نماد آخرین خبر

ریشه ضرب المثل/ آنقدر شور بود که خان هم فهمید

منبع
بيتوته
بروزرسانی
ریشه ضرب المثل/ آنقدر شور بود که خان هم فهمید
بيتوته/ در زمان هاي نه چندان دور هر روستايي صاحبي داشت.روستاها مانند کالاهاي ديگر خريد و فروش ميشدند. مردم روستا مجبور بودند هر ساله مقداري از دسترنج خود را به صاحب روستا که به اون خان ميگفتند بدهند. يکي از روستاها صاحبي داشت که به او قلي خان ميگفتند.او نه زحمتي ميکشيد و نه کاري ميکرد و همه ي مردم از زورگويي هايش ناراضي بودند.قلي خان آشپزي داشت که شب و روز برايش غذا ميپخت.آشپز بدي نبود اما چون از کار هاي خان و ستمکاري هاي اون ناراحت بود توجهي به درست پختن نميکرد.غذاهايي که آشپز ميپخت بدبو ، بدطعم و بي ارزش بود اما خان هيچ اعتراضي نميکرد و اطرافيانش هم گرچه ميدانستند غذا ها بد هستند اما از ترس خان چيزي نميگفتند. يک روز که آشپز باشي مشغول غذا پختن بود ناگهان سنگ نمک از دستش در رفت و مستقيم افتاد توي ديگ غذا.آشپز باشي اول تصميم گرفت که سنگ نمک را در بياورد اما وقتي به اين فکر افتاد که خان هيچ وقت توجهي نميکند تصميمي ديگر گرفت که خودش را به زحمت نيندازد وقتي غذا آماده شد و همه دور سفره بزرگي نشستند...هر کس با بي ميلي غذاي خودش را کشيد.با خوردن اولين لقمه آه از نهاد همه برآمد.قلي خان دو سه لقمه خورد و حرفي نزد.اما انگار متوجه موضوعي شده باشد ، دست از غذا خوردن کشيد و رو به آشپزش کرد و گفت:ـ« ببينم غذا کمي شور نشده است؟» آشپز تکذيب کرد. اطرافيان که براي اولين بار اعتراض خان را ديده بودند از جواب آشپز عصباني شدند و يکي از آنها فرياد کشيد:«خجالت بکش! اين غذا آنقدر شور شده که خان هم فهميد.» قلي خان گفت:«يعني غذا هميشه بد بوده و من نفهميدم؟؟» يکي ديگر گفت:«بله قربان!!» قلي خان که اصلا تحمل حرف هاي توهين آميز ديگران را نداشت چوبي برداشت و به جان اطرافيانش افتاد و آنهارا از خانه اش بيرون کرد و گفت :« به من ميگوييد نفهم؟» بعد به آشپز گفت:«ديگر به اين ها غذا نده.» و نشست و بقيه غذا را تا ته خورد. از آن به بعد هنگامي که کسي در انجام کار هاي نادرست و استفاده نابه جا از موقعيت ها زياده روي کند ، تا جايي که ساکت ترين آدم ها را هم به اعتراض در آورد از اين ضرب المثل استفاده ميکنند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد