نماد آخرین خبر

گوناگون/ ابرتانک های غول پیکر و سنگینی که در جنگ جهانی دوم ساخته شدند

منبع
روزياتو
بروزرسانی
گوناگون/ ابرتانک های غول پیکر و سنگینی که در جنگ جهانی دوم ساخته شدند
روزياتو/ جنگ جهاني دوم خانمان سوز ترين جنگي است که تاکنون در تاريخ بشريت رخ داده و مي توان با قطعيت گفت که اين درگيري جهاني مسير دنيا و آينده بشريت را به طور کلي و براي هميشه تغيير داد. اگر چه جنگ جهاني دوم تنها ۶ سال به طول انجاميد که در مقايسه با جنگ هاي سابق در تاريخ کوتاه تر به نظر مي رسد اما بيش از هر نبرد ديگري کشته، زخمي و خسارت مالي برجاي گذاشت. در ابتداي جنگ بسياري از کشورها و بخصوص متفقين آمادگي لجستيکي وارد شدن به يک جنگ تمام عيار را نداشته و هنوز هم بعد از حدود ۲ دهه از پايان جهاني اول، بسياري از عوارض و نتايج فرسايشي اين جنگ بزرگ در کشورهاي اروپايي مشاهده مي شد. براي اين که ميزان ناآمادگي و منسوخ بودن تجهيزات بسياري از کشورهاي درگير در سال هاي ابتدايي جنگ جهاني دوم را درک نماييد مي توانيد به مقايسه تانک هاي به کار رفته در اين نبرد بزرگ در ابتدا و انتهاي جنگ بپردازيد. تانک هايي که در سال هاي ابتدايي حنگ جهاني دوم يا دستکم در سال اول نبرد (۱۹۳۹) مورد استفاده قرار گرفتند، داراي زره هاي ضعيف و ناچيز و سلاح هاي بسيار قديمي بودند و از لحاظ وزني و قدرت نيز با تانک هايي که در سال هاي بعد مورد استفاده قرار گرفتند قابل مقايسه نبودند. براي مثال وقتي به تانک هاي پانزر ۲ (Panzer II ) که در حمله نازي ها به فرانسه و لهستان، ستون فقرات گردان هاي زرهي ورماخت (ارتش آلمان) بودند نگاه مي کنيم شاهد تفاوت زيادي با تانک هاي جنگ جهاني اول نخواهيم بود. اين تانک سبک کمتر از ۵ متر (۴٫۸ متر) طول داشته و با وزن ناچيز ۹ تني خود از يک توپ اصلي ۲۰ ميليمتري سود مي برد. در طي ۴ سال، مهندسان آلماني تانک تايگر ۲ (Tiger II) را ساختند که در مقايسه با پانزرها، بيش از ۷۰ تن وزن داشته که وزني ۷ برابر نمونه هاي اوليه تانک پانزر داشت. اين تانک غول پيکر که با نام «کينگ تايگر» (King Tiger) شناخته مي شد داراي يک توپ اصلي ۸۸ ميليمتري بوده، قسمت هاي حياطي آن توسط يک زره به ضخامت ۱۸ سانتيمتر محافظت شده و ۵ خدمه را در خود جاي مي داد. اما اگر جنگ جهاني دوم تنها دو سال ديگر نيز طول مي کشيد، کينگ تايگر نيز جاي خود را به تانک هاي بسيار غول پيکرتري مي داد که تايگر در مقابل آن ها اسباب بازي بيش نبود. در ادامه اين مطلب مي خواهيم شما را با تعدادي از سوپرتانک هايي که در طول جنگ جهاني دوم ساخته شدند آشنا کنيم. ۱- تانک هاي ايالات متحده در حالي که تانک ۳۰ تني «ام ۴ شرمن» (M4 Sherman) مشهورترين و شناخته شده ترين تانک ايالات متحده در طول جنگ جهاني دوم بود اما در مقابله با تانک هاي آلماني پانزر و تايگر ۱ و ۲ بسيار کوچکتر و ضعيف تر بود. خوشبختانه، براي متفقين البته، کارخانجات نظامي ايالات متحده در مقايسه با کارخانجات آلماني تانک هاي بسيار بيشتري در سال توليد مي کردند. بين سال هاي ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵، ايالات متحده بيش از ۵۳٫۰۰۰ دستگاه تانک توليد کرد در حالي که پرزيدنت روزولت انتظار داشت تعداد بسيار بيشتري توليد شود. در مقابل،کارخانجات آلماني در همين مدت تنها ۷٫۵۰۰ تانک پانزر و تايگر توليد کردند.اما تانک شرمن سنگين ترين و بزرگ ترين تانکي نبود که ايالات متحده در طول جنگ جهاني دوم روي آن کار مي کرد.
اگر سوپرتانک ام ۶ (M6 supertank) قبل از پايان جنگ در مقياس وسيع توليد مي شد مي شد مي توانست هماوردي توانا براي تانک هاي کينگ تايگر آلماني باشد. اين تانک آمريکايي بيش از ۸ متر طول (۸٫۲ متر) داشته و بيش از ۵۷ تن وزن داشت. سوپرتانک ام ۶ داراي ۵ خدمه بوده و داراي دو توپ مجزا بود: يک قبضه ۷۶ ميليمتري و قبضه ديگر ۳۷ ميليمتري. تنها ۴۰ دستگاه از اين تانک ساخته شده و سپس پروژه ساخت آن کنار گذاشته شد. اما تنها خودروهاي نظامي که اين تانک ها با آن روبرو شدند خودروهاي معمولي بودند که آن هم در سال آخر جنگ جهاني دوم بود و زماني که اين تانک ها براي جمع کردن کمک هاي مردمي، در برابر چشمان حيرت زده حاضران، خودروهاي بزرگ را زير زنجيرهاي خود تخريب مي کردند. با اين وجود تانک ديگري در حال ساخت بود که براحتي سوپرتانک ام ۶ را له مي کرد. تانک غول پيکر تي-۲۸ تانکي بود که در سال ۱۹۴۶ ساخته شده و در زمره تانک هاي فوق سنگين قرار مي گرفت. اين تانک بسيار سنگين در ابتدا براي در هم شکستن خطوط دفاعي آلماني ها مانند «سيگفريد لاين» (Siegfried Line) و تانک هاي کينگ تايگر طراحي شده بود. همچنين متفقين اميدوار بودند که اين تانک در عمليات «سقوط» (Operation Downfall)، حمله نهايي به ژاپن، نيز حضور داشته باشد. اين تانک که با نام تي ۹۵ نيز شناخته مي شد نزديک به ۱۱ متر طول داشت که ۳ متر بلندتر از کينگ تايگر بود و بيش از ۱۰۰ تن وزن داشت. با توجه به اين که برجک اين تانک خاصيت گردان و متحرک نداشت بيشتر شبيه يک توپ خودکششي يا يک نابود کننده تانک بود تا يک تانک معمولي. به دليل اندازه بزرگ و وزن سنگين آن، تانک تي-۲۸ تنها حدود ۱۲ کيلومتر بر ساعت سرعت داشته و در هر بار سوخت گيري تنها ۳۲ کيلومتر را مي پيمود که عمکلرد بسيار ضعيفي براي يک تانک به شمار مي آمد. تنها ۲ دستگاه از اين تانک به طور کامل ساخته شد و هيچکدام نيز فرصت حضور در ميدان نبرد جنگ جهاني دوم را پيدا نکردند زيرا تا زمان تکميل شدن، ساخت آن ها جنگ به پايان رسيده بود. يک دستگاه از اين تانک ها پس از پيروزي بر ژاپن اوراق شده و تانک ديگر نيز در انبار يکي از پايگاه هاي نظامي ايالات متحده در داخل کشور به حال خود رها شد. تانک مذکور در سال ۱۹۷۴ پيدا شده و در موزه پَتن سواره نظام و سلاح هاي زرهي در کنتاکي به معرض نمايش درآمد. ۲- بريتانيا بريتانيا نيز به نوبه خود در سال هاي ابتدايي جنگ جهاني دوم قصد توليد تانک هاي غول پيکر و فوق سنگين را داشت. تانک هاي فوق سنگين TOG1 و ۲ هر دو تانک هايي ۸۰ تني بوده و هر دو براي عبور از زمين هاي گل آلود و داراي پستي و بلندي شمال اروپا طراحي شده بودند. در جنگ جهاني اول، سرزمين هاي شمال اروپا در جبهه غربي تقريباً غيرقابل عبور شده بودند و اين تانک هاي جديد قرار بود چنين مشکلي را حل نمايند. تانک TOG2 که تنها يک نمونه اوليه از آن ساخته شد، داراي همان برجک تانک بريتانيايي «چلنجر» (British Challenger) بود که بر روي يک شاسي بسيار بزرگ تر سوار مي شد. نمونه اوليه اين تانک در سال ۱۹۴۱ ساخته شده که بزرگ ترين تانکي بود که در بريتانيا ساخته مي شد. تانک مذکور حدود يک متر از تانک تي-۲۸ آمريکايي کوتاه تر بوده، داراي يک توپ اصلي ۷۶ ميليمتري با ۱۷ گلوله بود و مي توانست با حداکثر سرعت ۱۳٫۵ کيلومتر در ساعت حرکت نمايد. اين تانک بسيار غول پيکر و سنگين با هزينه اي بسيار سرسام آور ساخته شده و کاربرد زيادي در خط مقدم جبهه ها نداشت به همين دليل ادامه اين پروژه پيگيري نشد. تنها مدل ساخته شده از تانک TOG2 اکنون در موزه تانک بووينگتون در بريتانيا قرار دارد. ۳- فرانسه فرانسه قبل از اين که بتواند تانک فوق سنگين ۱۴۰ تني خود با نام «FCM F1» را وارد مرحله توليد کند از ينروهاي آلماني شکست خورد. اگر اين تانک به مرحله توليد مي رسيد به راحتي يکي از غول پيکرترين تانک هايي مي شد که تاکنون در ميدان نبرد حاضر شده است. اين تانک داراي دو برجک بوده و ۹ خدمه داشت. توپ اصلي ۹۰ ميليمتري بوده و در قسمت عقب تانک و در ارتفاعي بالاتر قرار مي گرفت. توپ کوچکتر ۴۷ ميليمتري نيز در قسمت جلو تانک، در سطحي پايينتر نسبت به توپ اصلي واقع شده و ۶ مسلسل نيز روي آن تعبيه شده بود. تانک FCM F1 نيز يکي ديگر از طراحي هايي بود که توسط ژنرال هاي فرانسوي شکل گرفته و هدف از آن نه مبارزه با تانک هاي دشمن بلکه در هم شکستن خطوط دفاعي و استحکامات ثابت دشمن در طول جنگ جهاني اول بود. در روزهاي واپسين پيش از شروع جنگ جهاني دوم، فرانسوي ها اميدوار بودند تعداد کافي از اين تانک ها توليد کرده تا خطوط دفاعي آلماني ها آنسوي خطوط دفاعي ماژينو لاين را شکسته و وارد آلمان نازي شوند. اين حمله براي سال ۱۹۴۱ برنامه ريزي شده بود اما آلمان در سال ۱۹۴۰ به فرانسه حمله کرد، حمله اي که در آن آلمان ها از تانک هاي بسيار سبک خود براي دور زدن خطوط بسيار مستحکم ماژينو لاين استفاده کرده و خيلي زود اين استحکامات را به تصرف خود درآوردند. تنها تانک FMC F1 که ساخته شد يک ماکت چوبي بود. ۴- آلمان
با اختلافي فراوان، سنگين ترين تانکي که تاکنون بشر ساخته تانک آلماني ۱۸۰ تني پانزر ۸ است که طراحان آن نامش را «موش جالوت» (goliath Maus) ناميده بودند. اگر کارخانه ساخت تانک مذکور با ورود نيروهاي اتحاد جماهير شوروي در سال ۱۹۴۵ به آلمان تخريب نمي شد بدون شک آلمان ها به ساخت تنها يک نمونه اوليه از اين تانک رضايت نمي دادند. اين تانک داراي ۲ توپ بسيار قدرتمند در برجک خود بوده که يکي ۷۵ ميليمتري و ديگري ۱۲۸ ميليمتري و ضد زره بود که قادر بود هر نوع تانک ديگري در ميدان نبرد را نابود سازد. تانک پانزر ۸ چنان سنگين بود که هيچ پلي قادر نبود وزن آن را هنگام عبور تحمل کند. به همين دليل اين تانک بايد از آب عبور مي کرد و طراحان نيز با ساخت بدنه اي که آب در آن نفوذ نمي کرد و همچنين يک لوله مخصوص تنفس و تامين اکسيژن، شرايط را براي ورود تانک به آب فراهم کرده بودند. اما حتي موش قدرتمند نيز در مقابل تانک موسوم به «لندکروزر» (Landkreuzer) بسيار کوچک بنظر مي رسيد. اين تانک که در مراحل اوليه توليد قرار داشت بيشتر شبيه ناوشکني بود که روي شني سوار مي شد و بيش از ۱٫۰۰۰ تن وزن داشت. تانک «لندکروزر» با نام اختصاري «The L1000» در سال ۱۹۴۲ توسط مهندسان کمپاني «کراپ» (Krupp) طراحي شده و قرار بود طول آن حدود ۳۰٫۵ متر و ارتفاع آن به اندازه يک ساختمان ۴ طبقه باشد. در ابتدا نام «Ratte» به معناي موش براي اين تانک انتخاب شده و راه اندازي دو توپ ۲۸۰ ميليمتري و ۱۲۸ ميليمتري آن به ۴۰ نفر خدمه نياز داشت. اين تانک همچنين داراي يک توپ ضد هوايي بوده و ۶ گلوله مخصوص آن نيز به همراه حمل مي شد. ۸ موتور ديزلي قدرتمند دريايي که در زيردريايي هاي يوبوت نيز به کار گرفته شده بود نيروي محرکه لازم براي حرکت اين تانک را تامين کرده و بدين ترتيب تانک لندکروزر مي توانست با سرعت نزديک به ۴۰ کيلومتر در ساعت و با يک بار سوختگيري بيش از ۲۰۰ کيلومتر را طي کند. حتي ايده ساخت يک نمونه بسيار بزرگ تر به نام L1500 نيز شکل گرفته بود که موش آلماني در برابر آن واقعا يک موش به شمار مي آمد. اين تانک که «هيولا» (Monster) نام گرفته بود بيش از ۱٫۷۰۰ تن وزن و نزديک به ۴۶ متر طول داشت در حالي که ارتفاع آن به بيش از ۱۸ متر مي رسيد. تانک هيولاي آلماني فضاي کافي براي جاي دادن به ۱۰۰ خدمه را داشته و در واقع يک توپ بدون شني ۸۰۰ ميليمتري به نام «شورر گوستاو» (Schwerer Gustav) بود که از يک سيستم ريلي براي حرکت استفاده کرده و مي توانست گلوله هايي با وزن نزديک به ۷ تن را تا مسافت نزديک به ۴۸ کيلومتر پرتاب نمايد. براي اهداف کوچکتر و نزديک تر، هيولا به ۲ توپ ۱۵۰ ميليمتري مجهز شده و در کنار آن از توپ هاي ضد هوايي و مسلسل هاي سنگين و قدرتمند نيز استفاده مي شد. نيروي محرکه لازم براي حرکت اين تانک نيز توسط نزديک به ۵۰ موتور ديزلي يوبوت تامين شده و با سرعت نزديک به ۱۵ کيلومتر در ساعت، هر چيزي که در برابر اين تانک قرار مي گرفت نابود مي شد. آلبرت اشپير، وزير بخش توليدات نظامي هيتلر به خوبي از غيرعملي بودن و کاربردي نبودن اين تانک غول پيکر آگاه بوده و در همان ابتدا دستور لغو ادامه اين پروژه را صادر کرد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره