باشگاه خبرنگاران/ قيامت، برزخ، دوزخ، بهشت، وقايع و اماکني که براي بسياري از افراد بخصوص مسلمانان تعابير ويژهاي دارد و برخي را براي کسب اطلاعات بيشتر در دنياي خود غرق ميکند و کسي جز پروردگار بي همتا از اين وقايع و اماکن آگاهي صد در صدي ندارد و همگان بنا بر گفتهها و شنيدهها و تفاسيري که از آيات و روايات دارند اقدام به تشريح آن ميکنند، اما واقعا چگونه است؟
يکي از اين موارد که کسي از آن اطلاع ندارد و حدسياتي پيرامونش زده ميشود قيامت است، روزي که همه براي حساب و کتاب الهي آماده ميشوند و بايد به پروردگارشان جواب دهند، اما با چه صورتي؟، آدمي در زمان وقوع قيامت به چه صورتي محشور ميشود؟
قصد دارد امروز براساس مطالب موجود به اين سوالات پاسخ دهد، پس پيشنهاد ميکنيم با ما همراه باشيد
قيامت، بنابر آموزههاي اسلامي نام روزي است که تمام انسانها به خواست الهي براي محاسبه اعمالي که در دنيا انجام دادهاند در پيشگاه الهي جمع ميشوند. از اين روز به قيامت کبري نيز ياد ميشود. پيش از اين روز وقايعي شگفت در زمين و آسمان روي ميدهد که به اشراط الساعه معروف است. قرآن و روايات تاکيد دارند که زمان قيامت، بر کسي جز خدا معلوم نيست.
براي محاسبه اعمال انسان، علاوه بر اعمالي که به صورت مُجَسَّم و عيني در پيش چشم او قرار دارد، نامه اعمال انسان که تمام اعمال انسان در آن ضبط شده به او داده ميشود. کسي که نامه اعمالش به دست چپش داده شود، اهل دوزخ است و آنکه نامه اعمالش به دست راستش داده ميشود، يعني نيکوکار بوده و اهل بهشت و رستگاري است. گواهاني نيز که شاهد اعمال انسان بودهاند براي شهادتدادن وجود دارند.
اعمال انسان در آن روز با پيشوايان ديني (پيامبر اکرم (ص)، امامان و صالحان) سنجيده ميشود و کسي که اعمال و اعتقاداتش شباهت بيشتري با اعمال و اعتقادات ايشان داشته باشد، سعادتمندتر خواهد بود.
رسول خدا (ص) فرمودند: همه مردم (غير اهل تقوا) در روز قيامت، برهنه محشور ميشوند و خداي تعالي ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف مسلمانان جدا ميکند و قيافه هايشان را تغيير ميدهند. اين 10 گروه عبارتند از:
۱- سخن چينان (که به شکل ميمون در ميآيند.)
۲- حرام خواران (که به شکل خوک در ميآيند.)
۳- ربا خواران (وارونه وارد محشر ميشوند.)
۴- حاکمان جور (کور به عرصه محشر ميآيند.)
۵- افراد خودخواه و خود پسند (گنگ و کر محشور ميشوند.)
۶- عالمان بي عمل (زبانشان را ميجوند و چرک از دهانشان بيرون ميآيد.)
۷- آزار دهندگان همسايه (با دست و پاي بريده وارد ميشوند.)
۸- آنهايي که دوبهم زني کرده اند (به شاخهاي از آتش آويزان ميشوند.)
۹- شهوت پيشگان و کساني که خمس و زکات خود را نميپردازند (با بويي بدتر از مردار وارد محشر ميشوند.)
۱۰- تکبر کنندگان (لباسهاي آتشين بر آنها ميپوشانند.)
عقيده صحيح در مورد معاد آن است که هم روحاني و هم جسماني است. در اين ميان نظرات ديگري نيز وجود دارد. هم چنين در کيفيت معاد جسماني نيز اختلاف نظر وجود دارد.
مرحوم علامه مجلسى مي گويد: معاد جسمانى از امورى است که همه صاحبان اديان در آن اتفاق نظر دارند و از ضروريات دين محسوب مى شود و منکران آن از زمره مسلمين خارجند، آيات کريمه قرآن در اين زمينه صراحت دارد و قابل تأويل نيست و اخبار در اين زمينه متواتر است و قابل انکار نيست.
اينان مي گويند: درست است که کانون پاداش و کيفر و لذّت و ألم، روح است، ولى ما ميدانيم که روح، بسيارى از لذّتها و آلام را از طريق چسم دريافت مى کند. بنابراين، بايد معاد جسمانى باشد همان طور که ظاهر آيات و روايات بر همين امر دلالت دارد آياتى از قبيل:
۱- «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ»؛ آيا انسان مى پندارد که استخوانهاى او را جمع نخواهيم کرد، آرى قادريم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنيم.
۲- بگو همان کسى آن را زنده مى کند که نخستين بار آفريد و او به هر مخلوقى آگاه است».
۳- خداوند کسانى که در قبرها هستند را زنده مي کند.
۴- در صور دميده م ىشود پس همه از قبرها به سوى پروردگارش شتابان مي روند.
مراد از جسمانى بودن معاد
بعضي ها جسمانى بودن معاد را به معناى اين مىدانند که جسم انسان با همين خصوصيات مادى که براى اين دنيا خلق شده و پيوسته در تحول است در آخرت هم با همين خصوصيات زنده خواهد شد. بدن اخروى عين بدن دنيوى است.
اما جسمانى بودن به اين معنا که قابليت براى بقا و جاودانگى ندارد بدون شک هيچ يک از معتقدان به معاد جسمانى ملتزم نمى شوند، جسمى که در دنيا بود با همان وضعيت بر نمى گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه ديگر خواهد بود به طورى که از جهت شباهت عين جسد اول باشد و از جهتى مثل آن است. به طورى که هر کس اين قالب را ببيند بگويد اين، فلانى است، آن فلان شخص ديگر است. به تعبير ديگر مادى بودن در قيامت و آخرت ماديتى خواهد بود که با قوانين مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوى که قابليت جاودانگى داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگى و ملالت نباشد.
آيا انسان مي پندارد که استخوانهاى او را جمع نخواهيم کرد، آرى! قادريم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنيم». (قيامة آيه ۳ و ۴)
صدرالمتألهين ميگويد: آن چه در اعتقاد به حشر بدنها از روز قيامت لازم است، آن است که بدن هايى از قبرها برانگيخته مى شوند به طورى که اگر کسى تک تک آنها را ببيند، بگويد: اين فلان کس است يا بگويد اين بدن فلان است و آن بدن به همان است.
علامه تهرانى (ره) مي نويسد: جمهور (همه) اهل اسلام و تمام فقهاء و اصحاب حديث قائل شده اند که معاد فقط جسمانى است. بنابراين، روح در نزد آنان عبارت است از جسمى که در بن سارى و جارى است همانند آب در گل و روغن در زيتون.
جمهور فلاسفه و پيروان مشايين، قائل شدهاند که معاد فقط روحانى است؛ يعنى فقط عقلى است، چون بدن و جسم به واسطه انعدام، صورت و عوارض و متعلقاتش منعدم مىشود و اعاده معدوم امرى محال است، امّا نفس، چون مجرّد است باقى مي ماند.
بسيارى از اکابر حکما و مشايخ عرفا و جمعى از متکلمين مانند حجة الاسلام غزالى و کعبى و حليمى و راغب اصفهانى و بسيارى از اصحاب اماميه ماند شيخ مفيد و شيخ طوسى و سيد مرتضى و علاّمه حلّى و خواجه نصير الدين طوسى قائل به هر دو قسم از معاد شده اند و محقق سبزوارى هم همين قول را متين و استوار مىداند، چون انسان عبارت است از نفس و بدن، به تعبير ديگر، از عقل و نفس ترکيب يافته است، بنابراين، براى بدن کمالى است و براى نفس هم کمالى؛ و هم چنين اکثر نصارى و تناسخيه نيز به همين قول معتقدند فقط فرق در اين است که محققين از مسلمين و پيروان آنان معتقدند، که ارواح حادث اند و به بدن عود مىکند، ولى تناسخيه معتقدند که ارواح قديم اند و هر کدام به جسم خاص حلول مي نمايند.
در گفتار کسانى که معتقد به معاد روحانى و جسمانى هستند، نيز اختلاف است که آيا آن چه از بدن در آخرت بازگشت دارد، عين اين بدن است؛ يا مثل آن است؟
ايشان مي فرمايد: بر افراد صاحب بصيرت پوشيده نيست که نشئه دوم که نشئه آخر است، شرايط ديگرى دارد. بدنى ثابت و لا يتغير و مناسب با ابديت است.
آيات وارد در قران کريم هم دلالت بر اين دارند که روح به بدنى مثل اين بدن تعلق مىگيرد و محشور مىشود. از جمله: «عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنشِئَکُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ» ما در ميان شما مرگ را مقدّر کرديم تا آن که مثلهاى شما را تبديل کنيم و شما را در آن چيزهايى که نمى دانيد ايجاد نماييم.
آيه ديگر: «ما ايشان را آفريديم و بنيان وجودى و کيان آنها استوار نموديم و زمانى که بخواهيم مثلهاى آنان را تبديل مي نماييم».
مراد از امثال در اين آيات همان بدن است و به معناى احوال و اطوار است، يعنى ما بدنهاى آنان را به احوالات و اطوار مختلف در مي آوريم. البته با اطوار عاليه محشور مىشود و نه با آن مادّيت و کثافت که در دنيا بود و محتاج به دفع فضولات بود و قابليت بقا نداشت؛ بنابراين انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانيتى که با قوانين آن سازگار باشد و از نعمتهاى آن جا استفاده خواهد کرد؛ و نيازهاى انسان در بهشت هم برآورده مىشود، «يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَکْوَابٍ و َفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ».
در بهشت، شخصى بهشتى هر چه را اراده کند نزدش حاضر مي شود.
درباره سنّ اهل قيامت، از روايات معصومان «عليهم السلام» برمي آيد که اهل بهشت همه جوان و زيبايند و در آنجا پيري و فرسودگي راه ندارد.
از اين رو، حضرت رسول اکرم «صلي الله عليه وآله وسلم» فرمودند: «اهل الجنّة جُردٌ مُردٌ کحلٌ لاَيَفْني شبابهم ولا تُبلي ثيابهم اهل بهشت بدنهايشان (تميز) خالي از مو، صورتهايشان به شکل جوان که هنوز (مو) نروئيده و زيبا چشم مانند کسي که سرمه به چشم کشيده، مژهها و حدقه چشم بسيار مشکي و سياه است و سفيدي چشم بسيار سفيد. نه جواني آنها فنا ميپذيرد و نه لباسشان ميپوسد.»
بازار