نماد آخرین خبر

مهارت زندگی/ راهکارهای درمان تکبر

منبع
راسخون
بروزرسانی
مهارت زندگی/ راهکارهای درمان تکبر
راسخون/ 1. منظور از پذيرش در مراحل درمان تکبر چيست؟ 2. تأمل در درمان تکبر به چه معناست؟ 3. چگونه مي‌توان در شخص متکبر، تعهد درماني ايجاد کرد؟ 4. منظور از مرحله اقدام در درمان تکبر چيست؟ تا فردي اصل وجود مشکل را قبول نداشته باشد براي درمان آن گام برنخواهد داشت اکنون که با کلياتي درباره‌ي تکبر آشنا شديم، و نيز نشانگان، پيامدها و ريشه‌هاي تکبر را نيز تا حدي شناختيم، هنگام آن رسيده است که با يک برنامه‌ريزي درست و منطقي براي درمان اين رذيله‌ي اخلاقي بکوشيم. همان‌گونه که خوانندگان گرامي مي‌دانند در درجه‌ي اول اهميت، تضرع به درگاه خداوندي و توسل به اولياي الهي براي خلاصي يافتن از اين رذيله بسيار اهميت دارد. البته در کنار اين ارتباط معنوي لازم و ضرور، خود فرد نيز بايد تلاش‌هاي لازم را در راستاي درمان اين اخلاق مذمور به عمل آورد. روش درماني‌اي که در ادامه ارائه مي‌شود، براساس پنج مرحله تدوين يافته است، که از پذيرش آغاز مي‌شود و تا نگهداشت ادامه مي‌‎يابد. مرحله‌ي اول: پذيرش برخي افراد با اينکه اين صفت رذيله را دارند، اما وجود آن را در خود انکار مي‌کنند. در گام اول لازم است به شخص متکبر راهکارهايي ارائه شود تا به کمک آنها بتواند از وجود اين صفت در خود آگاه شود و از انکار بي‌دليل صفت تکبر در وجود خود دست بردارد. به بيان ديگر تا فردي اصل وجود مشکل را قبول نداشته باشد براي درمان آن گام برنخواهد داشت. پيش از اينکه بدانيم چگونه مي‌توان به يک متکبر کمک کرد تا بپذيرد در او صفت کبر وجود دارد، لازم است ابتدا دو نشانه‌ي انکار تکبر را در افراد بيان کنيم: 1. از دريافت اطلاعات درباره‌ي تکبر و مسائل مربوط به آن پرهيز مي‌کنند؛ 2. با بهره‌گيري از برخي سازوکارهاي دفاعي مانند انکار، (1) فرافکني (2) و دليل‌تراشي، (3) وجود تکبر را در خود منکر مي‌شوند. گفتني است که برخي افراد نيز هزينه‌ي رواني درمان تکبر را بيشتر از هزينه‌ي نپرداختن به آن برآورد مي‌کنند و از همين‌رو از رويارويي با اين‌گونه مباحث مي‌پرهيزند. گام‌هاي لازم جهت پذيرش مشکل متکبري که کبر خود را انکار مي‌کند، مي‌تواند با توجه به روش‌هاي ذيل وجود صفت کبر را در خود بپذيرد: تا فردي اصل وجود مشکل را قبول نداشته باشد براي درمان آن گام برنخواهد داشت 1. ايجاد هشياري در اين قسمت به فرد کمک مي‌شود که با سازوکارهاي دفاعي خود درباره‌ي انکار تکبر آشنا شود. براي مثال به او گوشزد مي‌شود که انکار، فرافکني، دليل‌تراشي و ... از راهکارهايي‌اند که ناخودآگاه انسان براي انکار يک مشکل از آنها بهره مي‌برد. افزايش آگاهي درباره‌ي اين دفاع‌هاي غيرمنطقي سبب مي‌شود تا فرد سالم، وجود کبر را در خود تشخيص دهد و در ادامه انگيزه‌هاي او براي شناخت علل، پيامدها و راه‌حل‌هاي درمان تکبر برانگيخته شود. البته در مواردي که تکبر عميق در کسي وجود دارد، نياز به مشاوره است چرا که گاهي مواجهه دادن چنين افرادي با دفاع‌هايشان، ممکن است موجب وخامت اوضاع و قطع ارتباط درماني شود.
راهبردهاي ايجاد هشياري 1. نگاه به درون: فرد حالات دروني خود را مورد ملاحظه قرار دهد و با توجه به نشانه‌هايي که براي کبر بيان شد، ملاحظه کند که آيا نشانگان اين صفت در او ديده مي‌شوند يا خير؛ 2. نگاه به بيرون: فرد پيامدهاي بيروني رفتار خود را در جمع دوستان و خانواده بررسي کند. توجه به ضررهايي که از ناحيه‌ي تکبر متوجه روابط او با ديگران شده است، مي‌تواند شخص را نسبت به اصل وجود اين مشکل در خودش ياري رساند؛ 3. نظارت ديگران: در نگاه به بيرون خود است که فرد رفتارش با ديگران را ارزيابي مي‌کند؛ ولي در ديگر کنترلي، فرد مي‌تواند از دوستان منصف و امين يا افرادي از خانواده‌ي خود که واقعاً قصد ياري او را دارند، کمک بگيرد تا مدتي رفتار او را به صورت غيرمستقيم زير نظر داشته باشند و وجود و عدم وجود نشانه‌هاي کبر را در او برايش بيان کنند؛ 4. مطالعات تاريخي: فرد با مطالعه‌ي الگوهاي تاريخي تواضع و تکبر مي‌توان مقايسه‌اي بين رفتارهاي خود و آنها در جهت کشف اين رذيله در خود انجام دهد. اين مقايسه، گاهي در تشخيص نشانگان مشترک بين خودش و مصاديق تاريخي بسيار مؤثر است. 2. برانگيختگي هيجاني در مرحله‌ي افزايش هشياري، با دادن اطلاعات به فرد، بينش او درباره‌ي چالش‌هاي دنيوي و اخروي فراروي متکبران تقويت مي‌شود؛ اما اين کافي نيست. تحريک هيجاني، در حقيقت انگيزه‌هاي فرد را در جهت کنترل و درمان صفت تکبر افزايش مي‌دهد. براي مثال شخصي که متوجه شود سرانجام تکبر کفر و ورود به آتش جهنم است، هيجان ترس در او انگيخته مي‌شود و در نتيجه، انگيزه‌ي او براي درمان تکبر افزايش مي‌يابد. براي توليد انگيختگي هيجاني، افزون بر توجهي که به پيامدهاي مثبت و منفي درمان و عدم درمان تکبر مي‌شود، از تکنيک‌هاي هشداردهنده‌اي هم براي افزايش آن استفاده مي‌شود؛ مانند نمونه‌ي زير: زماني که به حمام رفته‌ايد، فقط آب داغ را باز کنيد، که معمولاً دمايي بين شصت تا هفتاد درجه در آبگرمکن‌هاست. بعد زير آن برويد و ببينيد تا چه حد زير آن تاب مي‌آوريد. مطمئن باشيد که به چند ثانيه هم نخواهد رسيد! اگر مي‌گوييد نه، مي‌توانيد امتحان کنيد. آري، ما تحمل اين حرارت را نداريم؛ آن هم حرارت آبي را که به دست خود گرم کرده‌ايم! اين ضعف در سوختن، هيجان ترس از عذاب را در ما حسي مي‌سازد، و زماني اين هيجان بيشتر تقويت مي‌شود که بدانيم عذابي که آتشش را قهر خدا گرم کرده، يقيناً با آتش‌هاي دنيايي قابل مقايسه نيست. وقتي به اين مرحله رسيديم، ياد اين مضمون روايات مي‌افتيم که يکي از علل اين عذاب دردناک، تکبر است. در اين قسمت نمي‌توان از نقش رسانه در توليد فيلم‌هايي درباره‌ي تکبر غافل ماند؛ برنامه‌هايي که بتوانند به گونه‌اي شايسته به ضررهاي دنيوي و اخروي تکبر در زمينه‌هاي مختلف فردي و اجتماعي اشاره کنند. گاه انگيختگي هيجاني با يک مقايسه‌ي بجاي فرد با مصاديقي از متکبران و پيامدهاي رفتاري آنها صورت مي‌پذيرد. براي مثال شهيد رجايي با يک مقايسه‌ي بجا بين موقعيت اجتماعي بالاي خود با قبلي‌ها و اينکه آنها با بي‌توجهي به برخي زمينه‌هاي تکبر به کجا رسيده‌اند، انگيزه‌ي خود را براي مبارزه با تکبر افزايش داده است. به اين داستان توجه فرماييد: با بالا بردن سطح همدلي، شخص متکبر خود را به جاي اطرافيان مي‌گذارد و اين را تصور مي‌کند که اگر ديگران در برابر او رفتاري متکبرانه داشته باشند، چه حالي مي‌شود يک روز که در دفتر نشسته بودم، ديدم منشي آقاي رجايي (رحمه الله) يک پرتقال براي ايشان پوست کند و به داخل اتاق بُرد. وقتي برگشت، ديدم حالت خاصي پيدا کرده است. پرسيدم: چه اتفاقي افتاد؟ گفت: آقاي رجايي خيلي کار مي‌کند و اصلاً حواسش به خودش نيست. من از اين‌رو پرتقال پوست کندم که ميل کند؛ اما تا چشمش به بشقاب افتاد گفت: اگر اين ميوه براي همه است، من هم مي‌خورم، وگرنه نمي‌خورم؛ چون شاه و بني‌صدر هم از اول روحيه‌ي شاهي و بني‌صدري نداشتند، بلکه با برخورد اطرافيان خود که اول يک گلابي، بعد دو پرتقال براي آنها پوست کندند، دچار اين غرور و نفسانيات شدند و اين حالت فرعوني در آنها ايجاد شد. پس شما کاري نکنيد که من نيز به سرنوشت آنها دچار شوم. (4) با بالا بردن سطح همدلي، شخص متکبر خود را به جاي اطرافيان مي‌گذارد و اين را تصور مي‌کند که اگر ديگران در برابر او رفتاري متکبرانه داشته باشند، چه حالي مي‌شود 3. ارزيابي مجدد محيطي روشن است که رفتار متکبرانه داراي آثار مخرب و منفي در روابط اجتماعي و فردي است. لازم است فرد متکبر، به اثرهاي منفي تغيير ندادن و اثرهاي مثبت تغيير دادن رفتار خود بر ديگران، توجه کند. براي اين کار هم توجه به پيامدهاي منفي اجتماعي که گريبان‌گير متکبر مي‌شود، مؤثر است و هم مي‌توان به منظور ارزيابي مجدد محيطي از دو راهبرد کمک گرفت: 1. مشق همدلي: با بالا بردن سطح همدلي، شخص متکبر خود را به جاي اطرافيان مي‌گذارد و اين را تصور مي‌کند که اگر ديگران در برابر او رفتاري متکبرانه داشته باشند، چه حالي مي‌شود. زماني که فرد خود را جاي ديگران مي‌گذارد، آسان‌تر مي‌تواند به وجود رفتار متکبرانه در خود پي ببرد. ريشه‌ي اين تکنيک در واقع فرمايش گهربار امير مؤمنان (عليه السلام) است که هرچه را براي خود مي‌پسندي، براي ديگران نيز بپسند و هرچه را براي خود نمي‌پسندي، براي ديگران نيز نپسند؛ بيشتر بخوانيد: آثار سوء تکبر 2. نگاهي به فرصت سوزي‌ها: پيشنهاد ما اين است که براي اين تمرين حتماً از قلم و کاغذ استفاده فرماييد. خود نوشتن تا حد بسياري به شما در اجراي درست اين مرحله کمک مي‌کند. چه بنويسيم؟ فرصت‌هايي را بنويسيد که در طول زندگي براي پيشرفت معنوي يا دنيايي داشته‌ايد و بر اثر تکبر از دست داده‌ايد. براي مثال چه بسا فرصت يک رقابت صميمي يا همکاري موفق با شخصي را از خود گرفته‌ايد؛ فرصت پرسيدن يک سئوال ساده که بسيار به دردتان مي‌خورده، ولي بر اثر احساس تکبر از پرسيدنش چشم‌پوشي کرده‌ايد؛ يا فرصت گفتن يک «معذرت مي‌خواهم» بجا به دوست، همکار يا همسر که براي شيرين شدن رابطه‌تان مي‌توانسته بسيار سودمند باشد. مرحله‌ي دوم: تأمل در مرحله‌ي قبل، با توجه به راهکارهايي که ارائه شد، شخصي که منکر وجود تکبر در خود بود، به اين ديدگاه مي‌رسد که «در من تکبر هست»؛ اما اين کافي نيست. توقف فرد در اين مرحله، نه تنها مشکل را حل نمي‌کند، بلکه بر عمق مشکل مي‌افزايد. تصور کنيد فردي پس از آنکه متوجه شد افکار و رفتارهايش متکبرانه است، هيچ تصميمي براي تغيير اين مشکل نگيرد. در حقيقت او داراي علم بي‌عمل شده است. روشن است که خود اين حالت اگر بدتر از زماني نباشد که فرد نمي‌دانست متکبر است، بهتر از آن نخواهد بود. تکبر در سخن گفتن، تکبر در راه رفتن، نصيحت و حرف حق ديگران را نپذيرفتن و انتظار احترام و سلام از ديگران دانستن مي‌توانند اهداف خرد برنامه‌ي درماني در نظر گرفته شوند در مرحله‌ي تأمل، فرد آماده‌ي تعمق فکري و تصميم‌گيري در جهت درمان صفت رذيله‌ي کبر مي‌شود. مطلبي که در اين قسمت مطرح مي‌شود، ترس مبهمي است که در آغاز، متکبران گرفتارش مي‌شوند و ممکن است همين، آنها را از ادامه‌ي درمان باز دارد: «اگر من رفتار متکبرانه‌ام را کنار بگذارم، موقعيت‌هاي کنوني را از دست خواهم داد». براي مثال ممکن است مديري متکبر تصور کند اگر تکبرش را کنار بگذارد، ديگر کارمندانش از او فرمان‌پذيري لازم را نخواهند داشت؛ يا مردي متکبر تصور کند اگر من با همسرم قاطع و با تکبر رفتار نکنم، او از اين رفتار سوء استفاده خواهد کرد. بسياري از متکبران تاريخ نيز در اين مرحله گير کرده‌اند؛ يعني با اينکه متوجه رفتارهاي متکبرانه‌ي خود و پوچ بودن آنها شده‌اند، از ترس به خطر افتادن موقعيت‌هايي که به نظرشان با تکبر به دست آورده‌اند، به دنبال درمان تکبر نرفته‌اند. لازم است براي پيمودن موفق اين مرحله، کارهايي انجام شود: تکبر در سخن گفتن، تکبر در راه رفتن، نصيحت و حرف حق ديگران را نپذيرفتن و انتظار احترام و سلام از ديگران دانستن مي‌توانند اهداف خرد برنامه‌ي درماني در نظر گرفته شوند 1. هدف‌گذاري روان‌شناسان بر اين باورند که اهداف را مي‌توان براساس اهميت و مدت زمان لازم براي دستيابي به آنها، به سه بخش تقسيم کرد: الف) اهداف بلندمدت: اين اهداف نقطه‌ي اوج هدف‌گذاري‌ها و اصلي‌ترين هدف‌هاي يک فرد هستند؛ ب) هدف‌هاي مياني: اينها اهدافي که بايد پيش از رسيدن به يک هدف اصلي تأمين شوند؛ ج) هدف‌هاي جزئي: به نوعي مي‌توان اينها را نخستين قدم‌هاي لازم براي رسيدن به اهداف مياني دانست. براي تطبيق مبحث پيش گفته بر هدف‌گذاري براي رفع تکبر، مي‌توان چنين گفت: هدفي اصلي و بلندمدت از درمان رذايل اخلاقي که تکبر يکي از آنهاست، بندگي خداوند است. با اين حال، لازم است در جهت رسيدن به اين هدف اصلي، شخص هدف‌هاي مياني خود را نيز مشخص کند. جلوگيري از هر کدام از آسيب‌هاي فردي، چه مادي چه معنوي، و آسيب‌هاي اجتماعي، مي‌تواند به منزله‌ي اهداف مياني درمان باشد براي مثال کسب علم و دانش، به دست آوردن رضايت الهي، نجات از جهنم و به دست آوردن رضايت اطرافيان، مي‌توانند اهداف مياني درمان تکبر باشند. پس از روشن شدن هدف اصلي و اهداف مياني در درمان تکبر، زمان آن است که اهداف جزئي را مشخص کنيم. اين اهداف از بين بردن تک‌تک نشانگان شناختي، هيجاني و رفتاري تکبر است که فرد آنها را در خود يافته است. تعيين هدف‌هاي جزئي دو بخش دارد: 1. تعيين خود نشانگان: براي مثال، رفع هر کدام از نشانگان شناختي از قبيل مستقل ديدن خود، خود بزرگ‌بيني، برتري طلبي و تعصب را مي‌توان به منزله‌ي يک هدف خُرد در نظر گرفت. همچنين رفع هر کدام از نشانگان هيجاني از قبيل عاشق تعريف بودن، کينه‌اي بودن، تحقير ديگران، يا رفع هر کدام از نشانگانِ رفتاري از قبيل جلوگيري از اظهارنظر ديگران، دوري از انتقاد، تمايزطلبي در جمع، دوري از انجام کارهاي روزانه، «منم منم» گفتن، تکبر در سخن گفتن، تکبر در راه رفتن، نصيحت و حرف حق ديگران را نپذيرفتن، و انتظار احترام و سلام از ديگران داشتن مي‌توانند اهداف خُرد برنامه‌ي درماني در نظر گرفته شوند. 2. تعيين فراواني نشانگان: بدين معنا که هر کدام از موارد ياد شده، چند بار در طول يک هفته يا دو سه روز، يا حتي يک روز از او سر مي‌زند. ممکن است برخي از اين نشانه‌ها بسيار در فرد ديده شود و برخي کمتر. روشن است نوع سرمايه‌گذاري روي هر کدام از اينها به يک شيوه نخواهد بود. هدف از مشخص کردن اهداف جزئي، چند نکته است: الف) عملياتي کردن برنامه‌‎ي درمان؛ چرا که يکي از اقدامات ضروري در تدوين يک برنامه‌‎ي درماني، هدف‌گذاري، آن هم به نحو اهداف مشخص و جزئي است؛ ب) تعيين هدف، به شخص کمک مي‌کند تا دست کم به طور نسبي بفهمد که چه زمان تکبر در او رفع شده است و چه وقت توانسته اين نشانگان را که خبر از تکبر دروني او مي‌دهند، رفع کند؛ ج) اينکه شخص متوجه شود مشکل او چه نوع تکبري است. نشانگان تکبر، مختلف‌اند؛ از اين‌رو لازم است براي درمان، هر فرد سراغ نشانگاني بود که در خودش مي‌بيند. روشن است که شخص نمي‌تواند بدون توجه به نوع نشانگان موجود در خود، سراغ درمان برود. 2. نظارت بر پيشرفت تدوين برنامه‌ي نظارت بر پيشرفت، يکي از کارهاي مهم اين بخش است. برنامه‌ي نظارت بر پيشرفت، برنامه‌اي است براي سنجش روزانه‌ي پيشروي به سوي هدف‌هاي جزئي درمان تکبر، کار بسيار ساده است. براي اجراي آن کافي است يک قلم و کاغذ برداريد، جدولي رسم کنيد و بالاي يک ستون، يک نشانه از نشانگاني را که به منزله‌ي هدف جزئي نوشته‌ايد، بنويسيد؛ براي مثال سلام ندادن. در ستون بعدي، برحسب فراواني آن نشانه و طول مدتي که آن نشانه از تکبر را در خود داشته‌ايد (مثلاً يک روز، دو روز، يا يک هفته. پيشنهاد ما تعداد روزهاي کمتر است؛ چرا که يادآوري مطالب در زمان کوتاه آسان‌تر است) به خود نمره بدهيد. اين نمره را براساس شدت آن نشانه، با يک مقياس، از صفر تا ده ثبت کنيد. درمان تکبر نيازمند تلاش است. نمي‌توان به اميد درماني جادويي دست روي دست گذاشت. بنابراين براي رسيدن به نتيجه بايد تلاش کرد و صد البته از توسل و تضرع به درگاه خداوند و اولياي الهي نيز هرگز نبايد غافل بود در رأس ستون بعدي بنويسيد: «توصيف»؛ و در آن افکار و هيجاناتي را که در طول آن رفتار، تجربه کرده‌ايد، کاري را که انجام داده‌ايد، و آنچه بلافاصله پس از رفتار شما روي داده است، ثبت کنيد. اين اطلاعات مي‌تواند مشخص سازد که چه چيزهايي آن نشانه‌ي تکبر را ايجاد، و چه عواملي آن را تقويت و حفظ کرده است. در ستون بعدي مدت زماني را که به نظرتان براي اصلاح آن نشانگان نياز داريد ثبت کنيد. ستون بعدي را به گزارش اختصاص دهيد. در ستون گزارش، درباره‌ي نحوه‌ي پيشرفت درمان که مثبت بوده يا منفي، مطالبي را ثبت کنيد. در همين ستون مي‌توانيد علل موفقيت يا شکست را توضيح دهيد. ستون آخر هم ستون ملاحظات است؛ مثلاً نکته‌اي که در درمان اين نشانه آموخته‌ايد يا دليل عدم موفقيت در رفع اين نشانه. دو ستون نهايي که مي‌توانيد به اين جدول اضافه کنيد عبارت‌اند از: ستون توضيح موقعيت: در اين ستون شرايطي را که در آن موقعيت دچار آن رفتار متکبرانه شده‌ايد، ثبت کنيد؛ ستون ثبت ياري‌رسان‌ها: در اين ستون نام دوست يا فردي از خانواده را بنويسيد که نياز داريد او را در جريان درمان خود بگذاريد. در طول درمان شايد به بازنويسي چندباره‌ي اين جدول نياز پيدا کنيد.
3. خودارزيابي مجدد در اين مرحله، ستون‌هايي را که در بخش قبلي پر کرده‌ايد، بازبيني مي‌کنيد. ببينيد کجا درست عمل کرده‌ايد و کجا نه. در مواردي که درست عمل نشده، به پرسش‌هاي زير پاسخ دهيد: اينکه من هنوز اين نشانه از تکبر را نتوانسته‌ام رفع کنم، مثلاً از انتقاد ديگران بيزارم، چه چيزي را در من نشان مي‌دهد؟ اگر بتوانم با اين نشانه مبارزه کنم، چه اثري در روحيه‌ي من خواهد گذاشت؟ درمان تکبر نيازمند تلاش است. نمي‌توان به اميد درماني جادويي دست روي دست گذاشت. بنابراين براي رسيدن به نتيجه بايد تلاش کرد و صد البته از توسل و تضرع به درگاه خداوند و اولياي الهي نيز هرگز نبايد غافل بود اگر بتوانم اين نشانه را از بين ببرم، چه تأثيري در بهبود روابط من با اطرافيانم خواهد داشت؟ راستي دلم مي‌خواهد چگونه آدمي باشم: متکبر يا متواضع؟ با تواضع چه چيزهايي در دنيا و آخرت به دست مي‌آورم؟ با تکبر چه چيزهايي را در دنيا و آخرت از دست مي‌دهم؟ اين پرسش‌ها در حقيقت براي آن است که شما با نگاهي ژرف‌تر، منشأ و دليل اين نشانه از کبر را در خود وارسي کنيد. از طرفي گاهي هنوز دودلي‌هايي در ما هست که آيا واقعاً بايد اين رذيله را در خود درمان کنيم يا نه؟ اين‌گونه سئوال پرسيدن‌هاي مستقيم از خودمان، سبب مي‌شود با هشياري و انگيختگي هيجاني، انگيزه‌ي خود را براي رفع نشانگان تکبر افزايش دهيم. به ياد داشته باشيم که درمان تکبر نيازمند تلاش است. نمي‌توان به اميد درماني جادويي دست روي دست گذاشت. بنابراين براي رسيدن به نتيجه بايد تلاش کرد و صد البته از توسل و تضرع به درگاه خداوند و اولياي الهي نيز هرگز نبايد غافل بود. مرحله‌ي سوم: تعهد آنچه در اين مرحله به دنبال آن هستيم، ايجاد تعهدي قوي براي تغيير دادن اين رذيله و انجام برنامه‌هاي تدوين شده است. در اين مرحله، تصميم کلي گرفته شده در مرحله‌ي قبل را به تصميم برداشتن گام‌هاي مشخص داراي ضمانت براي حل مسئله تبديل مي‌کنيم. در مرحله‌ي قبل ريشه‌يابي کار صورت مي‌گرفت. در اين مرحله دو کار ديگر به آن ضميمه مي‌شود: 1. دادن يک تعهد قوي به خود و اطرافيان امين، براي موفق پيمودن مراحل درمان؛ 2. تغيير تمرکز از روي نشانگان و علل تکبر بر روي راه‌حل‌هاي راهبردي درمان. پيش از انجام هر کار، به فهرستي که در قسمت نظارت بر پيشرفت مرحله‌ي دوم تهيه کرده‌ايد مراجعه کنيد. حال وقت آن است که يکي يکي سراغ موقعيت‌هاي تکبرزا برويد و براي درمانشان برنامه‌ريزي کنيد. از موقعيت‌هايي شروع کنيد که در آنها کمترين حالت تکبر را براي خود گزارش کرده‌ايد. موفقيت در اين موقعيت‌ها آسان‌تر است و از اين‌رو روحيه‌ي اعتماد به نفس شما را در درمان تکبر بالا مي‎‌برد. هرچه درصد اين روحيه و مواردي که موفقيت شما را حکايت مي‌کند بيشتر شود، درصد موفقيت کلي شما در درمان تکبر بالا مي‌رود. براي درمان تکبر در هر موقعيت يک زمان منطقي را تدوين کنيد. اين زمان نه بسيار طولاني و نه چندان کوتاه باشد. براي مثال ده روز براي نشانگان ضعيف، و چهل روز براي نشانگان قوي‌تر مناسب به نظر مي‌رسد. بسيار به جا و سودمند است که از يک استاد اخلاق و استاد مشاور نيز در طول مراحل درمان تکبر، هم براي گزارش دادن و هم براي مشاوره‌هاي مورد نياز در جزئيات استفاده کنيد بسيار به جا و سودمند است که از يک استاد اخلاق و استاد مشاور نيز در طول اين مراحل، هم براي گزارش دادن و هم براي مشاوره‌هاي مورد نياز در جزئيات استفاده کنيد. بدين منظور با فرد يا افراد امين و محترمي که از خانواده يا دوستان برگزيده‌ايد، صحبت کنيد و با آنها از تصميم خود براي درمان تکبر سخن بگوييد. از همه‌ي اين افراد مي‌توانيد براي درست‌تر پيمودن مسير درمان هم کمک بگيريد. نکته‌ي بسيار مهم آن است که اين کمک گرفتن‌ها نبايد منجر شود به اينکه انگيزه‌ي شما براي درمان تکبر به نيت رضايت آنها صورت گيرد. اين افراد فقط ياري‌رسان هستند. نيت و انگيزه‌ي دروني شما بايد همان بندگي خدا و ان شاء الله ورود به بهشت و رهايي از جهنم باشد. يادآوري اين مطلب به صورت هميشگي ضروري است. مرحله‌ي چهارم: اقدام اکنون زمان ورود عملي‌تر به بحث مبارزه با رذيله‌ي تکبر است. براي داشتن درماني موفق و عملياتي مي‌توانيد به موارد زير توجه فرماييد. 1. کنترل محرک‌ها براي نمونه، چه بسا شخصي احساس کند زماني که در برخي مجالس صحبت از مدرک تحصيلي و ميزان موفقيت‌هاي علمي مي‌شود، نمي‌تواند خود را کنترل کند و سريع شروع به تعريف از خود و مطرح کردن خود مي‌کند. (به گونه‌اي که به کلي فراموش مي‌کند اينها الطاف الهي در حق او بوده و خود را مستقل در به دست آوردن آنها مي‌بيند). شايد راه انداختن بحث علمي در يک مجلس، زمينه‌ساز بروز برتري علمي يک فرد و در نهايت بروز صفت تکبر در او شود. در اينجا اين مجلس و موقعيت محرک تکبر است. چنين شخصيتي بايد در مراحل اوليه‌ي درمان از شرکت در اين مجالس بپرهيزد، يا اگر شرکت کرد، حواسش باشد که وارد اين‌گونه مذاکرات نشود. بزرگان اخلاق در چنين مواقعي بسيار از خود در مقابل وساوس شيطان محافظت مي‌کرده‌اند. به اين نمونه توجه فرماييد: در مجلسي، مرحوم ملا عبدالله تستري از مرحوم مقدس اردبيلي مسئله‌اي را سئوال کرد. مقدس فرمود: بعداً مي‌گويم. پس از اتمام مجلس، دست تستري را گرفت و از مجلس بيرون برد و رفتند به صحرا و در آنجا جواب مسئله را شرح داد. ملاعبدالله گفت: چرا اين مطلب را در مجلس نفرموديد؟ مقدس فرمود: اگر در آنجا در حضور مردم صحبت مي‌کرديم، شايد مايه‌ي نقصان من و تو مي‌شد؛ چون هر يک خواهان پيروزي خود بوديم و اين نفس سرکش استفاده‌ي سوء مي‌نمود و از شائبه‌ي ربا و خودخواهي خالي نبود و گنهکار مي‌شديم؛ ولي الآن در اين بيابان جز من و تو و خدا کسي اينجا نيست؛ ريا و شيطان و نفس هيچ‌گونه دخالتي ندارند. (5) بسيار به جا و سودمند است که از يک استاد اخلاق و استاد مشاور نيز در طول مراحل درمان تکبر، هم براي گزارش دادن و هم براي مشاوره‌هاي مورد نياز در جزئيات استفاده کنيد در اينجا توجه به چند نکته لازم است: 1. در اين بخش، فردي که در جمع به عنوان امين و ياري‌رسان حضور دارد، در مواقع لازم به فرد تذکر غيرواضح مي‌دهد که مثلاً الآن ديگر به بحث ادامه نده يا وارد بحث نشو! 2. بنابر آنچه بيان شد، کنترل محرک، مستلزم تغيير محيط است؛ به گونه‌اي که رفتار متکبرانه زمينه‌ي کمتري براي بروز پيدا کند و از طرفي ظاهر رفتار متواضعانه، زمينه‌ي بيشتري براي ظهور داشته باشد؛ 3. بايد توجه داشت که کنترل محرک، براي شروع لازم و مناسب است؛ اما خود به خود و همچنين با توجه به نکاتي که در ادامه گفته مي‌شود، قدرت فرد براي مقابله با تکبر افزايش مي‌يابد و کار به صورتي پيش مي‌رود که چه بسا فرد ديگر نيازي به دوري از اين موقعيت‌ها ندارد؛ بلکه مي‌تواند مثلاً در جمعي شرکت کند که اتفاقاً بحث بر سر مدرک و تحصيل و اينها پيش بيايد، ولي او يا اصلاً وارد بحث نشود و يا اگر وارد شد با اين ديد دروني باشد که فقط يک آشنايي به افراد از خود داده باشد؛ بدون اينکه خود را در داشتن اين موفقيت‌ها مستقل از خداوند بداند؛ 4. آنچه را درباره‌ي کنترل محرک بيان شد، از موقعيت‌هاي ضعيف‌تري که در آن دچار تکبر مي‌شويد شروع کنيد. 2. کنترل باورهاي غلط وقت آن است که با باورهاي منفي و نادرستي که سبب افکار متکبرانه در ما مي‌شوند مبارزه کنيم. براي اين منظور بايد با افکار درست جايگزين آنها آشنا شويم و از آن شناخت‌ها استفاده کنيم. الف) ما آخر نداري و ضعفيم يکي از شناخت‌هاي مؤثر در درمان تکبر، توجه به ضعف‌هاي خويشتن است؛ توجه به اينکه ما انساني هستيم که زماني هيچ چيز نبود (لَم يَکُن شَيئاً مَذکُوراً) (6) و سپس نطفه‌ي پست و بدبويي شد، و سرانجام مرداري متعفن خواهد گرديد. قرآن هفتاد بار از نطفه سخن به ميان مي‌آورد؛ شايد مي‌خواهد يادمان نرود از چه چيز پستي خلق شده‌ايم و يادمان نرود که خُلِقَ الانسانُ ضَعِيفاً. (7) علي (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايد: «تعجب مي‌کنم از متکبر که ديروز نطفه بود و فردا مرداري بيش نيست». (8) نزديک به همين بيان را نيز امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد: «از متکبر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه‌اي آفريده شده و در پايان کار مردار گنديده‌اي خواهد بود و در اين ميان نمي‌داند به چه سرنوشتي گرفتار مي‌شود و با او چه مي‌کنند». (9) بنابراين توجه به اين باور که ما آخر ضعف و نداري هستيم، مي‌تواند به منزله‌ي شناختي مثبت جلوي باور غلط خودبرتربيني را بگيرد. گاهي براي پي بردن به اين ضعف و نداري بايد افزون بر شناخت بالا، مقايسه‌هايي نيز با هم‌ترازان خود انجام دهيم. براي مثال اميرمؤمنان علي (عليه السلام) خطاب به مالک اشتر نخعي مي‌فرمايد: «... و اگر با مقام و قدرتي که داري، دچار تکبر يا خودبزرگ‌بيني شدي، به بزرگي حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر، که تو را از آن سرکشي نجات مي‌دهد، و تندروي تو را فرو مي‌نشاند، و عقل و انديشه‌ات را به جايگاه اصلي باز مي‌گرداند». (10) دو نمونه از ضعف‌هاي انسان عبارت‌اند از: 1. ناپايدار بودن موقعيت‌ها و شرايط زندگي انسان، در کودکي و جواني و در عاقبت پيري و شکستگي و زمين‌گيري؛ 2. ناتواني در برابر سرما و گرما، گرسنگي و تشنگي، مشکلات و سختي‌ها، و بلاها و حوادث. اگر انسان بيمار شود نمي‌تواند بيماري را از خود دور کند و حاضر است تمام دارايي‌هاي خود را بدهد تا عافيت خود را بازيابد؛ اگر چند روز گرسنه بماند، حاضر است به خوردن مردار تن دهد؛ اگر تشنگي بر انسان غلبه کند و آب نيابد، آب گنديده و کثيف را مي‌آشمد؛ حتي از گزيده شدن به وسيله‌ي حشراتي که به چشم ديده نمي‌شوند، به تنگ مي‌آيد. امام علي (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايد: «بيچاره بني‌آدم! شکمي دارد که مي‌گويد: مرا پر کن وگرنه آبرويت را مي‌برم و زماني که پر شد مي‌گويد: مرا خالي کن وگرنه آبرويت را مي‌برم و او همواره بين اين دو عامل رسوايي قرار دارد». (11) امام علي (عليه السلام): «آيا در آثار پيشينيان مايه‌هاي هشدار نيست و در سرگذشت پدرانتان درس‌هاي عبرت و بصيرت نيست و آيا نمي‌بينيد که گذشتگانتان را بازگشت و بازماندگانتان را بقايي نيست؟» روزي يک مگس ناتوان آن‌قدر بر لب و چشم و بيني منصور دوانيقي، خليفه‌‌ي عباسي نشست و برخاست که عرصه را بر وي تنگ کرد. منصور با ناراحتي به خدمتگزاران خود گفت: ببينيد در اتاق انتظار چه کسي است. گفتند: مقاتل بن سليمان (که از محدثين و مفسرين بزرگ آن زمان بود). منصور دستور داد به حضور بيايد. به محض اينکه او وارد شد، منصور به او گفت: آيا مي‌داني خداوند براي چه مگس را آفريده است؟ او جواب داد: بلي، براي اينکه ستمگران متکبر را ذليل و خوار نمايد. منصور از شنيدن اين جواب سکوت کرد و واکنش تندي از خود نشان نداد. (12) ب) هرچه داريم، عاريه‌اي است شناخت دومي که بايد به آن برسيم تا بتوانيم در درمان تکبر موفق باشيم، رسيدن به اين باور است که هرچه از موفقيت و کمال داريم، همه از آن خداوند است و اوست که اينها را به ما بخيده است. آري، ما انتخاب کرده‌ايم تا مسير درست را در راه استفاده از استعدادهايمان بپيماييم؛ اما همين توفيق را نيز او به ما داده است. هرچند هضم اين مطلب براي همه ممکن نيست، روشن است که والاترين راه توجه کامل به ربوبيت و مالکيت خداي تعالي است. هنگامي که انسان بفهمد که همه‌ي هستي‌اش از آن ديگري است، ديگر به چه چيز مي‌نازد؟ اگر باور کرد که علم، قدرت، مال، جمال، کمال و هرچه دارد، همچون اصل وجودش از آن خداست، خود را همچون مأموري مي‌داند که صاحب مال هر جا امر کرده باشد آن را طبق دستور مصرف مي‌کند و هيچ‌گونه افتخاري براي خود قايل نيست. ج) دنيا يعني يک چشم بر هم زدن شناخت و باور مهم بعدي، توجه به ناپايداري دنياست. کساني که به موقعيت اجتماعي، اموال، فرزندان، علم و اموري از اين دست مغرورند و به خاطر اينها تکبر مي‌ورزند، بايد بدانند که همين‌ها به انسان وفايي ندارند و فقط همراه دنيايي او هستند؛ دنيايي که به سرعت يک چشم برهم زدن تمام مي‌شود. افزون بر آنکه گاهي همان مواردي که نام برديم، موجب نابودي انسان مي‌شوند. فرزنداني که به خاطرشان تکبر مي‌ورزيم، پس از مرگ تا قبرستان جنازه‌ي ما را همراهي مي‌کنند، و از اموال و ثروتي که به آن مي‌نازيم، فقط به اندازه‌ي يک کفن به ما مي‌رسد، و مقام و موقعيت اجتماعي‌ نيز با کسي باقي نمي‌ماند، وگرنه ديگر چيزي به ديگران نمي‌رسيد. امام علي (عليه السلام) در اين‌باره فرموده است: «به زينت‌ها و نعمت‌هاي دنيا مغرور نشويد و رنج‌هاي دنيا نبايد شما را بي‌تاب و توان کند؛ چرا که عزت و فخر دنيا پايان مي‌پذيرد و زيور و زينت و نعمت‌هاي دنيا نابود مي‌شود و رنج‌ها و سختي‌هايش نيز به نهايت مي‌رسد». (13) بيشتر بخوانيد: تکبّر سبب روي گرداني از حقّ امام علي (عليه السلام): «آيا در آثار پيشينيان مايه‌هاي هشدار نيست و در سرگذشت پدرانتان درس‌هاي عبرت و بصيرت نيست و آيا نمي‌بينيد که گذشتگانتان را بازگشت و بازماندگانتان را بقايي نيست؟» از طرفي نيز وقتي مقايسه‌اي انجام دهيم، متوجه مي‌شويم که مال و ثروت و مقام در هر درجه‌اي که باشد نسبت به درجه‌ي بالاترش ناچيز است و دست بالاي دست بسيار است. به اين نمونه توجه فرماييد: پس از اينکه مرحوم شهيد رجايي با رأي ملت به رياست جمهوري انتخاب شد، خدمت حضرت امام (رحمه‌الله) رسيد. امام (عليه السلام) به ايشان فرمود: شما رئيس جمهور ايران شدي، ولي بايد بداني که ايران گوشه‌اي از آسياست؛ آسيا گوشه‌اي از زمين؛ کره‌ي زمين گوشه‌اي از منظومه‌ي شمسي؛ منظومه‌ي شمسي گوشه‌اي از کهکشان و کهکشان گوشه‌اي از...؛ يعني رياست تو را فريب ندهد و مغرور نکند. (14) توجه به بي‌اعتباري دنيا، سبب مي‌شود فرد به پوچي تکبر بيشتر پي ببرد. د) عبرت‌گيري يکي از راه‌هاي کنترل باورهاي غلط در اين زمينه، مطالعه‌ي تاريخ پيشينياني است که داراي قدرت و نعمت و عمر طولاني و جمال و مقام بودند و امروز هيچ اثري از آنها نيست. امام علي (عليه السلام) در اين‌باره فرموده است: «آيا در آثار پيشينيان مايه‌هاي هشدار نيست و در سرگذشت پدرانتان درس‌هاي عبرت و بصيرت نيست و آيا نمي‌بينيد که گذشتگانتان را بازگشت و بازماندگانتان را بقايي نيست؟». (15) هـ) خودبرتربيني ممنوع! در مسير مقابله با تکبر، اين فکر منفي را بايد از خود دور کرد که من از ديگري بهترم. آري بايد کوشيد و مسير موفقيت را پيمود؛ اما نبايد به سبب موفقيت‌هايي که در حقيقت توفيق الهي است، خود را برتر از ديگران دانست. اين روايت تکان دهنده گواه همين مطلب است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متکبران است. حفص بن غياث مي‌گويد: عرض کردم: اگر گناهکاري را ببيند و به سبب بي‌گناهي و پاک‌دامني خود، خويشتن را از او بهتر بداند، چه؟ فرمود: هرگز! هرگز! چه بسا که او آمرزيده شود، اما تو را براي حسابرسي نگاه دارند. مگر داستان جادوگران و موسي (عليه السلام) را نخوانده‌اي؟ (16) 3. اصلاح هيجان‌ها بخش بعدي از مرحله‌ي اقدام، ايجاد برخي هيجان‌هاي مؤثر در جهت اصلاح صفت تکبر است. و اما هيجان‌هاي مؤثري که مي‌توان ايجاد کرد بدين شرح است: الف) ترس شيرين! «اکنون از درهاي جهنم وارد شويد، در حالي که در آن جاودانه خواهيد بود! چه بد جايگاهي است جايگاه متکبران!» (17) توجه به پيامدهاي دنيوي و اخروي تکبر در ما هيجان ترس نسبت به آسيب‌هاي دنيوي و اخروي مطرح شده در روايات را ايجاد مي‌کند. از طرفي هيجان اندوه نسبت به قرار گرفتن در اين موقعيت‌ها، و نفرت از تباه شدن نيز از دستاوردهاي توجه به عاقبت و پيامد تکبر است. با توجه به مطالبي که در آنجا بيان شد، اين هيجان‌ها را از آن جهت مي‌توان شيرين دانست که مي‌توانند به منزله‌ي نيرويي انگيزشي، فر را براي مقابله‌ي جدي‌تر با صفت رذيله‌ي تکبر آماده سازند. هيجان‌هاي مزبور از اين قرارند: خشم، اندوه، ترس، شادماني، عشق، شگفتي، نفرت و شرم. عنوان برخي از هيجان‌هاي فرعي که زير مجموعه‌ي هيجان‌هاي اصلي هستند نيز بدين شرح است: تنفر، غضب، اوقات تلخي، غصه، تأثر، دل‌تنگي، اضطراب، بيم، ناآرامي، دلواپسي، شادي، لذت، آسودگي، رفاقت، اعتماد، مهرباني، بهت، تعجب، تحقير، اهانت، احساس گناه، حسرت و احساس پشيماني. ب) مرا چه سود؟! يکي از نشانگان هيجاني تکبر، عاشق تعريف ديگران بودن است. مؤمن متواضع کسي است که هدف اول و آخرش کسب رضايت الهي است و بس. براي او مرده باد فلاني و زنده باد فلاني فرقي نمي‌کند. او از اينکه ديگران تأييدش نکنند دچار هيجان‌هاي اضطراب، دل‌تنگي، تأثر، غصه، غضب، تنفر و ... نمي‌شود. برعکس تنها هيجان حاکم بر قلب او، هيجان عشق به خداوند و شادماني از رضايت اوست. امام باقر (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايند: بدان که دوستدار و پيرو ما نخواهي بود، مگر آنکه اگر همه‌ي اهل شهر تو، عليه تو اجتماع کردند و تو را مرد بدي دانستند، غم زده نشوي و اگر يک صدا شدند و تو را مردي شايسته خواندند، شادمان نگردي؛ خود را بر آنچه قرآن کريم در بردارد عرضه و [با آن] مقايسه کني و آن را وسيله‌ي سنجش نيک و بد بداني. (18)
4. اصلاح رفتارها يکي از مهم‌ترين بخش‌هاي مرحله‌ي اقدام، اصلاح رفتارهاي متکبرانه است. رفتارها هرچند شاخ و برگِ درخت تکبر در وجود فرد متکبرند، رابطه‌ي آنها با تنه، يعني همان افکار متکبرانه، مستقيم است. از اين‌رو در درمان تکبر، هم بايد ريشه را (افکار متکبرانه) خشکاند، و هم بايد شاخ و برگ آن را زد. نمونه‌هاي مهم اين اصلاح بدين شرح‌اند: الف) شبيه شدن به متواضعان کوشيدن در انجام رفتار متواضعانه، کمکي است به خشکاندن ريشه‌هاي تکبر، و از طرفي رويش جوانه‌هاي تواضع. براي درک رفتارهاي متواضعانه، بايد به رفتار بزرگان تاريخ بشريت که خود را گم نکرده بودند و از مسير بندگي خارج نشده بودند توجه کرد. براي مثال در حالات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است که روي زمين مي‌نشست و غذا مي‌خورد و مي‌فرمود: «من بنده‌اي هستم، [و] مانند غلامان غذا مي‌خورم». (19) در خطبه‌ي 160 نهج البلاغه آمده است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روي زمين (بدون فرش) مي‌نشست و غذا مي‌خورد و با تواضع همچون بردگان جلوس مي‌کرد و با دست خود کفش خويش را وصله مي‌کرد و بر مرکب برهنه سوار مي‌شد و حتي کسي را پشت سر خويش سوار مي‌کرد. جلوه‌هايي از شبيه شدن به متواضعان را در ادامه مي‌خوانيم. اول: کنترل حرکات ظاهري حضرت لقمان در توصيه به فرزندش مي‌فرمود: «[پسرم!] با بي‌اعتنايي از مردم روي مگردان، و مغرورانه، بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد». (20) همچنين قرآن در وصف بندگان خدا مي‌فرمايد: «و بندگان [خاص خداوند] رحمان، کساني هستند که با آرامش بي‌‎تکبر بر زمين راه مي‌روند؛ و هنگامي که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گويند]، به آنها سلام مي‌گويند [و با بي‌اعتنايي و بزرگواري مي‌گذرند]». (21) دوم: تواضع در پوشش علي (عليه السلام) در خطبه‌ي قاصعه مي‌فرمايد: حضرت موسي و هارون (عليها السلام) در حالي بر فرعون وارد شدند که لباس‌هاي پشمينه بر تن داشتند و عصا به دست گرفته بودند و بقاي سلطنت و استمرار عزت وي را به پذيرش دعوت خود موکول کردند. فرعون گفت: تعجب نمي‌کنيد اين دو نفر با اين حالت فقر و ذلت، استمرار عزت و سربلندي و باقي ماندن پادشاهي مرا مشروط [به پذيرش دعوت خود] کرده‌اند؟ وي در حالي که براي طلا و اندوختن آن، عظمت و ارزش فراوان قايل بود و لباس پشمينه پوشيدن آنها را کوچک مي‌شمرد، ادامه داد: اگر آنها در اين ادعا راست مي‌گويند پس چرا دست‌بندهاي طلا به آنها داده نشده است؟! (22) اما متواضعان در پوشيدن جامه قصد خودنمايي ندارند. البته اينکه انسان براي حفظ شأن خود لباس خوب و شايسته بپوشد بحثي ديگر است؛ اما اينکه لباس بالاتر از شأن بپوشد يا اينکه در همان جامه‌ي متناسب با شأنش که بالاتر از لباس عده‌اي است بخواهد به آنها فخرفروشي کند، مذموم است. سوم: انجام کارهاي شخصي خود از جمله اسرار مهم اعمال حج، درهم شکستن تکبر از راه تقويت روح بندگي در برابر حضرت حق است انجام کارهاي روزمره و شخصي توسط خود فرد، سبب از بين رفتن زمينه‌هاي تکبر مي‌شود. امام رضا (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايد: کسي که اجناس مورد نياز خود ر حمل کند و به خانه ببرد، از تکبر در امان خواهد بود. (23) چهارم: تواضع در احترام به ديگران مي‌توان از احترام‌هاي کوچک آغاز کرد؛ مثلاً با پيش‌دستي در سلام دادن، جلوي پاي ديگران بلند شدن، هنگام صحبت ديگران به حرفشان خوب گوش دادن و وسط حرفشان نپريدن، و خلاصه با هر اقدامي که همراه احترام به ديگران است، روحيه‌ي خودبرتربيني را مهار، و تمرين رفتار متواضعانه کرد. در روايت آمده که مردي وارد مسجد شد. رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تنها نشسته بود. به سوي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد. با نزديک شدن او، حضرت جابه جا شد و تغيير محل داد. مرد عرض کرد: مسجد وسيع است، چرا حرکت کرديد و مکان خود را ترک گفتيد؟ حضرت در پاسخ فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان اين است که وقتي ببيند او قصد نشستن دارد، به احترام وي جابه جا شود و کنار برود».(24) پنجم: تعريف نکردن از خود متواضعان در حد امکان به دنبال جا زدن موفقيت‌هايشان نيستند. البته اگر در جايي وظيفه‌شان معرفي خود باشد، اين کار را مي‌کنند؛ اما در جاهايي که لازم نيست، به دنبال مطرح کردن بي‌مورد خود نيستند. در مواردي هم که خود را از روي وظيفه مطرح مي‌کنند، ياد فرمايش امام سجاد (عليه السلام) هستند که خدايا به هر اندازه‌اي که در ميان مردم مرا گرامي مي‌داري، در نفسم متواضع ساز؛ به هر مقداري که برايم عزت ظاهري فراهم مي‌کني، ذلت باطني در نفسم ايجاد کن. (25) از جمله اسرار مهم اعمال حج، درهم شکستن تکبر از راه تقويت روح بندگي در برابر حضرت حق است در جرياني که به نقل از آيت الله بهجت (رحمه الله) آمده است، مي‌خوانيم: مرحوم آقا سيدحسن صدر (صاحب تأليفات بسياري از جمله تأسيس الشيعه) که در زمان ما در کاظمين ساکن بود و فضايل او را مي‌شنيديم، بنده گمان مي‌کردم او را نديده‌ام؛ تا اينکه يکي دو سال قبل وقتي عکس ايشان را در يکي از کتاب‌هاي تراجم ديدم، متوجه شدم که در کربلا در حرم حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) او را ملاقات کرده‌ام که رو به حرم مطهر نشسته بود، ولي وضع ايشان طوري ساده و متواضعانه بود که اصلاً احتمال نمي‌دادم ايشان همان آقاي معروف و باشخصيت باشند. (26) ب) سفر به خانه‌ي خدا از جمله اسرار مهم اعمال حج، در هم شکستن تکبر از راه تقويت روح بندگي در برابر حضرت حق است. حج، مشق بندگي خداست. حج، زنگ يادآوري است براي انسان که بداند براي عبادت خداوند خلق شده و مصلحت دنيا و آخرت او بي‌شک در پيمودن همين راه است و البته پرهيز از هرگونه اعتراض و گردن فرازي، انانيت با عبوديت سازگار نيست. نکته اين است که خداوند از ما خواسته براي او و به احترام او از دورترين نقاط، خود را به اين نقطه برسانيم و گرد اين سنگ‌ها طواف کنيم. اين عبادت خداست نه عبادت خانه؛ همچنان که سجده بر آدم، نه به معناي پرستش او، بلکه کرنش در برابر فرمان الهي بود. خداي تعالي براي آزمايش، همان سنگ‌هايي را که به خودي خود منشأ هيچ اثري نيستند در نقطه‌اي قرار داد که نه تنها جاذبه‌ي گردشگري ندارد، بلکه کمترين امکانات رفاهي در آن به زحمت تهيه مي‌شد. اميرمؤمنان علي (عليه السلام) در خطبه‌ي قاصعه مي‌فرمايد: از بيابان‌هاي خشک و بي آب و علف و دور و دره‌ها و فاصله‌هاي ژرف بين کوه‌ها و جزيره‌هايي از هم پراکنده‌ي درياها عشق و محبت ناب به سوي آن [خانه] پر مي‌کشد؛ به نحوي که به نشان اظهار ذلت شانه‌ها را لااله الا الله گويان بر گرد کعبه به حرکت درآورند و ژوليده‌موي و گرد و غبار گرفته، در حالي که لباس‌ها را به کناري افکنده، زيبايي‌هاي طبيعي و خدادادي خود را با رها کردن موها پريشان نموده‌اند، با پاي پياده مسير [بندگي] را طي مي‌کنند. آزموني بزرگ، مهم، روشن و رساست که خداوند متعال آن را سببي براي رحمت خود و رهنمودي به سوي بهشت خويش مقرر فرمود... ولي خداي تعالي بندگان خود را به سختي‌هاي گوناگون مي‌آزمايد و به شيوه‌هاي مختلف انسان را به فرمان‌برداري و تلاش و پايمردي فرا مي‌خواند و به شکل‌هاي متفاوت ناملايمات به آزمونشان مي‌پردازد. اين همه در راستاي زدودن تکبر و خودبرتربيني از دل‌هاي آنها و جايگزين شدن فروتني در جان‌هاي ايشان است. (27) ج) نماز يکي ديگر از راه‌هاي درمان تکبر، خواندن نماز با حضور قلب است. به راستي مي‌توان نماز را يکي از درمان‌هاي رفتاري تکبر دانست. وقتي نماز مي‌خوانيم، يعني قبول داريم که خدايي هست مافوق همه چيز، هنگام بلند شدن مي‌گوييم هيچ حول و قوه‌اي در اين عالم نيست، مگر از ناحيه‌ي خداوند. دقت در مضامين اذکار نماز نشان مي‌دهد بيشتر اين اذکار مشق تواضع و فروتني در پيشگاه خداوند است. امام علي (عليه السلام) در اين‌باره فرموده است: «نماز پايه‌ي دوري از تکبر است». (28) بيشتر بخوانيد: آثار معنوي واخلاقي نماز سجده‌ي نماز، يکي از بالاترين نمادهاي تواضع است. تکرار اين روايت از امام صادق (عليه السلام) بجاست که مي‌فرمايد: خداوند- عزوجل- به موسي (عليه السلام) وحي کرد: اي موسي! آيا مي‌داني چرا از ميان آفريدگانم تو را براي سخن گفتنم برگزيدم؟ او عرض کرد: پروردگارا! براي چه بود؟ خداوند تبارک و تعالي به او وحي کرد: اي موسي (عليه السلام) من بندگانم را زير و رو کردم و در ميانشان کسي خوارتر از تو براي خودم نيافتم. اي موسي! تو وقتي نماز مي‌گزاري، رويت را بر خاک (يا فرمود بر زمين) مي‌گذاري. (29) د) پاداش براي آنکه روند درمان تکبر را با موفقيت بيشتري طي کنيد، براي موفقيت‌هاي خود پاداشي قرار دهيد. پاداش، مي‌تواند هر چيز کوچک و بزرگ شادي‌بخشي باشد. البته نبايد مسائلي به عنوان پاداش قرار داده شود که خداي نکرده آميخته به گناه باشد. براي مثال چنانچه مشکل سلام نکردن خود را که ناشي از تکبر بوده، رفع کرديد، مي‌توانيد پاداشي اين چنين براي خود در نظر بگيريد: يک وعده غذاي خوش‌مزه خود را مهمان کنيد؛ يک تفريح شاد‌ي‌بخش مانند رفتن به پارک يا شرکت در يک ورزش به اتفاق دوستان. در اين قسمت، نقش دوستان ياري‌رسان را نيز نبايد فراموش کرد. آنها با دادن بازخورد مثبت درباره‌ي کاري که شما کرده‌ايد، مي‌توانند مشوقي بيروني براي شما به شمار آيند. گاهي اين جمله‌ي يک دوست امين و صميمي که «من مي‌دانستم تو آدم توانمندي هستي و به لطف خدا پيروز خواهي شد»، پس از رفع يک نشانه‌ي تکبر، هم شادي‌بخش است و هم انگيزه‌ساز براي تلاش‌هاي بعدي در جهت حذف نشانگان ديگر تکبر. امام باقر (عليه السلام): بدان که دوستدار و پيرو ما نخواهي بود، مگر آنکه اگر همه‌ي اهل شهر تو، عليه تو اجتماع کردند و تو را مرد بدي دانستند، غم زده نشوي و اگر يک صدا شدند و تو را مردي شايسته خواندند، شادمان نگردي؛ خود را بر آنچه قرآن کريم دربردارد عرضه و [با آن] مقايسه کني و آن را وسيله‌ي سنجش نيک و بد بداني. روشن است که براي موفقيت‌هاي بزرگ‌تر درماني، مثلاً درمان افکار تکبرآميز، بهتر است جوايز بزرگ‌تري در نظر بگيريد؛ مانند رفتن به مسافرتي زيارتي يا تفريحي. يادآوري يک نکته‌ي مهم اکنون که بيان مرحله‌ي اقدام به پايان رسيد، به اين آيه توجه فرماييد: «بگو خواه به آن ايمان بياوريد و خواه ايمان نياوريد، کساني که پيش از آن به آنها علم داده شده، هنگامي که [اين آيات] بر آنها خوانده مي‌شود، سجده‌کنان به خاک مي‌افتند». (30) مقصود از اينکه فرمود: «قبل از آن علم داده شدند» اين است که براي فهم کلمه‌ي حق و قبول آن مستعد شدند. چون مجهز به فهم حقيقت معناي حق گشته بودند، در نتيجه حق بودن قرآن کريم هم در دل‌هاي ايشان ايجاد خضوع بيشتري کرده است. (31) اين نکته‌ي تفسيري را آورديم تا اين نکته‌ي بسيار مهم را بار ديگر يادآوري کنيم که نبايد از تضرع به درگاه الهي و اولياي معصومش (عليهم السلام) براي رسيدن به صفت تواضع غافل شد. در تفسير اين آيه نقل شد که «قبل از آن علم داده شدند» يعني مستعد فهم کلمه‌‎ي حق شدند. آري، وقتي براي کسب عملي که تلاش هم نياز دارد، استعداد و توفيق الهي شرط اصلي دست‌يابي است، حتماً در رفع تکبر نيز بايد استعدادي الهي به شخص براي اين کار عنايت شود. کليدي‌ترين راه دريافت اين استعداد، توسل در کنار تلاش است. چنين نيست که صرف تلاش بدون توسل به خدا و اوليايش، انسان را به هدف کامل و عالي برساند. مرحله‌ي پنجم: نگهداشت اکنون زمان آن رسيده تا به مديريت بازگشت (جلوگيري از بازگشت افکار، هيجانات و رفتارهاي متکبرانه) بپردازيم. براي اين کار، روي کاغذ موفقيت‌هايي را پيش‌بيني کنيد که در آن احتمال فشار براي بازگشت نشانگان تکبر وجود دارد. براي مثال بنويسيد: «موفق شده‌ام تا ديگر در جمع ديگران که هستم، مدرک و موقعيت علمي‌ام را به هر صورتي که شده به رخ آنها نکشم؛ اما هنوز در اين موقعيت‌هاي جمعي که قرار مي‌گيرم، آن قدر قوي نشده‌ام و امکان بازگشت نشانگان فکري، هيجاني و رفتاري تکبر در من وجود دارد». در اين موارد براي به تأخير انداختن بازگشت يا جلوگيري از بازگشت اين نشانگان چه بايد کرد؟ پاسخ اين پرسش را با بارش فکري (32) خود و دوستان و مشاوران بررسي کنيد. شما مي‌توانيد از دوستي صميمي و امين در اين‌باره کمک بگيريد و موقعيت تکبرآفرين را نقش بازي کنيد. به اين ترتيب، نقاط ضعف فکري، هيجاني و رفتاري خود را بيشتر متوجه مي‌شويد و بررسي مجدد درماني مي‌کنيد. شايد لازم باشد دوباره از نقطه‌هاي کوچک تکبر آغاز کنيد و مطالبي را که بيان شد، دوباره بخوانيد. توجه داشته باشيد از آنجا که اين رذيله ممکن است در ما ريشه گرفته باشد، براي از بين بردن آن کوشش و خطاهاي فراوان نياز است. بنابراين دل‌سرد نشويد و به تلاش ادامه دهيد. شايد لازم باشد بارها يک مسير را با راه‌هاي تقويت شده امتحان کنيد. اميد آنکه اين نوشتار بتواند در درمان و رفع اين رذيله‌ي بهشت‌سوز و جهنم‌آفرين سهمي داشته باشد. امام باقر (عليه السلام): بدان که دوستدار و پيرو ما نخواهي بود، مگر آنکه اگر همه‌ي اهل شهر تو، عليه تو اجتماع کردند و تو را مرد بدي دانستند، غم زده نشوي و اگر يک صدا شدند و تو را مردي شايسته خواندند، شادمان نگردي؛ خود را بر آنچه قرآن کريم دربردارد عرضه و [با آن] مقايسه کني و آن را وسيله‌ي سنجش نيک و بد بداني. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره