نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
دیدنی-خواندنی

ردپای حیوانات در تاریخ!

منبع
خراسان
بروزرسانی
خراسان/ يکي از تعريف هايي که براي تاريخ مطرح مي شود اين است که تاريخ، داستان زنان و مرداني فراموش نشدني است که شاهکارهاي بزرگ آن ها مسير جهان را تغيير داده است. اما هرازگاهي موجودات زنده ديگري غير از انسان ها هم بوده اند که بدون اين که بدانند و متوجه باشند، در مسير زندگي ما نقش ايفا کرده اند؛ نقشي که ما معمولا آن را فراموش مي کنيم. از غازهايي که با سرو صداي ناخودآگاه خود، جرقه جنگي را مي زنند که سرنوشت يک شهر را تغيير مي دهد گرفته تا سگ هايي که رفتن به مکان هايي را تجربه مي کنند که پاي هيچ انساني هنوز به آن جا نرسيده است. امروز قرار است با تعدادي از موجودات زنده که تاثيرات مهمي بر تاريخ و زندگي انسان ها داشته اند، آشنا شويد. غازهايي که سر و صدايشان رم را نجات داد امپراتوري درحال شکوفايي روم در اوايل قرن چهارم قبل از ميلاد، مورد حمله گال ها قرار داشت (گل يا گال روم متشکل از ناحيه‌اي ايالتي بود که هم اکنون جايگاه فرانسه، لوکزامبورگ و غرب آلمان است. روم توانست تقريباً به مدت ۶۰۰ سال بر اين منطقه حکمراني کند.) گال ها در جنگي به نام آلزيا رومي ها را شکست داده و در حال آماده شدن براي حمله به شهر رم پايتخت امپراتوري روم باستان بودند. آن ها هنگام شب و در حالي که روميان در خواب بودند وارد شهر شدند و قصد تصرف مخفيانه تپه کاپيتولين (يکي از هفت تپه رم که در روم باستان، يک مکان مذهبي و سياسي بوده است) را داشتند. نيروهاي آن ها بي سر و صدا و با سرعت در داخل شهر حرکت مي کردند بدون آن که نگهبانان و محافظان شهر متوجه حضورشان شوند. اما هنوز به تپه رخنه نکرده بودند که غازها - حيواناتي که قدرت شنوايي بسيار بالايي دارند- متوجه حضور آن ها شدند و شروع به سر و صدا کردند. سر و صداي غازها نگهبانان و محافظان شهر را که در آن حوالي بودند بيدار کرد و در نهايت رم از تصرف گال ها نجات يافت. غازهاي رم که به شهرت و معروفيت رسيده بودند، پس از آن هرسال در مراسمي به خاطر دفاع از شهر توسط روميان مورد قدرداني قرار مي گرفتند. اسبي که به توليد واکسن هاي سالم کمک کرد در اواخر قرن 19، يک اسب حمل کننده گاري شير که جيم نام داشت به بيماري ديفتري مبتلا شد و پس از مدتي در يک اتفاق غيرعادي بهبود يافت. به نظر مي رسيد بدن اين اسب آنتي بادي هايي براي مقابله با بيماري توليد کرده است. محققان از جيم براي تهيه سرم حاوي آنتي ‌بادي و مقابله با سم ديفتري استفاده کردند و توانستند بيش از ۳۰ ليتر آنتي توکسين (ضد سم) ديفتري از او تهيه کنند و جان بسياري از بيماران را نجات دهند. با اين حال در ۲ اکتبر ۱۹۰۱ نشانه‌هايي از ابتلاي جيم به کزاز مشاهده و به خاطر اين که به اين بيماري مبتلا شده بود کشته شد. پس از مرگ جيم مشخص شد که مرگ دختر بيماري در سنت لوئيز نيز بر اثر سرم آلوده‌اي بوده که از اين اسب تهيه شده بود. آزمايش سرم نشان داد که سرم تهيه شده از اسب، آلوده به عامل بيماري کزاز بوده است. سهل ‌انگاري در آزمايش اين آنتي توکسين ‌ها پيش از استفاده که به مرگ ۱۲ کودک ديگر نيز انجاميد باعث شد در سال ۱۹۰۲ «قانون کنترل بيولوژيک» که توليد داروهاي سالم تري را تضمين مي کرد در آمريکا به تصويب برسد. اين قانون و اين حادثه، سنگ بناي تأسيس مرکز ارزيابي و تحقيقات بيولوژيک و پس از آن تشکيل اداره مواد غذايي و دارويي ايالات متحده آمريکا در آن کشور شد. گربه اي که فصل جديدي در جرم شناسي باز کرد در سال 1994 ميلادي نيروي پليس سلطنتي سواره نظام کانادا جسدي را به همراه يک ژاکت آلوده به خون در يک گودال کم عمق پيدا کرد. آزمايش ها نشان دادند که خون متعلق به قرباني است، با اين حال چند موي بلند يک گربه سفيد هم توسط پليس کشف شد. پليس مي دانست که همسر قرباني در نزديکي محل پيدا شدن جسد زندگي مي کند و يک گربه سفيد به نام اسنوبال دارد. مقامات پليس از اسنوبال براي انجام آزمايش DNA خون گرفتند. اما مشخص شد که هيچ آزمايشگاهي تا کنون روي DNA حيوان خانگي آزمايش نکرده است و هيچ کس نيز نمي خواهد اولين فردي باشد که اين آزمايش را انجام مي دهد. اما سرانجام يک موسسه موافقت کرد که به انجام اين تحقيقات کمک کند. پليس نمونه هاي خون حدود 20 گربه را جمع آوري کرد تا اطمينان يابد که گربه ها DNA مشابهي ندارند. در نهايت مشخص شد که موهاي بلند متعلق به اسنوبال است و مالک اين گربه به زندان فرستاده شد. اين اولين باري بود که از DNA غير انساني در يک پرونده قتل استفاده مي شد. از آن زمان تاکنون، DNA حيوانات خانگي به حل بسياري از پرونده هاي جنايي در سرتاسر جهان کمک کرده است. حشراتي که لشکر ناپلئون را فتح کردند در لشکر کشي ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه به روسيه در سال 1812 ميلادي، نيروهاي ناپلئون در شرايطي درحال ورود به روسيه بودند که چيز زيادي نمي توانستند با خودشان حمل کنند. شرايط جنگ ايجاب مي کرد که سربازان دايم يک دست لباسي را که داشتند به تن کنند و هيچ راهي هم براي عوض کردن آن نداشتند. لباس هاي سربازان کم کم به نوعي شپش بدن آلوده شدند که در درزهاي لباس ها تخم گذاري مي کردند. شپش هاي بدن که قطعا انتقال دهنده بيماري هستند باعث شدند سربازان لشکر ناپلئون به شدت بيمار شوند. شواهدي که به تازگي درباره DNA به دست آمده است نشان مي دهد ارتش ناپلئون به اين دليل در تلاشش براي تسخير مسکو شکست خورد که بسياري از سربازان بر اثر ابتلا به بيماري تيفوس که عامل انتقال دهنده آن نوعي شپش است به شدت تضعيف شده بودند. آلودگي مداوم نيروهاي ارتش ناپلئون به شپش بدن، عامل گسترش اين بيماري در ميان آن ها بود. گوسفندي که ثابت کرد شبيه سازي امکان پذير است دالي را شايد بتوان معروف ترين گوسفند تاريخ دانست که به علم شکل داد، هرچند خودش هيچ اطلاعي از نقشي که ايفا مي کرد نداشت. دالي اولين پستانداري بود که با استفاده از يک سلول بالغ به طور کامل و با موفقيت شبيه سازي شد. او در سال 1996 متولد شد و اولين موفقيتي بود که پس از 277 بار تلاش به دست مي آمد. اين گوسفند ماده، از سلول پستاني منجمد يک گوسفند که سال ها پيش مرده بود، به دست آمد. دانشمندان اين سلول را به تخمک بارور نشده گوسفند ديگري الحاق کردند. پيش از اين، کليه مواد ژنتيکي اين تخمک خارج شده بود. سلول ‌هاي الحاقي رشد و نمو يافتند و به يک جنين تبديل شدند. اين جنين در رحم گوسفند سوم که بارداري و زايمان طبيعي داشت قرار گرفت و پس از پنج ماه و نيم بره اي که آن را دالي ناميدند متولد شد. دالي تا سال 2003 سالم و زنده ماند اما در ۱۴ فوريه ۲۰۰۳ مرگ اين گوسفند شبيه سازي شده به علت بيماري ريوي اعلام شد. تولد و مرگ دالي، که مطالعات دانشمندان روي آن به بهبود تکنيک هاي شبيه سازي کمک زيادي کرد، مسلما از لحظات تاريخي علم بشر به شمار مي آيد. لحظاتي که در تاريخ براي هميشه ثبت شد و راه را براي ادامه داستان شبيه سازي با تمام موافقان و مخالفانش باز کرد.
موش و کک هايي که بحران هاي شديد ايجاد کردند در اواسط قرن 14 ميلادي يک بيماري همه گير مرگبار که به آن لقب مرگ سياه داده شد، حدود يک سوم يا بيشتر از جمعيت از اروپا را از بين برد. در آن زمان، علت مرگ سياه ناشناخته بود. بعدها محققان، طاعون- بيماري عفوني ناشي از باکتري يرسينيا پستيس که موش و ديگر جوندگان کوچک را آلوده مي کند و از طريق گزش کک مخصوص جوندگان، به انسان منتقل مي شود- را عامل اين فاجعه دانستند. عامل بيماري زاي قدرتمند موش-کک از طريق مسيرهاي تجاري از آسياي مرکزي به اروپا گسترش يافت و کل اروپا را از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ ميلادي در برگرفت. برآوردها نشان مي دهد بيش از يک سوم جمعيت اروپا، يا ۲۵ ميليون نفر طي سه سال از بين رفتند. تقريباً همين تعداد کشته در همان دوره در آسيا نيز برآورد شده است. تخمين زده مي‌شود جمعيت زيادي از ايران نيز در آن زمان کشته شدند. اين تلفات عظيم با ايجاد تغييرات اجتماعي و اقتصادي، بحران ‌هاي شديد اقتصادي، اجتماعي و مذهبي را به ‌دنبال داشت. کمبود نيروي کار، مشکلات زيادي به خصوص در کشاورزي به‌وجود آورد. مردم، روستا ها و زمين ‌هاي خود را ترک کردند. تورم شديد ايجاد و قيمت ‌ها در عرض چند هفته 10 برابر شد. مردم به کليسا ها روي آوردند، تا گناهان شان پاک شود. نداشتن پاسخ براي سوالات مردم باعث روي آوردن کليسا به خرافات شد و به اين ترتيب خرافات بسياري در ميان مردم رواج پيدا کرد. گرگ هايي که جنگ جهاني اول را متوقف کردند در زمستان سال 1917-1916 نيروهاي آلماني و روسي در منطقه اي که از جنوب به درياي سياه و از شمال به درياي بالتيک ختم مي شد در حال جنگ بودند. سرماي شديد زمستان باعث شده بود گرگ هاي گرسنه در طول جنگ به گروه هايي از سربازان حمله کنند. حملات گرگ ها کم کم شدت يافت و بايد کاري درباره آن انجام مي شد. سربازان، مسموم کردن گرگ ها، تيراندازي به سمت آن ها با اسلحه و مسلسل و حتي استفاده از نارنجک را امتحان کردند اما گله هاي گرگ گرسنه و تازه نفس ديگري بلافاصله جايگزين گرگ هاي کشته شده مي شدند. شرايط به اندازه اي سخت شد که سربازان روسي و آلماني فرماندهان خود را براي انجام مذاکرات آتش بس موقت متقاعد کردند تا بتوانند با گرگ هاي گرسنه به طور موثرتري مقابله کنند. دو طرف درباره آتش بس توافق کردند، جنگ متوقف شد و روس ها و آلمان ها درباره چگونگي حل مشکل با يکديگر گفت و گو کردند. در نهايت با تلاش مشترک دو طرف جنگ، مشکل گرگ هاي گرسنه به تدريج حل شد. صد ها گرگ کشته شدند و گرگ هاي باقي مانده نيز فرار کردند و يک بار ديگر ميدان جنگ به انسان ها واگذار شد. با حل مشکل گرگ ها به آتش بس نيز خاتمه داده شد. کبوتري که از يک جنگ جلوگيري کرد در طول جنگ جهاني اول و دوم، بيش از 200 هزار کبوتر براي نظارت و ارسال پيام ها به کار گرفته شدند. در جنگ جهاني اول، ارتش آمريکا به تنهايي 600 کبوتر پيام رسان داشت که پيام ها را در جعبه ها يا محفظه هايي که به پاهاي شان بسته مي شد حمل مي کردند. تعدادي از اين کبوتران نامه ‌بر، به خاطر خدمتي که در جنگ انجام دادند نشان لياقت و افتخار دريافت کردند. «جو»، کبوتر آمريکايي يکي از اين کبوتران بود که در زمان پيشروي انگليس به شهر ايتاليايي «وچيا» نقش بسيار مهمي ايفا کرد. زماني که ارتش انگليس قصد ورود به شهر را داشت، آلماني‌ها به خاطر حمله هوايي از پيش طراحي شده ايالات متحده، آن جا را ترک کرده بودند. مسئولان ارتباطات راديويي ارتش بريتانيا نتوانستند با فرودگاه که ۲۰ مايل دورتر از آن جا بود تماس بگيرند، بنابراين پيام را در يک کاغذ نوشتند و به پاي جو بستند. اين پرنده طي ۲۰ دقيقه توانست ۳۲ کيلومتر را به طور شگفت‌انگيزي پرواز کند و درست زماني که بمب ‌اندازها آماده پرواز بودند پيام به فرودگاه رسيد و به اين ترتيب جان هزاران سرباز نجات پيدا کرد. جو دوران بازنشستگي خود را در باغ وحش ديترويت گذراند تا اين‌که در سال ۱۹۶۱ و در ۱۸ سالگي از دنيا رفت. پيکر او به عنوان تنديس تا سال ۲۰۱۱ در معرض نمايش گذاشته شد.
سگ هايي که آغازگر عصر فضانوردي شدند در 3 نوامبر 1957، سگي که «لايکا» ناميده مي شد با فضاپيماي روسي «اسپوتنيک 2»، به فضا سفر کرد و اولين حيواني بود که با پيمودن دور زمين، راه را براي پروازهاي فضايي انسان هموار ساخت. سفر اين حيوان به فضا، يک ماه پس از پرتاب ماهواره بدون سرنشين اتحاد جماهير شوروي، «اسپوتنيک 1» انجام شد که آغازگر عصر فضانوردي بود. لايکا قبل از اين که براي اين سفر فضايي انتخاب و آموزش داده شود يک سگ ولگرد بود. روس ها ترجيح مي دادند از سگ هاي ولگرد استفاده کنند چرا که اين سگ ها قوي تر از سگ هاي خانگي هستند. اگرچه مقامات شوروي ادعا کرده بودند که لايکا در فضاپيماي اسپوتنيک 2 حدود يک هفته زنده مانده، اما در سال 2002 مشخص شد او چند ساعت پس از پرتاب موشک به دليل گرماي بيش از حد و استرس مرده است. فضاپيماي اسپوتنيک 2، پس از آن که بيش از دو هزار بار به دور زمين چرخيد، در آوريل سال 1958درحالي که بقاياي لايکا در داخل آن بود، هنگام ورود به جو سياره زمين سوخت و نابود شد. در اوت سال 1960، سگ هاي فضايي اتحاد جماهير شوروي به نام هاي «بلکا» و «استرلکا» به اولين حيواناتي تبديل شدند که به دور زمين چرخيدند و زنده ماندند. کمتر از يک سال بعد، در 12 آوريل 1961، يوري گاگارين خلبان روسي به عنوان اولين انسان فضانورد شناخته شد. ميموني که يک پادشاه را کشت در اوايل اکتبر سال 1920 ميلادي هنگامي که «الکساندر» پادشاه يونان، در حال عبور از يک باغ بود، سگ او با يک ميمون خانگي درگير شد. درحين تلاش الکساندر براي جدا کردن دو حيوان از يکديگر ميمون ديگري به خود او حمله کرد و او را گاز گرفت. زخم ناشي از گاز گرفتن ميمون، عفوني شد و در نهايت الکساندر بر اثر همان زخم در 25 اکتبر و در 27 سالگي درگذشت. الکساندر در سال 1917، در زمان جنگ جهاني اول، پس از آن که پدرش، کنستانتين اول، از سلطنت استعفا داد بر تخت نشست. کنستانتين طرفدار آلمان ها بود و در جنگ جهاني دوم، بي طرفي يونان را حفظ کرد به همين دليل از سوي متفقين (فرانسه، بريتانياي کبير و روسيه) تحت فشار قرار گرفت تا استعفا دهد. پس از مرگ الکساندر، کنستانتين دوباره به سلطنت بازگردانده شد اما در دور دوم سلطنت خود کشورش يونان را وارد جنگ هاي ترکيه- يونان (22-1919) کرد که به شکست يونان منجر شد. وينستون چرچيل نخست وزير انگليس در طول جنگ جهاني دوم، بعد ها درباره زنجيره حوادثي که بعد از مرگ الکساندر پيش آمد اظهار کرد: شايد اغراق نباشد اگر بگوييم ربع ميليون نفر در نتيجه گاز گرفتن يک ميمون جان خود را از دست دادند. مترجم : ياسمين مشرف منابع: ba-bamail.com , rd.com, history.com, cracked.com, blogs.ancestry.com همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره