بيتوته/ بعضي ها اصلا دنبال غم و غصه مي گردند. انگار بدشان نمي آيد بدبخت و بيچاره باشند. روانشناسان بعد از سال ها تجربه و مطالعه به اين نتيجه رسيدند که بيچاره و مفلوک بودن هنر مي خواهد، چون به زحمت مي توان شرايط را براي هميشه بد نگه داشت. کسي که ادعا مي کند ذاتا بداقبال است، خلاقيت زيادي به کار برده تا بداقبال شود. درست زماني که اوضاع رو به بهبود است و نه زلزله و سيلي در کار است، نه جنگ و تهديدي و حتي تحريم ها هم يکي يکي غيب مي شوند، غم و غصه جور کردن هنري است که نياز به ابتکار، قوه تخيل و هوش دارد.
اگر بخواهيم هميشه گناه داشته باشيم، چه بايد بکنيم؟ همين اول کار بگويم که بايد قيد معتاد شدن، خلاف کردن، قماربازي و کتک کاري را زد چون اين راه ها بيش از اندازه تابلو هستندو دل کسي را نمي سوزاند. (مردم بابت وضعيت اسفبار خلافکارها در نهايت يک چشمش کور تحويل مي دهند.)
ما به دنبال راهي هستيم که کسي از نيت واقعي مان بو نبرد، راهي که فورا اثر کند. بايد طوري وانمود کنيم که دوست داريم شاد باشيم، وگرنه کسي بدبختي ما را جدي نمي گيرد. يعني بايد راهي را انتخاب کنيم که ضمن اينکه به بدبختي ختم شود، در ظاهر ما را قرباني شرايط جلوه دهد نه مقصر، اصل هنر همين است.
فقط حواستان باتشد هنگام خراب کردن زندگي شخصي تان چه بخواهيد چه نخواهيد، زندگي پدر، مادر، همسر، فرزندان و ... را هم بي نصيب نخواهيد گذاشت. آنها هم تا زماني که اطراف شما هستند، در وضعيت بدتان شريکند و اگر هم تصميم به ترکتان بگيرند که چه بهتر! حالا دليل جديدي براي ناله و شکوه از وضعيت اسفبارتان به دست آورديد. فقط چند نکته را قبل از شروع کار با هم مرور کنيم:
اولا مردم براي آدم بدشانس و بيچاره دل مي سوزانند، حتي کمي وجدان درد هم پيدا مي کنند که دليلش براي خودشان هم پوشيده است. اين حس خيلي به کار مي آيد. عذاب وجدان آنهات قدرت ماست، چون کساني که ما را دوست دارند و به ما وابسته هستند، حواسشان را جمع مي کنند تا نمک به زخم ما نپاشيند.
بدبخت و بيچاره ,شرط اصلي بدبخت بودن
ثانيا وقتي هميشه ناراضي باشيم، اميدي هم نداريم و اگر اتفاق بدي بيفتد، حالمان گرفته نمي شود، چون اصلا حالي نداريم.
ثالثاقيافه مغموم گرفتن موجب مي شود اطرافيان حساب ديگري رويمان باز کنند، مخصوصا اگر غم دنيا و جامعه را بخوريم. مي توانيم تريپ آدم هايي را به خود بگيريم که هميشه دل واپس آينده هستيم و چيزهايي را پيش بيني مي کنيم که مردم الکي خوش و سطحي از آن سردر نمي آورند.
حالا برويم سراغ يک آدم حرفه اي: کلوئه مارانس، روانکاو معروف به ما مي گويد 14 عادت آدم هايي که فکر مي کنند بدبختند، چيست. خب بهتر است زودتر دست به کار شويم. در ادامه چند روش موثر براي بدبخت بودن تقديم حضورتان مي گردد. (اگرچه ممکن است خودتان صاحب سبک باشيد.)
1- هميشه و به شدت از مشکلات مالي بترسيد
البته در زمان بحران هاي اقتصادي خيلي ها نگران بيکاري يا از دست دادن اموالشان هستند اما هنر شما اين است که در زمان هايي که هيچ خبري هم نيست، نگران باشيد. اين نگراني چند فايده دارد؛ اولا اگر از بي پولي بترسيد، شغل خود را به هر قيمتي حفظ مي کنيد، حتي اگر از آن بيزار باشيد. ثانيا در خساست به مراتبي مي رسيد که اسکروچ هم آرزويش را داشت.
در محل کار، تاکسي، خانه و در هر فرصتي از گراني شکوه کنيد و دائما وضع بد مالي خود را به رخ بکشيد. اگر کسي قصد خريد دارد، حتما رأي او را بزنيد. اصلا بگوييد تورم کنوني به خاطر ولخرجي هاي غيرمسئولانه افرادي چون او شکل گرفته است. در نهايت به خاطر خشک دستي و ناله زدن ها همه دوستان و آشنايان را فراري مي دهيد. حالا تنها، افسرده، بدبخت و نگران هستيد. اين فايده آخرش!
2- حوصله تان را سر ببريد
به خودتان بقبولانيد که همه و همه چيز قابل پيش بيني است، زندگي يکنواخت و حوصله سربر است، چيزي براي هيجان زده شدن وجود ندارد و آدم جالبي مثل شما محکوم به تحمل يک عمر زندگي ملال آور است. هر جا که مي رسيد از اينکه همه چيز حوصله سربر است، گله کنيد.جوري گله کنيد که خودتان هم حوصله سربر شويد. کاري کنيد که مردم شما را مي بينند خميازه بکشند. کاري کنيد که ديگر هيچ کس دعوتتان نکند، اصلا کاري کنيد که هيچ کس به شما زنگ هم نزند. اينجوري حتي حوصله تان بيشتر سر مي رود. قول مي دهم احساس تنهايي و بيچارگي هم به دنبالش مي آيد.
3- روي خودتان انگ بگذاريد
از يک مشکل قابل حل روحي براي ساختن يک بيماري رواني استفاده کنيد. مثلا اگر به تازگي کمي دلتان مي گيرد، بگوييد افسردگي داريد يا اگر در جمع راحت نيستيد و دچار اضطراب مي شويد، بگوييد اختلال اضطراب داريد. اين برچسب جديد را محور زندگي تان قرار دهيد. در مورد بيماري رواني جديدتان خوب مطالعه کنيد و در جمع دوستان يافته هايتان را در مورد وضع روحي خود بازگو کنيد. در حين سخنراني علايم آن بيماري را نيز از خود بروز دهيد. مثلا اگر افسرده هستيد، وقتي در مورد افسردگي و اثرش روي زندگي تان صحبت مي کنيد، حتما گريه کنيد يا حداقل کاري کنيد که اشک در چشمانتان حلقه بزند، نفس عميقي بکشيد و شانه هايتان را پايين بيندازيد و به زمين خيره شويد. مهم: وانمود کنيد که اين شرايط را اصلا دوست نداريد اما اسيرش شديد و کاري نمي توانيد بکنيد.
4- روي خودتان هنگ کنيد
خودتان را زير ذره بين بگذاريد. هميشه نگران رفتارهايتان باشيد، به کمبودهايتان فکر کنيد و مشکلاتتان را نشخوار کنيد. اين باعث مي شود نگاهتان به زندگي خراب شود. نگذاريد نکات مثبت کوچک تمرکزتان را به هم بزند. هدف بزرگنمايي مشکلات و ايرادهاي کوچک شخصي است.
اگر سوژه کم آورديد، مي توانيد مشکلات جهان اطراف را به نوعي از آن خود کنيد. مثلا اگر مادرتان مريض شده به اين فکر کنيد که چقدر بدشانس هستيد که مادرتان مريض است و حالا بايد به جاي او کارهاي خانه را انجام دهيد. مشکل خانوادگي براي دوستتان پيش آمده؟ اين هم بدبختي شماست که حالا بايد ساعت ها به درد دل او گوش کنيد و وسط اين همه گرفتاري خودتان، به او دلداري دهيد . با تمرکز روي مشکلات اطرافيان شما تبديل به انساني مي شويد که بار مشکلات همه دنيا را به دوش مي کشد.
5- زودرنج و بدبين باشيد
هر کسي حرف زد، يقه اش را بگيريد و بگوييد: «منظورت چيست؟» بدترين تعابير را از حرف مردم داشته باشيد. اصرار کنيد که تعبيرتان درست است و قصد فلاني از زدن آن حرف توهين به شما بوده است. مثلا اگر کسي پرسيد: «از چه چيز اين فيلم خوشت آمده؟» فوري حدس بزنيد منظورش اين است که سليقه شما در انتخاب فيلم افتضاح است يا چيزي از هنر سينما بارتان نمي شود.
اگر کسي نتوانست به موقع وعده اش را عملي کند، فرض را بر اين بگذاريد که براي شما اهميتي قائل نيست. شايد هم مي خواسته حالتان را بگيرد. اگر بعدا طرف پرسيد چرا ناراحت هستيد و قيافه گرفته ايد، اصلا بروز ندهيد. بگذاريد در خماري بماند.
6- در همه کارها به نفع شخصي خود فکر کنيد
بعضي وقت ها ممکن است هوس کنيد کار خيري انجام بدهيد. دست نگه داريد. اول ببينيد آيا از اين کار چيزي به شما مي رسد يا نه. مثلا آيا ممکن است کسي شما را حين انجام اين کار خير ببيند؟ اگرچه از خودتان متنفريد اما وظيفه اوليه تان اين است که هواي خودتان را داشته باشيد.
7- نمک نشناس باشيد
تحقيقات نشان داده تشکر کردن به شادي فرد قدرشناس مي انجامد، پس تشکر نکنيد. فکر کردن به نعمت هايي که داريد کار آدم هاي احمق است. چه نعمتي؟ زندگي سراسر رنج و عذاب است.در اين راه ممکن است اطرافيان موانعي ايجاد کنند. مثلا وقتي سر شام داريد از دانشگاهتان و حتي غذا گله مي کنيد، ممکن است پدرتان يادآور شود که بابت همين دانشگاه نصفه نيمه يا شام ساده هم بايد شاکر خدا بود. به اينجور حرف ها توجه نکنيد. فوري درجواب نيمه خالي ليوان را به رخ بکشيد.
8- هميشه منتظر اتفاقات ناگوار باشيد
خوشبيني موجب دلسردي مي شود پس بهتر است فکر کنيد درسي که خوانديد به هيچ کاري نمي آيد، شغلتان رات از دست مي دهيد، همسرتان به خاطر ديگري ترکتان مي کند، فرزندانتان از شما بيزار خواهند شد و خلاصه زندگي تان به باد فناست.
9- همه چيز تقصير والدينتان است
يکي از مهمترين اقدامات مقصر شمردن والدين براي همه کم و کسري ها و شکست هاست. به هر حال آنها شما را به دنيا آوردند و اينطور بزرگ کردند. همه ويژگي هاي بدتان را از آنها به ارث برده ايد. اگر هم ويژگي مثبتي در وجود شماست، به آنها ربطي ندارد؛ شانسي بوده است. البته فقط آنها مقصر نيستند، معلم کلاس دوم دبستان که جلوي کلاس مسخره تان کرد يا آن بچه قلدري که در سوم راهنمايي گوشمالي تان داد، اولين دوستي که دلتان را شکست همه به جز خودتان. قرباني بودن شرط اصلي بدبخت بودن است.
10- لذت نبريد. با خود تکرار کنيد
فقط مردم سطحي از غذا، استراحت، فيلم و طبيعت لذت مي برند. اگر برحسب اتفاق مچ خودتان را حين لذت بردن از مزه اي، آهنگي يا تابلويي گرفتيد، فوري يادآوري کنيد که اينها همه زودگذرند و هيچ کدام بدي هاي اين جهان را جبران نمي کنند. فورا ياد سال هاي تباه شده، قربانيان زلزله بوشهر، بيماران لاعلاج، يا چرا راه دور برويم، عزيزان از دست رفته! مدت هاست يادي از آنها نکرده ايد. مثلا اگر داريد از خوردن غذايي کيف مي کنيد، در ذهنتان کودکان گرسنه آفريقا را به ياد آوريد.
11- دعوا راه بيندازيد
اين بهترين راه به هم زدن رابطه با همسر يا هر کسي که دوستش داريد است. هر از چندگاهي، سر چيزي کوچک قشقرق به پا کنيد و کولي بازي درآوريد. اين نمايش هر بار دست کم بايد يک ربع به طول بينجامد و در صورت امکان در مکان هاي عمومي اجرا شود. براي شروع عوا مي توانيد بي هوا بگوييد: «يه چيزي توي دلم مونده که بايد بگم. اينجوري نمي توانم ادامه بدم...» اگر طرف مقابل عکس العمل نشان داد، دست پيش گرفته، قهر کنيد وقيافه بگيريد، انگار به شدت دلتان شکسته اما براي اينکه او فرصت عکس العمل نداشته باشد، بهترين زمان دعوا وقتي است که او عجله دارد و بايد تا نيم ساعت ديگر جايي باشد يا مي توانيد وقتي او سر کار است يا دورش شلوغ است، به او زنگ بزنيد و تلفني دعوا کنيد.
بدبخت و بيچاره ,شرط اصلي بدبخت بودن
12- در گذشته گير کنيد
اگر گذشته خوبي داشتيد، دائم آه بکشيد و از آن ياد کنيد. ديگر هيچ چيز مثل گذشته نيست، نه غذاها مزه بديم را مي دهد نه مردم به خوبي آن ايام هستند. پدر و مادر که پير شدند، رابطه برادر – خواهري هم ديگر صفاي گذشته را ندارد، همسرتان که ديگر از همه بدتر ... حيف چه زود گذشت ... وقتي بچه بوديد، چه آرزوها داشتيد. فکر مي کنيد بهترين شغل را خواهيد داشت، بهترين زندگي و شريک زندگي ... چه فکر مي کرديد و چه شد ... چقدر تصميم هاي اشتباه گرفتيد، چه فرصت ها که از دست داديد...
اگر گذشته قابل تعريف هم نداشتيد، باز هم براي ناله کردن مي توان از آن استفاده کرد. شما در زمانه بدي پا به جهان گشوديد. کدام يک از امکاناتي که امروزي ها دارند يا در کشورهاي پيشرفته هست، در زمان نوجواني و رشد شما بود؟ هميشه يک جاي کار مي لنگيد. چگونه ممکن است در چنين شرايطي فرصت خوشبختي پيدا کرده باشيد؟ قضيه اين است که خاطرات بد، اشتباهات بزرگ و حوادث تلخ در زندگي شما بسيار بيشتر از خاطرات فشنگ و موفقيت ها تاثير گذاشته اند. خودتان را درگير اين اتفاقات تلخ کنيد، مطمئن باشيد که با انجام اين کار هر چقدر هم در آينده اتفاقات خوشايند رخ بدهد، شما شاد نمي شويد.
13- دنبال همسري بگرديد که نياز به اصلاح داشته باشد
سعي کنيد نيمه گم شده تان را از ميان آدم هاي مورددار پيدا کنيد، مثلا دائم الخمر، معتاد يا حداقل کفترباز باشد و سعي در درست کردنش داشته باشيد، حتي اگر خودش نخواهد. از صميم قلب باور داشته باشيد که او اصلاح پذير است، حتي اگر همه شواهد خلافش را ثابت کند.
14- به زمين و زمان گير بدهيد
همه چيز بو مي دهد، حتي سايه خودتان. بدون اينکه کسي نظرتان را بخواهد در مورد همه چيز غرولند کنيد. «اين را مي خواي بپوشي؟» ... «چقدر موقع غذا خوردنسروصدا مي کني؟!» ... اگر مثلا کسي جلويتان تخم مرغ مي خورد، به او بگوييد که حالتان از تخم مرغ به هم مي خورد. حتما موقع اينگونه اظهارنظرها صورتتان را جوري مچاله کنيد انگار راسويي کنار دماغتان خرابکاري کرده است.
بهتر است از چيزهايي ايراد بگيرد که عموما همه آن را مي پسندند. اين جوري تافته جدا بافته مي شويد. ايراد گرفتن از ترافيکي آلودگي تهران ابتکار نمي خواهد. مهم ايراد گرفتن از چيزهايي است که مورد تحسين همگان است، مثل آخرين فيلم اصغر فرهادي يا توافقات ژنو.
براي بيچاره بودن لازم نيست همه موارد فوق را مو به مو اجرا کنيد. چهار يا پنج مورد کافي است اما يادتان نرود خودتان را براي اينکه همه 14 مورد را عملي نکرديد نبخشيد. موفق باشيد.