نماد آخرین خبر

بی‌غیرتيِ یک فروشنده مقابل چشمان سردار

منبع
مشرق
بروزرسانی
مشرق/ شهيد «شعبان نصيري» در آخرين روز از ماه شعبان سال 95 در موصل عراق به شهادت رسيد. وي در دوران هشت سال دفاع مقدس از بنيان‌گذاران لشکر «بدر»، فرمانده گردان حضرت علي اکبر (ع) و گردان امام سجاد (ع) از لشکر 10 سيدالشهدا (ع) بود و پس از هشت سال حماسه و سال ها فعاليت در عرصه هاي مختلف فرهنگي و اجتماعي با حمله تکفيري ها براي دفاع از حرم هاي مطهر عازم عراق شد تا از جمله فرماندهان ميداني در منطقه باشد. در ايام سالگرد شهادت اين سردار شهيد بخشي از خاطرات وي را از زبان خانواده و دوستانش مي‌خوانيد. تکليف کاغذها را معلوم کن هيچ وقت ميز کارش را نامرتب نديدم. هر چيزي سر جاي خودش بود. روي ميزش خبري از نامه هاي تلنبار شده و کارتابل هاي انباشته هم نبود. همين برايم سوال بود که چطور با اين همه کار و مسووليت انقدر منظم است. يک بار که وارد اتاق من شد نگاهي به ميز کارم انداخت و گفت: «چطوري توي اين همه بي نظمي کار مي کني؟ تکليف اين کاغذها را معلوم کن!» شروع کرد پوشه ها، کارتابل ها، و غيره را تند تند برداشت و پرسيد که هر کدام چيست. خلاصه مجبورم کرد ميزم را مرتب کنم. بعد هم نظم مقام معظم رهبري برايم گفت که ايشان نامه هايشان را در زمان خودش پاسخ مي دهد، يعني آن هايي که زمانش 24 ساعت است در زمان خودش و آن هايي که 2 هفته زمان دارد هم تا قبل از موعد پاسخ داده مي شود. ولي ما چطور؟ با اين مدل بي نظمي ممکن است نامه اي را وقتي بخوانيم که از موعدش يک ماه گذشته باشد. از آن به بعد هميشه قبل از آمدنش ميز و اتاقم را مرتب مي کردم. تو بي غيرتي! مغازه اي نزديک خانه مان بود که عمده ي ملزومات بهداشتي بچه ها را از آن مي خريدم. يک بار با هم به آن مغازه رفتيم. هر چيزي را که مي خواستم فروشنده خارجي آن را مي آورد و ايشان هر بار مي پرسيد: «ايرانيش را نداريد؟» فروشنده هم مدام با تعريف و تمجيد از اجناسش، کلي بد و بيراه به اجناس ايراني مي گفت و معتقد بود ايراني ها عرضه توليد جنس خوب را ندارند! خيلي با فروشنده صحبت کرد. به او گفت: «خودت هم ايراني هستي؛ هر کداممان هر جا که هستيم بايد کارمان را درست انجام بدهيم.» ولي فايده نداشت. دست آخر به فروشنده گفت: «تو بي غيرتي! ما ديگر هيچ وقت از تو خريد نمي کنيم.» بعد هم با ناراحتي از مغازه بيرون رفت. وقتي بيرون آمديم از من خواست که ديگر پايم را داخل آن مغازه نگذارم. عيدي مادر نزديک عيد بود. ماشين نداشتم و ديد و بازديد عيد بدون ماشين واقعا سخت بود. من راننده اش بودم و ماشين اداره زير پايم بود، با خودم رويا پردازي کرده بودم که: «خب! ماشين دست من است ديگر، دست مادرم را مي گيرم با ماشيم مي رويم خانه اقوام و ايام عيد حالش را مي بريم و خوش مي گذرد.» سه چهار روز مانده بود به عيد مرا صدا زد دفترش، گفت: «آن فکري که توي سرت هست را از سرت بيرون کن ها!» گفتم: «چه فکري حاجي؟!» گفت: «قبل از عيد ماشين و سوئيچو تحويل مي دهي!» تعجب کردم که از کجا فکرم را خوانده، چون راجع به اين موضوع با هيچ کس حرفي نزده بودم و خيلي هم ناراحت بودم براي آن همه برنامه ريزي. بلاخره ماشين را تحويل دادم، خيلي هم از دست حاجي ناراحت بودم. شب عيد که شد به من زنگ زد و گفت: «بيا کارت دارم.» وقتي رسيدم سوئيچ ماشين خودش را داد به من و گفت: «ما ميرويم مشهد، ماشين را لازم نداريم. عيدي مادرت را گذاشتم توي داشبورد، دستش را بگير و ببر مسافرت.» از شرمندگي نمي دانستم چه کار کنم. چاي مي خوري؟ به اتاقش که مي رفتم، مي پرسيد چاي مي خورم يا نه. هرچه مي پرسيد مي گفتم نمي خورم، چون مي دانستم خودش مي خواهد برود و بياورد. به ندرت پيش مي آمد که آبدارچي را براي خدمات و سرويس دهي صدا بزند. هرچه مي خواست خودش مي رفت و مي آورد. جريمه زماني که راننده اش بودم، مدام براي تخلفات رانندگي به من تذکر مي داد. با اينکه خيلي راحت مي توانست جريمه ماشين را صفر کند ولي هرگز اين کار را نکرد. يک‌بار که رفتم داخل خط ويژه خيلي ناراحت شد. همينطور که داشت دعوايم مي کرد. پليس جلوي ماشين را گرفت. اجازه نداد بگويم چه کسي داخل ماشين است، جريمه را هم همان روز پرداخت کرد. مردها بايد کار کنند خيلي خوش‌سفر بود. همه فاميل دوست داشتند که با او همسفر باشند. تمام زحمات را به دوش مي کشيد تا به ديگران خوش بگذرد. از مديريت سفر تا جزئي ترين کارها مثل جمع کردن و پهن کردن و پختن و شستن را خودش انجام مي داد. به خصوص تاکيد زيادي داشت که خانم ها در مسافرت کار نکنند. به آن ها مي گفت: «مسافرت براي اين است که شما خستگي‌تان در برود. مردها بايد کار کنند.» همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar