نماد آخرین خبر

بررسی وفای به عهد از دیدگاه قرآن کریم

منبع
فارس
بروزرسانی
بررسی وفای به عهد از دیدگاه قرآن کریم
فارس/ وفاى به عهد از صفات خدا و سيرت صاحبان خرد معرفى شده و نقض عهد نيز موجب فسق، اضلال کيفرى و لعن خداى سبحان و مايه تفرق انسانهاست. بين عبد، يعنى انسان و مولاى او، يعنى خداوند پيمانى است که اگر اين پيمان رعايت نشود نقض ‍ عهد شده است. رسول اکرم(ص) نيز وفاي به عهد را از شرايط اساسي ايمان مي‌داند و حضرت امير(ع) نيز در فرمان خود به مالک اشتر، به اهميت اين مسئله در اسلام و جاهليت اشاره مي‌کند و آن را مهمترين و عمومي‌ترين قانون اجتماع مي‌شمارد: اگر با دشمني پيماني بستي تا او را در پوشش پناه خويش بگيري، به پيمان خويش وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پيمان خويش قرار ده که در ميان واجبات الهي، هيچ موضوعي همانند وفاي به عهد در ميان مردم جهان، با تمام اختلافاتي که با هم دارند، مورد اتفاق عمومي نيست. تا آنجا که مشرکان نيز پيش از مسلمانان در روابط خود بدان پاي بند بودند؛ زيرا از پي آمدهاي پيمان شکني خاطرات تلخي داشتند. آنچه در ادامه مي‌خوانيد گذري بر برخي از آيات قرآن کريم است که در خصوص اهميت وفاي به عهد از تفسير نور حجت‌الاسلام محسن قرائتي آمده است: سوره اعراف آيه 172 «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى‏ شَهِدْنَآ أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِينَ‏»؛ و (به ياد آور) زمانى که پروردگارت، از پشت بنى‌‏آدم، فرزندان و ذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى داديم (که تو پروردگارمايى، اين اقرار گرفتن از ذريّه‏ آدم براى آن بود) تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين، غافل بوديم. نکته‌ها «ذريّة»، يا از «ذَرّ»، به معناى ذرّات بسيار کوچک غبار (يا مورچه‏‌هاى ريز) است، که مراد از آن در اينجا، اجزاى نطفه‏ انسان و يا فرزندان کوچک و کم ‏سن و سال است، يا از ريشه‏ «ذَرو»، به معناى پراکنده ساختن و يا از «ذَرأ»، به معناى آفريدن است. اما اغلب به فرزندان گفته مى‌‏شود. چگونگى پيمان گرفتن خدا از بنى‏‌آدم در اين آيه بيان نشده است، ولى مفسّران اقوال متعدّدى بيان کرده‏‌اند که مشهورترين آنها دو قول است؛ الف: طبق روايات، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پايان دنيا به صورت ذرّات ريز و پراکنده، همچون مورچگان از پشت او بيرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبيّت خدا اعتراف کردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدريج و به طور طبيعى به اين جهان بيايند. اين عالم را «عالم ذرّ» و آن پيمان را «پيمان ألَست» مى‏‌گويند. امام صادق(ع) فرمود: بعضى از ذريّه‏ آدم در عالم ذرّ به زبان اقرار کردند، ولى ايمان قلبى نداشتند. از پيامبر اکرم(ص) نقل شده که اين اقرار، روز عرفه انجام شده است. ب: مراد از عالم ذرّ، همان پيمان فطرت و تکوين است. يعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران که ذرّاتى بيش نيستند، خداوند فطرت توحيدى و حقّ‏‌جويى را در سرشت آنها مى‏‌نهد و اين سرّ الهى به صورت يک حسّ درونى در نهاد و فطرت همه، به وديعت نهاده مى‏‌شود. همچنين در عقل و خردشان، خداباورى به صورت يک حقيقت خود آگاه نقش مى‏‌بندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبيّت خداوند گواهى مى‌‏دهد. در بعضى روايات که از امام صادق(ع) درباره‏ فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذرّ دانسته‏‌اند. در برخى روايات، فطرت، اثر عالم ذرّ است نه خود آن، «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا الموقف»، بنابراين انسان‌‏ها در زمان و موقفى اقرار کرده، ولى آن را فراموش کرده‌‏اند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است که گرايش دل به سوى اوست. به هرحال آيه، مورد گفت‌وگوى متکلّمين، محدّثين و مفسّرين است، لذا ما علم آن را به اهلش که همان راسخان در علم هستند، واگذار مى‌‏کنيم. پيام‌ها 1- تمام انسان‏‌ها، فرزندان حضرت آدم(ع) هستند و خداوند از آنها بر ربوبيّت خود اقرار گرفته است. «و اذ اخذ ربّک من بنى‏آدم... ألست بربّکم» 2- خداوند، توحيد را در فطرت و سرشت انسان‏‌ها قرار داده است. «أشهدهم على أنفسهم ألست بربّکم» هر انسانى به گونه‌‏اى ربوبيّت و وحدانيّت خداوند را دريافته و بر آن گواه است. 3- خداوند، پس از آفرينش انسان، ربوبيّت خود را بر او آشکار کرد تا به هنگام لزوم گواهى دهد. «ألستُ بربّکم» 4- ميثاق فطرت و خداجويى، براى اتمام حجّت است. «أن تقولوا يوم القيامة» 5 در روز قيامت، ادّعاى غفلت از ربوبيّت خداوند، پذيرفته نيست. «انّا کنّا عن هذا غافلين» جهل و غفلت، عذر پذيرفته نزد خداوند نيست. سوره رعد آيه 20 «الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَقَ‏»؛ (خردمندان) کسانى هستند که به پيمان الهى وفا مى‌‏کنند و عهد (او را) نمى‏‌شکنند. نکته‌ها «عهداللَّه» هم شامل پيمان‏‌هاى فطرى از قبيل عشق به حق و عدالت مى‌‏شود، هم پيمان‏‌هاى عقلى مثل درک حقايق عالم هستى و مبدأ و معاد را در برمى‏‌گيرد، هم بر پيمان‏‌هاى شرعى همچون عمل به واجبات و ترک محرّمات اطلاق مى‏‌شود و هم بر پيمان‏‌هايى که انسان‏‌ها با يکديگر مى‏‌بندند و متعهّد مى‏‌شوند و خداوند مراعات آنها را واجب فرموده، صادق است. يکى از مهم‏ترين پيمان‏‌هاى الهى، امامت رهبران آسمانى است. بعد از آنکه حضرت ابراهيم با پشت سرگذاشتن آزمايش‏‌هاى متعدّد به مقام امامت رسيد، از خداوند خواست تا فرزندان او نيز داراى اين مقام شوند. خداوند براى روشن شدن جايگاه امامت، به جاى آنکه بفرمايد مقام امامت به افراد ظالم نمى‌‏رسد فرمود: «لاينال عهدى الظالمين» عهد من به ستمگران نمى‌‏رسد. «ميثاق» به چيزى گفته مى‌‏شود که دل انسان با آن وثوق و اطمينان پيدا مى‌‏کند و از آنجا که وجود يک رهبر الهى، دل و جان انسان‏‌ها را آرام و مطمئن مى‏‌سازد. لذا از مصاديق ميثاق شمرده شده است. وفاى به عهد مانند احترام به والدين و ردّ امانت، تنها از حقوق اسلامى نيست، بلکه از حقوق انسانى است. لذا هر خردمند و عاقلى بايد آن را مراعات کند. پيام‌ها 1- عقل صحيح و سالم، انسان را به دين الهى وفادار مى‏‌سازد. «اولوا الالباب، الذين يوفون» 2- وفاى به عهد از آثار خرد و عقل است. «اولواالالباب - يوفون ...» 3- احترام به پيمان‏‌ها و قراردادهاى اجتماعى، از ويژگى‏‌هاى انسان مؤمن عاقل است. «لا ينقضون الميثاق» سوره انعام آيه 152 «وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ حَتَّى‏ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ الْکَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى‏ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُواْ ذَ لِکُمْ وَصَّکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»؛ به مال يتيم نزديک نشويد (و در آن تصرّفى نکنيد) مگر به نيکوترين (طريقه‏‌اى که به صلاح او باشد) تا به حد بلوغ و رشد خود برسد. (در داد و ستدها) پيمانه و ترازو را با عدالت تمام دهيد. ما هيچ‏کس را جز به اندازه‏ توانش تکليف نمى‏‌کنيم. و هرگاه سخن مى‏‌گوييد (چه در قضاوت و چه در شهادت) عدالت را رعايت کنيد، هر چند (به زيان) خويشاوندتان باشد و به عهد و پيمان خدا وفا کنيد. اينها امورى است که خداوند، شمارا به آن سفارش کرده است، باشد که ياد کنيد و پند بگيريد. نکته‌ها خداوند، کارهاى خود را به نحو احسن انجام مى‏‌دهد: «أحسن الخالقين»، «أحسن تقويم»، «نزل أحسن‌‏الحديث»] و...، از ما هم خواسته که کارهايمان به نحو احسن باشد، «ليبلوکم ايّکم احسن عملا» چه در تصرّفات و فعاليّت‏‌هاى اقتصادى، «الاّ بالّتى هى احسن»، چه در گفت‌وگو با مخالفان، «جادلهم بالّتى هى احسن»، چه در پذيرش سخنان ديگران، «يستمعون القول فيتّبعون احسنه» و چه بدى‏‌هاى مردم را با بهترين نحو جواب دادن، «ادفع بالّتى هى احسن السيّئة» که در تمام اين موارد، کلمه‏ «احسن» به کار رفته است. قوم حضرت شعيب، به خاطر کم فروشى گرفتار عذاب شدند. در قرآن نيز سه بار از کم‌‏فروشى نهى شده است. کلمه «کيل» هم به معناى پيمانه است و هم به معناى پيمانه کردن. کلمه‏ى «قسط» هم مى‏‌تواند مربوط به «اوفوا» باشد يعنى پرداخت، عادلانه باشد و هم مربوط به «کيل و ميزان» باشد، يعنى خود پيمانه و ترازو سالم باشد. البتّه نتيجه هر دو يکى است. 1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لاتقربوا» 2- براى حفظ حقوق ايتام بايد بهترين طريقه‏ بهره‌‏گيرى از اموال و دارايى او انتخاب شود. «بالّتى هى أحسن». جز کسانى که اهليّت اقتصادى و تقواى کافى دارند، نبايد ديگران به مال يتيم نزديک شوند. «لاتقربوا... الا» 3- وقتى ايتام به رشد و تجربه‏ کافى رسيدند، سلطه‏ خود را از آنان برداريد. «حتى يبلغ أشده» 4- نظام اقتصادى جامعه‏ اسلامى بايد بر اساس قسط باشد. «بالقسط» 5 - اگر اجراى عدالت در حدّ اعلى ممکن نيست، لااقلّ در حدّ توان و امکان مراعات کنيد. «لا نکلّف نفساً الاّ وُسعها» 6- تمام دستورات و اوامر و نواهى الهى، فوق طاقت انسان نيست. «لا نکلّف نفساً الاّ وُسعها» 7- بدون قدرت، تکليفى نيست. «لا نکلّف نفساً الاّ وُسعها» 8 - در اسلام، «تکليف» به اندازه «توان» است. هرکه تواناتر، تکليفش هم سنگين‌‏تر. «لا نکلّف نفساً الاّ وُسعها» 9- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يک اصل است. «اوفوا الکيل... و اذا قلتم فاعدلوا» (در گواهى‏ها، وصيّت‏ها، قضاوت‌‏ها، صدور حکم‌‏ها، انتقادها و ستايش‌‏ها، عدالت را مراعات کنيم.) 10- به پيمان‏‌هاى الهى (که شامل فرمان‏‌هاى عقل و وحى و وجدان وفطرت مى‏‌شود) وفادار باشيم. («عهد اللَّه» هم شامل پيمانى است که خدا با انسان دارد و هم پيمانى که انسان با خدا مى‏‌بندد) «بعهد اللّه اوفوا» 11- رابطه‏ خويشاوندى را بر ضابطه‏ حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فاعدلوا ولو کان ذا قربى» همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar