميان سلاطين مغول به هوش و ذکاوت مشهور بود و از پس حل بعضي از اشکال اقليدسي نيز بر مي آمد. وي در صدد رصدخانه بر آمد و از اين رو به موجب فرمان جمال الدين محمد بن طاهربن محمد الزيدي البخاري به اين کار مشغول شد اما بنا به دلايلي تحقق اين مساله به تاخير افتاد.
منگوقاآن در واپسين لحظات عمرش از برادرش خواست که خواجه نصير طوسي را براي اين کار برگزيند و پس از فتح قلعه هاي اسماعيليه اين کار را آغاز نمايد. هلاکو پس از فتح قلعه ها، از خواجه خواست تا اين کار را انجام دهد و وي مراغه را براي اين کار برگزيد.
برخي ديگر نيز مي گويند که خواجه به محض مشاهده ي علاقه و اراده مغولان به ستاره شناسي و ر صد اجرام آسماني فرصت را غنيمت شمرد و از حاکمان خواست تا رصدخانه اي بنا نمايد و زيج تازه اي بنويسد تا مايه ي فخر آنها شود. هلاکوخان که اين پيشنهاد به مزاجش سازگار مي آمد، تصميم گرفت همه ي امکانات را براي ساخت اين بنا در اختيار خواجه قرار دهد. گفتگوي ميان خواجه و هلاکو نيز جالب است که در اينجا به آن اشاره مي کنيم.
وقتي خواجه نصير الدين طوسي به شهر مراغه رسيد تصميم گرفت رصدخانه اي را در اين شهر احداث نمايد. او به هلاکوخان گفت:
مي خواهم چنين کاري را بکنم و از تو کمک مي خواهم.
هلاکو از خواجه پرسيد:
اين کار چه فايده اي دارد؟
خواجه پاسخ داد:
فايده رصدخانه آن است که آدمي مي داند که در آينده کيهان چه واقع مي شود.
هلاکو گفت:
آگاهي از حوادث آسمان چه فايده اي دارد؟
خواجه گفت:
آنچه مي گويم انجام دهيد تا معلوم شود چه مي گويم. فرمان دهيد کسي بر بالاي اين خانه برود، آنگاه تشت مسي بزرگي را از بالاي بام به ميان سرا پرتاب کند. البته کسي جز من و شما نداند چه مي خواهد بشود.
هلاکو پذيرفت و به فرمان او يکي از خدمتگزاران به بالاي بام رفت و تشت مسي بزرگي به پايين پرتاب نمود. همه مردمي که درآن اطراف بودند وحشت زده شدند و حتي عده اي به حالت غش افتادند اما تغييري در حال خواجه و هلاکو که از افتادن تشت با خبر بودند، رخ نداد. دراين هنگام خواجه گفت:
منفعت رصد خانه اين است که کساني که بدين وسيله از وقوع حوادث پيش از وقت آگاه مي شوند و بقيه مردم را آگاه مي سازند. درنتيجه هيچ کسي دچار هول و هراس نمي شود.
هلاکوخان نظر خواجه نصير الدين طوسي را قبول کرد و فورا دستور داد که وسايل بناي رصدخانه فراهم شود و درکنار مراغه در دامنه ي يک کوه آن را بسازند.
سرانجام رصدخانه چه شد؟
حدود ۱۳ سال طول کشيد تا اين مجموعه به سر انجام برسد تا اينکه پس از درگذشت هلاکو در سال ۶۶۳ هجري قمري، وظيفه ي مراقبت و حفظ رصدخانه را خود خواجه نصير برعهده گرفت و براي جلوگيري از تخريب آن تلاش بسيار نمود.
تا سال ۶۷۲ هجري قمري، تعداد آثار مکتوب خواجه نصير از ۵۰ کتاب و رساله نيز بيشتر شده بود و نتايج علمي خوبي را به دست آورده بود. او به اتفاق جمعي از شاگردان خود به بغداد رفت تا در آنجا بقاياي کتاب هاي دزديده شده از ايران را به مراغه باز گرداند اما کارش ناتمام ماند و در تاريخ ۱۸ ذي الحجه سال ۶۷۲ هجري قمري در بغداد دار فاني را وداع گفت. جسد وي به کاظمين انتقال داده شد و در جوار امامين دفن گرديد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار