باشگاه خبرنگاران/ از خيليها ميپرسند: در دنيا دنبال چه چيزي هستيد؟ ترديد و تحيّر دارد و نميداند يا جواب روشني ندارد. يا جواب روشن دارد،
امام صادق (عليه السلام) تجربه زندگي خودشان را در حديثي براي ما تعريف کرده است؛ من در زندگي دنبال اين چند چيز بودم و راههاي رسيدنش را پيدا کردم.
بهشت ميخواهي؟
«طَلَبْتُ الْجَنَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِي السَّخَاءِ» من در زندگي دنبال بهشت بودم، راهش را در سخاوت پيدا کردم. بخشندگي از صفات خداست. به هر اندازه در ما باشد، شبيه خدا ميشويم. در قرآن هم کساني مورد توجه خدا قرار گرفتند که چيزي را بخشيدند. مالشان، جانشان، فرزندشان.
راهي براي رسيدن به آسايش
طَلَبْتُ الْعَافِيَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعُزْلَة» دنبال آسايش بودم، ديدم راهش در خلوت گزيني است. دين اسلام يک دين اجتماعي است. نماز جماعت، نماز جمعه، حج، عبادت سالانه، مشورت، ولي در عين حال يک عبادت ديگري هم به نام اعتکاف داريم که يک نوع خلوت گزيني هست. گوشه نشيني به معناي اينکه از فعاليتهاي اجتماعي جدا شويم، نه. يک نوع خلوتي بايد براي خودمان داشته باشيم شبيه همين اعتکاف، رهبانيت نه! پيغمبر فرمود: رهبانيت من جهاد است.
عملي که ترازوي اعمال نيک را سنگين ميکند
«طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِيزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِي شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا للَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه»» در چند جاي قرآن ميخوانيم که روز قيامت ترازويي خواهد بود و عملکرد ما وزن ميشود. روز قيامت دنبال اين بودم که ترازوي من سنگين باشد. ديدم ذکر صلوات با لا اله الا الله در کفه ترازوي اعمال در قيامت برابري ميکند. توجه به يکتايي خدا و توجه به فرستاده خداست، اينها مهمترين چيزهايي هستند که اگر ما توجه کنيم، ترازوي اعمال ما را سنگين ميکند. شبيه همين حديث براي ذکر «لا اله الا الله» است.
دليل معطلي ما در قيامت
«طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِي الدُّخُولِ إِلَي الْجَنَّةِ فَوَجَدْتُهَا فِي الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَي»» روز قيامت يک روزي طولاني است. روزي است که خدا ميخواهد عملکرد ما را ريز به ريز مورد محاسبه قرار بدهد. امام دنبال اين است که سريع به بهشت برود غير از اصل بهشت، «طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِي الدُّخُولِ إِلَي الْجَنَّةِ» راهش چيست؟ اخلاص است.
معطليها براي اين است که اين کارهايي که کردي چه انگيزهاي داشتي؟ اخلاص، يعني کار خوبي که انجام ميدهيم تمرين کنيم «فقط خدا». براي خوشايند ديگران، از ترس اين و آن نباشد. چيزي قاطي نکنيم. ناخالصي نداشته باشد. خدا همان خالص و ناب را ميپسندد.
چگونه عاشق مرگ باشم
«طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ» در زندگي دنبال اين بود که عاشق مرگ باشم. شخصي از پيغمبر پرسيد: چرا از مرگ ميترسم؟ فرمود: «أ لک مالٌ» دلبسته پولي هستي؟ راه اينکه مرگ را دوست بداري اين است: «فِي تَقْدِيمِ الْمَالِ وَجْهِ اللَّه» پولهايت را در راه خدا بدهي، ترس تو از مرگ ميريزد.
مزد کنار گذاشتن گناه
«طَلَبْتُ حَلاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِي تَرْکِ الْمَعْصِيَة»» در زندگي دنبال شيريني عبادت بودم. ما خيلي عبادت ميکنيم، گاهي ميگويد: کيف نکردم. به دلم ننشست. اگر کسي ميخواهد شيريني عبادت را بچشد بايد گناه را کنار بگذارد. مزدش اين است که خدا آن شيريني را به کام او ميچشاند.
راه دل نازک شدن چيست؟
«طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ» بعضي از دلها سنگ است، بعضي دلها نازک است. امام ميفرمايد: در زندگي دنبال اين بودم که دلم نازک باشد، تا زندگي بيچارهاي را شنيدم، اشکم جاري شود و دلم بشکند. سنگدل نباشم. راهش چيست؟ «فَوَجَدْتُهَا فِي الْجُوعِ وَ الْعَطَش» گرسنگي را تجربه کنيم. تشنگي را تجربه کنيم. اين راهي است که امام معصوم به ما ياد ميدهد. آنهايي که سلامت هستند حداقل ماهي سه روز، اول و وسط و آخر ماه را روزه بگيرند. يا بعضي موفق ميشوند دوشنبهها و پنجشنبهها روزه ميگيرند.
جواز عبور از صراط
«طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَي الصِّرَاطِ» روي جهنم يک پلي هست که همه بايد از اين پل گذر کنند. هرکس توانست گذر کند آن طرف جهنم بهشت است. امام ميفرمايد: دنبال اين بودم از آن پل عبور کنم. راهش را پيدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِي الصَّدَقَة» راهش صدقه دادن است. صدقه يعني کمکي که صادقانه انجام بدهيم.
عاملي که صورت را نوراني ميکند
«طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ» دنبال اين بودم که صورتم نوراني باشد. نورانيتي است که گاهي ما هم نميتوانيم توصيف کنيم، ولي اين حقيقت وجود دارد. امام فرمود: راهش را در نماز شب خواندن يافتم. «فَوَجَدْتُهُ فِي صَلاةِ اللَّيْل» اگر کسي هم نميتواند هفتهاي يکبار، ماهي يکبار بخواند.
کسب فضيلت جهاد و پاداش جهاد در زندگي
«طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ» جنگ هميشه نيست و گاهي پيش ميآيد. ولي فضيلت جهاد خيلي زياد است. در زندگي دنبال اين بودم اين فضيلت جهاد و پاداش جهاد در زندگي من بيايد. راهش را پيدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِي الْکَسْبِ لِلْعِيَال» ديدم «الْکَادُّ عَلَي عِيَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (کافي، ج. ۵، ص. ۸۸) کارگري که کارخانه ميرود، کارمندي که اداره ميرود، کاسبي که بازار ميرود. دانشجويي که درس ميخواند، استادي که درس ميدهد، اينطور نگاه کند که کار من براي اداره خانواده جهاد است. کساني که زحمت ميکشند درآمدي کسب کنند و اين خانواده در راحتي به سر ببرند. اين ثواب جهاد دارد.
رياستي که هرگز محو نميشود
«طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ» امام ميفرمايد: در زندگي به دنبال رياست بودم. به رياست به عنوان هدف نگاه ميکردم که رئيس باشم. ديدم راهش در خيرخواهي براي مردم است. رياست واقعي اين است که خيرخواه مردم باشيم، براي مردم بسوزيم. اين رياست است که هرگز محو نميشود.
کليد موفقيت در کارهاي بزرگ
«طَلَبْتُ عَزَائِمَ الامُورِ» دنبال اين بودم به دست من يک کار مهمي صورت بگيرد. «فَوَجَدْتُهَا فِي الصَّبْرِ» راهش را در صبر يافتم. هيچ کار بزرگي در تاريخ رخ نداده مگر در سايه استقامت. کارآفرينان با مبلغ کم، در جاي کوچک، با امکانات کم هستند، ولي استقامت دارند. صبر و استقامت کليد موفقيت در کارهاي بزرگ است.
راحتي در سادگي است
«طَلَبْتُ الرَّاحَةَ» دنبال آسايش و راحتي بودم، ديدم در سادگي است. راحتي در سادگي است. ازدواج ساده، پذيرايي ساده، لباس ساده، خانه ساده، بيشتر افراد متأسفانه به سمت تجملات ميروند. چشم و هم چشمي.
اگر ميخواهي بالا بروي
«طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ» دنبال اين بودم که بالا باشم، مقام من بالا باشد. جايگاه و موقعيت من بالا باشد. راهش را پيدا کردم. «فَوَجَدْتُهَا فِي التَّوَاضُع» ديدم اگر خاکي باشي بالا ميروي و همه دوستت دارند. «مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ» هرکس بخاطر خدا تواضع کند، خدا او را بالا ميبرد.
عزت در صداقت است
«طَلَبْتُ الْعِزَّ» دنبال عزت بودم، «فَوَجَدْتُهُ فِي الصِّدْق» در راستي و راستگويي يافتم. متأسفانه ما در جامعهمان مشکل داريم. در بازار و اداره و خانه مشکل داريم. زير بار اين صدق نميرويم. براي ما سخت است.
دنبال بينيازي هستي؟
«طَلَبْتُ الْغِنَي فَوَجَدْتُهُ فِي الْقَنَاعَةِ» دنبال بينيازي بودم، آن را در قناعت يافتم. قرض ميکند تلويزيونش را عوض کند. چه لزومي دارد؟ صبر کن هروقت پولدار شدي. در عوض آبروي خودمان، عزت و بي نيازي خودمان را بالا ببريم. سعي کنيد زندگيتان را طوري مديريت کنيد قرض نگيريد. تا جايي که ميتوانيم قرض نکنيم.
تا ميتواني با قرآن مأنوس باش
«طَلَبْتُ الانْسَ» در زندگي دنبال اين بودم يک کسي باشد با آن مأنوس شوم، پيدا کردم. «فَوَجَدْتُهُ فِي قِرَاءَةِ الْقُرْآن» قرآن عجب رفيقي است. اميرالمؤمنين ميفرمايد: کسي با قرآن ننشست مگر اينکه يک چيزي به او اضافه شد و يک چيزي از او کم شد. «زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى» (نهجالبلاغه/ص ۲۵۲) آنچه اضافه شد هدايت و راهنمايي، آنچه کم شد کوري و نا ديدني.
اگر ميخواهي دوستان زيادي داشته باشي
«طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ» در زندگي دنبال اين بودم با مردم بجوشم. «فَوَجَدْتُهَا فِي حُسْنِ الْخُلُقِ» خوش اخلاقي، خوش اخلاقها دوست زياد دارند.
رضايت خدا در نيکي به پدر و مادر است
دنبال رضايت خدا بودند. «طَلَبْتُ رِضَي اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِي بِرِّ الْوَالِدَيْنِ» (مستدرکالوسائل، ج. ۱۲، ص. ۱۷۳) جلب رضايت خدا در نيکي کردن به پدر و مادر است.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار