نماد آخرین خبر

گوناگون/ ۱۵ جادوگری که قدرتمندتر از دامبلدور هستند

منبع
برترين ها
بروزرسانی
برترين ها/ در دنياي هري پاتر، آلبوس دامبلدور به‌صورت گسترده‌اي تحت عنوان بزرگترين جادوگر دوران مدرن شناخته مي‌شود؛ مدير مدرسه هاگوارتز يک جادوگر فوق‌العاده هوشمند و بسيار بااستعداد است، که تقريبا در هر زمينه‌اي از سحر و جادو ماهر است. مهارت‌هاي جادويي دامبلدور بسيار بزرگ و محشر بود و او توانست بواسطه همين مهارت‌ها جادوگر سياه افسانه‌اي يعني گلرت گريندل والد را شکست دهد؛ البته ما نبايد اين موضوع را نيز فراموش کنيم که دامبلدور صاحب چوب‌دستي سرنوشت بود و اين چوب‌دستي قدرت دامبلدور را دو چندان مي‌کرد. حتي لرد ولدمورت که به‌عنوان بزرگترين جادوگر سياه تاريخ شناخته مي‌شود، از اينکه چوب‌دستي خود را در مقابل چوب‌دستي دامبلدور قرار دهد و با او روبه‌رو شود مي‌ترسيد؛ اين موضوع نشان‌دهنده قدرت و مهارت زياد و فوق‌العاده دامبلدور در جادوگري است. اما آيا دامبلدور واقعا بزرگ‌ترين جادوگر تاريخ است؟ يا جادوگراني وجود داشتند که مهارت جادويي آن‌ها منحصر به فرد و جالب بود؟ مطمئنا کانديد‌هاي مختلفي وجود دارند که با توجه به قدرت خود مي‌توانند توانايي‌هاي جادويي آلبوس دامبلدور را زير سوال ببرند. افراد مختلفي در طول تاريخ جادوگري وجود داشتند که نتوانستند مانند دامبلدور قدرت خود را به‌نمايش بگذارند؛ اما اين جادوگران يادگار‌ها و قدرت‌هاي خاصي از خود براي دنياي جادوگري بر جاي گذاشته‌اند؛ حتي اگر شما در تمامي هنر‌ها و مهارت‌هاي جادويي متخصص باشيد (مانند دامبلدور)، اين بدين معني نيست که شما نسبت به متخصصان واقعي اين عرصه برتر و بهتر هستيد. با ما همراه باشيد تا با پانزده جادوگر تاريخ که قدرتمندتر از آلبوس دامبلدور هستند آشنا شويد. ۱۵. سالازار اسليترين چهار بنيانگذار مدرسه هاگواتز به‌عنوان بزرگ‌ترين جادوگران زمان خود شناخته مي‌شدند، بنابراين منطقي است که قدرت آن‌ها را با دامبلدور مقايسه کنيم؛ تمامي اين جادوگران به‌عنوان قهرمانان افسانه‌اي شناخته مي‌شوند که در طول هزاران سال شهرت خود را حفظ کرده‌اند. اين چهار بنيانگذار هاگوارتز هرکدامشان مي‌توانستند با قدرت خود توانايي‌هاي دامبلدور را از بين ببرند. سالازار اسليترين نيز از اين قاعده مستثني نبود؛ اسليترين داراي موهبت و قدرت سخن گفتن با مار‌ها بود، در حاليکه دامبلدور اين قدرت مهم و تاثيرگذار را در دنياي جادوگري نداشت؛ حوزه‌هاي ديگري نيز در دنيايي جادوگري وجود دارند که اسليترين در آن‌ها تخصص داشت، ولي دامبلدور نه. به عنوان مثال ساختن چوب‌دستي؛ دامبلدور دانش زيادي راجع‌به چوب‌دستي‌هاي جادويي داشت، اما او هيچ‌وقت يک چوب‌دستي جادويي خوب نساخت؛ در حاليکه اسليترين شهرت زيادي براي ساخت چوب‌دستي‌هاي فوق‌العاده با کيفيت عالي داشت. همچنين مهارت او در پرورش و تعليم موجودات جادويي و تسلطش بر هنر جادوي سياه، حداقل سه توانايي هستند که اسليترين مي‌توانست به دامبلدور آموزش دهد. ۱۴. نيکلاس فلامل ما نمي‌گوييم که قدرت جادويي نيکلاس فلامل از لحاظ تهاجمي و نيرو بيشتر از آلبوس دامبلدور است، در عوض او در مباحث مربوط به علم کيمياگري از همکار خود يعني دامبلدور پيشي گرفته بود؛ اگر بخواهيم دقيق‌تر موضوع را بيان کنيم بايد بگوييم که فلامل کيمياگر بهتري نسبت به آلبوس است. البته دامبلدور با هنر کيميا گري غريبه نبود و تلاش‌هايي نيز در اين زمينه انجام داد؛ (ساخت معجون‌هاي مختلف) آلبوس توانست به ۱۲ کاربرد خون اژد‌ها پي ببرد. با اين‌حال شهرت همکار فرانسوي او در اين زمينه بيشتر است و نيکلاس فلامل به‌عنوان بزرگترين کيمياگر تمامي دوران‌ها شناخته مي‌شود. اين شهرت فلامل به دليل ساخت سنگ جادو براي زندگي ابدي، آن هم به تنهايي است؛ بله او تمامي دستاوردهايش را خود و بدون کمک دوستش دامبلدور به‌دست آورد. اگر دانش (با اينکه دانش شاخه‌اي باطني از مطالعه جادويي است) يک قدرت است، بنابراين مي‌توانيم به راحتي نيکلاس فلامل را قدرتمندتر از آلبوس دامبلدور بدانيم. ۱۳. لرد ولدمورت ما مي‌دانيم اکنون شما به چه چيزي فکر مي‌کنيد؛ آيا دامبلدور تنها جادوگري نبود که ولدمورت از رو‌به‌رو شدن با او مي‌ترسيد؟ و آيا مدير مدرسه هاگوارتز، لرد سياه را در تنها دوئل خود با او شکست نداد؟ (رقابتي که هر دو طرف کاملا موافق‌اند دامبلدور حتي در آن از نيرويي کشنده و مرگبار استفاده نکرد) بگذاريد برخي چيز‌ها را در نظر بگيريم: اولا دوري لرد ولدمورت براي مواجه شدن با يک رقيب قدرتمند مطمئنا بدين معنا نيست که او از دامبلدور ضعيف‌تر است، بلکه اين بدان معنا است که او تمايل نداشت خود را وارد ريسک‌هاي بي‌نياز بکند؛ دوما وقتي دامبلدور در دوئل خود با لرد ولدمورت پيروز شد چوب‌دستي سرنوشت را در دست داشت که اين چوب‌دستي کمک زيادي به دامبلدور کرد و باعث تقويت توانايي‌هاي جادويي او مي‌شد. واقعيت ديگري نيز وجود دارد که اين حرف ما را تصديق مي‎کند: آلبوس دامبلدور شخصا به برتري ولدمورت در مهارت‌هاي جادوي سياه اقرار کرده است و اين اقرار او صرفا به دليل تواضعي نا به جا و غلط نبود؛ درست است، اين امتناع دامبلدور ناشي از عدم تسلط به جادوي سياه و نداشتن مهارت بسيار زياد در اين زمينه به مانند لرد سياه است، اما با توجه به تجربه و سن دامبلدور، لرد سياه ترجيح مي‌داد تا در اکثر مواقع از درگيري با او دوري کند. ۱۲. هلگا هافلپاف هلگا هافلپاف يکي ديگر از موسسان مدرسه هاگوارتز است که بسياري او را به‌عنوان فردي مهربان و منصف مي‌شناسند، ولي او نسبت به بقيه بنيان‌گذاران هاگوارتز کمتر شناخته شده است؛ با اين حال، اين جادوگر سخت‌کوش و منصف شايستگي آن را دارد که مانند باقي بنيان‌گذران مدرسه هاگوراتز شناخته‌شده باشد و قدرت‌هاي او نيز مانند بقيه توانايي رقابت با مهارت‌هاي آلبوس دامبلدور را دارد. زمينه‌اي که هافلپاف در آن بهتر از دامبلدور بود مربوط به اختراع دستگاه‌هاي جادويي مي‌شود؛ آلبوس دامبلدور خود يک مخترع جادويي ماهر بود و ما در طول مجموعه فيلم‌ها و کتاب‌هاي هري پاتر شاهد دستگاه‌هاي هوشمندانه مختلف او بوديم. با اين حال يکي از چيز‌هايي که ما در مورد هافلپاف قطعا مي‌دانيم اين است که او موارد زيادي از وسايل جادويي را اختراع و گسترش داده است، (مانند جام هافلپاف) که باعث مي‌شود ما هافلپاف را قهرماني بزرگ در اين زمينه تلقي کنيم؛ اين دستاورد‌ها با دامبلدور متفاوت است، خلاقيت و اختراعات دامبلدور (با وجود نبوغ زياد او) هرگز به صورت گسترده در بين دنياي جادوگران شناخته نشد. ۱۱. هرپو هرپو در بد بودن بسيار خوب بود؛ او عملا جادوي سياه را اختراع کرد. امروزه اگر به يونان باستان توجه کنيم سهم او از اين شاخه مشکوک در نگرش جادويي هنوز ديده مي‌شود؛ درواقع بسياري از طلسم‌هاي شنيع و فجيع که ما تاکنون با آن‌ها آشنا شده‌ايم ابتدا توسط هرپو ايجاد و در ذهن او پايه‌گذاري شد. البته دامبلدور نيز نسبت به اين موارد تازه‌کار نبود؛ او در زمينه ساخت معجون بسيار ماهر بود و مطالعات زيادي نيز بر روي هنر‌هاي جادوي سياه داشت. با اين حال در آخر، دامبلدور حاضر نبود تا از سحر و جادوي سياه در استفاده‌هاي جنگي و جادويي خود بهره ببرد و به همين دليل از لحاظ فني قدرت او نسبت به هرپو در اين زمينه کمتر بود؛ دامبلدور همچنين با توجه به استعداد کم خود در جادوي سياه، قادر به طلسم و نفرين موجودات شگفت‌انگيز نبود (يا حداقل هرگز ما او را درگير چنين فعاليت‌هايي نديديم)، که البته اين موضوع او را در مقابل مار غول‌پيکر نيز آسيب‌پذير مي‌کرد. ۱۰. گودريک گريفندور در ميان تمامي موسسان هاگوارتز، آلبوس دامبلدور بيشتر از گريفندور تاثير پذيرفته بود؛ دامبلدور طي دوران مدرسه خود در گروه گريفندور قرار گرفته (نشان‌دهنده شجاعت او و همچنين ارزش زياد قائل شدن براي جادوگر افسانه‌اي گريفندور بود) و او نيز مانند گريفندور از طرفداران حقوق مشنگ‌ها بود. با اينکه آلبوس دامبلدور يک دوئل‌کننده فوق‌العاده و با استعداد است (او قادر بود در يک زمان چندين دشمن قدرت‌مند را با مهارت خود از بين ببرد)، اما جادوگراني، چون گريندل والد و ولدمورت حداقل از اين بابت هم‌سطح او بودند. اما اين موضوع راجع به گودريک گريفندور صدق نمي‌کرد؛ او در تمامي دوئل‌ها و رقابت‌هاي خود چندين سروشانه از رقيبانش بالاتر بود و به راحتي آن‌ها را شکست مي‌داد. اين توانايي به‌طور قابل توجهي او را تبديل به جادوگري قدرتمندتر مي‌سازد، بنابراين گريفندور از لحاظ قدرت تهاجمي خالص خود نسبت به آلبوس دامبلدور برتر است. ۹. گريک اليوندر اگر به او نگاهي بياندازيم هيچ چيز قابل توجهي از توانايي‌هاي جادويي گريک اليوندر متوجه نمي‌شويم؛ او چوب دستي بسياري از جادوگران دنيايي هري پاتر را ساخته است. اليوندر قبل از تورنومنت قهرماني سه جادوگر (مربوط به کتاب جام آتشين) چوب‌دستي تمام شرکت‌کنندگان در مسابقه را طي مراسمي آزمايش کرد، که تمامي آن چوب‌دستي‌ها کارايي حداکثر خود را دارا بودند؛ اين نشان از بي نقص بودن کار اليوندر دارد. اگر تنها برروي مهارت‌هاي چوب‌دستي‌سازي آقاي اليوندر تمرکز کنيم، مسلما توانايي‌هاي او در اين زمينه نسبت به آلبوس دامبلدور بيشتر است؛ البته اين سخت است که بگوييم کداميک از آن‌ها درک بيشتري نسبت به هنر چوب‌دستي‌سازي دارد، هم دامبلدور و هم اليوندر چيز‌هاي زيادي راجع به علم جادويي مرموز و مبهم چوب‌دستي‌شناسي مي‌دانستند و مطالعات زيادي بر روي آن داشتند. وقتي که بحث به آنجا کشيده مي‌شود که چه کسي در اين زمينه هنرمند بهتري است، بايد بدون شک گريک اليوندر را انتخاب کرد؛ او به‌عنوان بهترين چوب‌دستي‌ساز بريتانيا شناخته مي‌شود و بايد اقرار کرد که در اين مورد او نسبت به دامبلدور کاملا بااستعدادتر و برتر است. ۸. روونا ريونکلاو هيچ فردي هوش سرشار آلبوس دامبلدور را انکار نمي‌کند و بسياري او را به‌عنوان يک نابغه خطاب مي‌کنند؛ به همين ترتيب نام روونا ريونکلاو در دنياي هري پاتر با واژه «هوش» مترادف است. مزاياي اين تيزهوشي ذهني به‌عنوان يکي از توانايي‌هاي جادويي فوق‌العاده ريونکلاو شناخته مي‌شود و اين توانايي باعث شد که او به‌عنوان قدرتمندترين جادوگر نسل خود انتخاب شود. اقدامات و خدمات ريونکلاو براي دنياي سحر و جادو بي‌نظير بود؛ او همچنين تاج ريونکلاو را ساخت، تاجي که باعث مي‌شد ريونکلا بتواند به کمک آن از تمامي پتانسيل ذهني خود استفاده کند. تاج ريونکلاو از آن زمان تبديل به يک اثر افسانه‌اي شده است؛ اين وسيله توانسته که برتمامي دانسته‌ها و اختراعات دامبلدور سايه بي‌افکند. ما همچنين نبايد توانايي ريونکلاو را در عرصه معماري جادوگري از ياد ببريم؛ طبق افسانه‌ها گفته مي‌شود که روونا ريونکلاو طراح درخشاني بود و گفته شده که او شخصا طرح‌هاي بي‌نظير و موثري را براي قلعه هاگوارتز به کار برده است؛ اين يک ويژگي است که ما هيچ‌وقت از جانب دامبلدور شاهد آن نبوديم. ۷. کريدنس بربون کريدنس بربون به معناي حقيقي هيچ قدرت جادويي ندارد (حداقل نه به صورت مرسوم هميشگي)؛ بعد از سال‌ها سرکوب کردن توانايي‌هاي جادويي خود، سرانجام کريدنس از درون به آتش کشيده شد. اثرات اين موضوع بسيار بد بود و حتي گريندل والد (يک جادوگر بااستعداد و شناخته شده که توانايي زيادي نيز در شناسايي استعداد‌هاي جادويي داشت) را نيز تحت تاثير قرار داد. متاسفانه حقيقت در عين ساده بودن بسيار وحشتناک بود؛ تمام چيز‌هايي که انرژي جادويي را سرکوب کرده‌اند بايد به جايي بروند و همين اتفاق نيز رخ داد. اين چيز‌ها به شکل زندگي انگلي که با نام «Obscurus» شناخته مي‌شوند خود را نمايان کردند؛ وقتي او قدرت اين نيروي تاريک را در خود فرو ببرد، کريدنس از هر جادوگر ديگري در دنياي سحر و جادو خطرناک‌تر مي‌شود و اين شامل آلبوس دامبلدور نيز هست. بله دامبلدور توانسته است که نمايش‌هاي جادويي بزرگ و انفجاري زيادي داشته باشد، اما در مقايسه با ماهيت بي‌نظير و مخرب يک «Obscurus» نيز مي‌تواند کاري از پيش ببرد؟ بدون شک کار براي دامبلدور افسانه‌اي ساده نخواهد بود. شايد اين دو در فيلم Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald (جانوران شگفت‌انگيز: جنايات گريندل‌والد) با يکديگر رو‌به‌رو و يا حتي متحد شوند. ۶. کادموس پورل اولين برادر از سه برادر بااستعداد در اين ليست يعني کادموس پورل يک مخترع بسيار خوش‌ذوق بود، از کادموس به همراه برادرانش در افسانه‌هاي مختلفي ياد مي‌شود؛ با اينکه برادران پورل هرکدام باعث توليد تکه‌هاي جادويي شگفت‌انگيزي شده‌اند، اما در اين ميان اختراع کادموس بسيار باورنکردني است. او سنگي توليد کرد که به واسطه آن مي‌توانست مردگان را به زندگي فرا بخواند، مطمئنا نتيجه ايجاد چنين چيزي براي او کاملا رضايت‌بخش نبود؛ سايه‌هايي که به قلمرو زندگي احضار شدند از اين موضوع خوش‌حال نبودند. کادموس به دليل حالت افسردگي آن‌ها هنگام بازگشت بسيار ناراحت بود؛ او براي اينکه به آن‌ها ملحق شود جان خود را گرفت و خودکشي کرد. (البته اين داستان تا حد زيادي اغراق آميز است) با تمامي آنچه که گفته شد سنگ «زندگي مجدد» تکه‌اي هوشمندانه و باارزش است، که مسلما ساخت آن فراتر از حد توانايي آلبوس دامبلدور است. ۵. هري پاتر مي‌دانيم، مي‌دانيم: هري پاتر تقريبا از تمامي جهات مهم مانند هوش، قدرت و استعداد به طور واضحي نسبت به آلبوس دامبلدور درجه کمتري دارد، اما نبايد هيچ‌وقت پسري که زنده ماند را دست کم بگيريد، او واقعا در برخي موارد قادر است تا توانايي‌هاي مربي خود را زير سوال ببرد. حتي خود دامبلدور نيز کاملا پذيرفته بود که هري پاتر (و نه خودش) ارباب حقيقي مرگ (کسي که مي‌تواند با مرگ مقابله کرده و آن را بپذيرد و بار ديگر به دنيا بازگردد) است؛ دامبلدور به‌عنوان يک جادوگر قابل احترام بيان کرد اينکه يک فرد ارباب مرگ باشد در واقع بيانگر قدرت خاصي در درون او است و با تمامي اين تفاسير هري پاتر را مي‌توان به‌عنوان صاحب اين قدرت خاص شناخت. به همين دليل هري تنها جادوگري است که به طور حقيقي يادگاران مرگ را متحد کرده است و او توانست به طريق موثري از چوب‌دستي سرنوشت، سنگ زندگي مجدد و شنل نامرئي استفاده کند. دامبلدور آشکارا کلاه خود را براي هري پاتر کج کرد و ادعا کرد که او تنها وارث و نگه‌دارنده ارزشمند اين آثار، از جمله چوب‌دستي سرنوشت است. ۴. آنتيوک پورل از زماني که چوب‌دستي به وجود آمد، هر جادوگري سعي مي‌کرد تا ادعا کند بهترين و قدرتمند‌ترين چوب‌دستي را ساخته است، که البته اکثر آن‌ها دروغ مي‌گفتند؛ البته اين موضوع شامل حال آنتيوک پورل نمي‌شد، او موفق شد شگفت‌انگيزترين و قدرتمندترين وسيله جادويي تاريخ (چوب‌دستي سرنوشت) را بسازد و از اين بابت از تمامي اختراعات و نوآوري‌هاي دامبلدور پيشي بگيرد. فقط توانايي آنتيوک پورل در زمينه ساخت چوب‌دستي سرنوشت نيست که باعث شرمندگي دامبلدور مي‌شود، او را همچنين به‌عنوان جادوگري جنگجو که عاشق مبارزات تن به تن و دوئل است نيز مي‌شناسند؛ آنتيوک در عرصه مبارزات بسيار با تجربه‌تر از آلبوس دامبلدور بود. آيا نياز به اثبات دارد؟ خب، با در دست داشتن چوب‌دستي سرنوشت آنتيوک به‌عنوان فردي «غيرقابل توقف» شناخته ميشد، توصيفي که هيچ‌گاه به طور مستقيم به مدير مدرسه هاگوارتز نسبت داده نشد. درواقع مسن‌ترين فرد از خانواده پورل داراي يک نيروي فوق‌العاده زياد بود و قاتل او نيز سرانجام مجبور شد براي به قتل رساندن آنتيوک، او را در هنگام خواب بکشد. ۳. دلفيني شايد بسياري از شما دلفيني را نشناسيد، بسياري از طرفداران هري پاتر ابتدا اسم اين جادوگر را در نمايشنامه Harry Potter and the Cursed Child (هري پاتر و فرزند نفرين‌شده) شنيده‌اند؛ وقايع اين نمايشنامه مربوط به نوزده سال بعد از حوادث يادگاران مرگ است. اما دلفيني کيست؟ براي کساني که با او آشنا نيستند بايد بگوييم که دلفيني درواقع فرزند لرد ولدمورت و وفادارترين يار او يعني بلاتريکس لسترنج مرگ‌خوار است. فرزندي که به واسطه چنين اتحادي به وجود آمده باشد مي‌تواند داراي استعداد جادويي فوق‌العاده و توانايي ذهني بالايي باشد و دلفي نيز از هر دوي اين خصوصيات بهره مي‌برد؛ با تمامي اين تفاسير ما مي‌توانيم بگوييم که او نيز قادر است تا با توانايي‌هاي دامبلدور مقابله کند. او همچنين دوئل‌کننده فوق‌العاده‌اي است و يک بار توانسته به تنهايي هري پاتر، هرميون گرنجر، رون ويزلي و دراکو مالفوي را در نبرد‌هايش در هم بشکند؛ دلفي توانايي‌هاي برجسته‌اي (مانند پرواز کردن) داشت که آلبوس هيچ‌گاه مانند آن را در وجود خود حس نمي‌کرد. ۲. ايگنوتوس پورل جوان‌ترين برادر در ميان برادران پورل يعني ايگنوتوس، به مانند بقيه اعضاي خانواده خود بسيار بااستعداد بود؛ او نيز مانند برادرانش مخترع جادويي خارق‌العاده‌اي بود و به مانند آن‌ها مهارت‌هايش از مهارت‌هاي دامبلدور پيشي مي‌گرفت. يکي از يادگاران مرگ توسط ايگنوتوس ساخته شد و آن شنل نامرئي‌کننده بود؛ اين تکه افسانه‌اي خوب‌ترين و عجيب‌ترين تکه در نوع خودش بود، تا آنجا که دامبلدور سعي کرد بار ديگر مانند آن را بسازد؛ البته آلبوس دامبلدور براي پنهان کردن خود نيازي به تکيه کردن بر يک لباس نداشت، اما مسلما حاميان او در محفل ققنوس به آن نياز داشتند. اما موضوع قابل توجه اين است که ايگنوتوس در ميان برادران از همه عاقل‌تر بود، تا جايي که حتي مي‌توان لقب ارباب مرگ را نيز به او نسبت داد؛ او شخصي است که توانسته با مرگ مقابله کند و با ذکاوت خود آن را به تاخير بياندازد، کاري که فردي هوشمند، چون دامبلدور بسيار با آن درگير بود. ۱. مرلين مسلما هويت و کاراکتر مرلين تا حد زيادي مبهم و مرموز است؛ او حتي در دنياي هري پاتر نيز به‌عنوان يک شخصيت تاريخي افسانه‌اي شناخته مي‌شود. به هرحال موضوع مشخص آن است که از مرلين به‌عنوان يکي از قدرتمندترين و تاثيرگذارترين جادوگر تمام دوران‌ها نام برده مي‌شود و ما مطمئنيم که او حداقل مقداري از دامبلدور بااستعدادتر است. بله بخش زيادي از گفته‌هاي ما بر مبناي فرض است؛ احتمال دارد که مرلين نيز به اندازه آلبوس جادوگري خوب بوده باشد که با گذر زمان و بر اساس افسانه‌ها مقام او افزايش پيدا کرده است. اما اگر به دوران مرلين بازگرديم جادوگران مطرح بسياري را مي‌يابيم که مردم مي‌توانستند از آن‌ها به‌عنوان افسانه ياد کنند، اما مرلين به چنين شهرتي دست پيدا کرد. به همين ترتيب ما مطمئنيم که احتمالا مهارت‌هاي جادويي مرلين از آلبوس دامبلدور بيشتر است، اما در مورد اينکه تا چه مقدار اين مهارت بيشتر است مي‌توان صحبت‌هاي زيادي انجام. اگر شما نيز جادوگراني مي‌شناسيد که حس مي‌کنيد مهارت‌هاي آن‌ها از آلبوس دامبلدور بيشتر است با ما در ميان بگذاريد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره