جام جم/ ـ حسين! چرا بلند نميشوي سطل آشغال را ببري پايين. ساعت 10 شده!
ـ دارم فکر ميکنم.
ـ به جاي فکر کردن عمل کن
ـ نه خانم تا برنامهريزي نکني که نميتواني عمل کني.
ـ تا عمل نکني، برنامهريزي هم به درد نميخورد.
خانم اين را ميگويد و مثل هميشه با سگرمههاي در هم خيلي پر سر و صدا کيسه زباله را ميبرد پايين.
از استادي شنيدم که ميگفت: بيل گيتس يکي از رموز موفقيت خود را استفاده از آدمهاي تنبل، اما خلاق و وارد به کار ميدانست، زيرا برخي از تنبلها براي اين که کار را زود تمام کند از خلاقيت و مهارتش بهره ميبرد.
بعضيها هميشه تنبل هستند و برخي ديگر گاهي تنبل ميشوند. به هر حال گاه و بيگاه تنبلي سراغ هر يک از ما ميآيد.
اما اگر تنبلي به يک رويه تبديل شود امکان رشد و ارتقاي شخصي و اجتماعي را از دست ميدهيم.
شايد زمين و زمان را در عقبماندن خود مقصر بدانيد، اما تنبلي در پيگيري امور شخصيتان يکي از مهمترين دلايل عقبماندن است.
دکتر ادوانس بلس در کتاب «روانشناسي تنبلي » راهکارهايي را به اين افراد توصيه ميکند که از طريق آن ميتوانند زندگيشان را تغيير دهند.
رد پاي خيلي از اين راهکارها در ضربالمثلهاي ما نيز ديده ميشود:
«کار امروز را به فردا نيفکن.»
سهيلا وقتي حوصله شستن ظرفها را ندارد، ميگويد: فردا هم روز خداست.
اکبر که کارمند يک اداره دولتي است وقتي نامههاي زيادي روي ميزش انبار ميشود همه را در يکي از کشوهاي ميز انبار ميکند و ميگويد: در طول هفته به آن رسيدگي ميکنم. بعد آن روز را به سيگار کشيدن و گپزدن با دوستانش ميگذراند.
اگر شما هم در زمره کساني هستيد که کار امروز را به فردا ميافکنيد خوب است بدانيد به تعويقانداختن کارها آن را سادهتر نميکند.
*فهرست زندگي
دکتر بلس توصيه ميکند قبل از هر چيز چهار فهرست تهيه کنيد: اول حاوي کارهاي شغلي که عقب انداختهايد، دوم فهرست کارهاي خانه که به تعويق انداختهايد،سوم فهرست روابط شخصي و خانوادگي که براي يک روز تعطيل بايگاني شده است چهارم فهرست کارهايي که قرار است يک روز براي دل خودتان انجام دهيد.
حالا که فهرستها را داريد قدم اول را برداشتهايد. روي يکي از اين کارها متمرکز شويد تا همه چيز راحتتر جلوه کند و يک دفعه نخواهيد همه چيز درست شود.
سميرا يکي از تنبلهايي است که داوطلب شرکت در يک آزمون ضد تنبلي شده است که طبق توصيههاي دکتر بلس طراحياش کرديم.
او اين فهرست را تهيه و از آن، اين جمله را انتخاب کرد: يک روز به مادر شوهرم ميگويم که چقدر دوستش دارم و از او ممنونم که شوهرم را چنين که هست تربيت کرده است.
او گفت: هرگز فکرش را نميکردم که بتوانم چنين چيزي را به او بگويم، اما بالاخره يک روز ويژه را بهانه کردم و بايک دسته گل و يک هديه به مناسبت يکي از اعياد به خانهاش رفتم. همسرم با من نبود و اتفاقا مادر شوهرم هم در خانه تنها بود.
يک دفعه دل را به دريا زدم و او را خالصانه در آغوش گرفتم و از او تشکر کردم. اشک در چشم هر دوي ما حلقه زده بود و مادر شوهرم مرا غرق بوسه کرد. از آن زمان رابطهمان خيلي خوب شده است.
حسين اما بلندپروازتر بود. او ميخواست خانه خود را عوض کند و اين کار هزينه زيادي ميبرد. به همين دليل بايد برنامهريزي ميکرد و تمام جوانب کار را در نظر ميگرفت.
در چنين مواردي به طرح زمانبنديشده و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت نياز است تا بتوانيد با خردکردن هدف، کمر غول دستنيافتني آرزو را بشکنيد.
براي راحتترشدن کار تعهد زماني خاصي در هر روز براي پيگيري امور اولويت داري که برنامهاش را داريد در نظر بگيريد تا يک روز به مقصود خود برسيد، اما نه يک روزي که هرگز نميرسد. روزي که از الان داريد به سمت آن حرکت ميکنيد.ما هم اميدواريم حسين با تغييري که در خود داده است به نتيجه برسد.
*حذف يا اولويت
گاهي در فهرست کارهاي خود به مواردي برميخوريد که نميدانيد بايد به تعويق بيفتد يا با تمام سختي در اولويت باشد. در اين موارد از دلايل به تعويق انداختن و اولويت دادن به آن کار فهرستي تهيه کنيد. در صورتي که دلايل به تعويقانداختن منطقيتر و فهرستش طولانيتر بود تا زمان رفع موانع از عقب افتادن آن کار نگران نشويد.
*چند راهکار ساده
هر روز در دفتر روزانه خود پيشرفت برنامهها و موانع را بنويسيد. سعي کنيد هر روز حداقل يک حرکت را ثبت کنيد.
اگر دست به قلم نيستيد به مکان خلوتي برويد و به خود نهيب بزنيد که چرا کار را به تعويق انداختهايد و در مورد کاري که ميخواهيد انجام دهيد (نه کاري که بايد بکنيد) صحبت کنيد. پژوهشگران دريافتهاند که صحبت با خود ميتواند روي طرز فکر، کنترل خود و مرتبکردن اولويتها اثر بگذارد. ذهن فرامين کلامي را ميپذيرد. ميگويند راکفلر و اوسيس ميليونرهاي معروف از اين روش براي پيشبرد کارهايشان استفاده ميکردهاند. حتي ميتوانيد وقتي کارتان خوب پيش ميرود احساسات مثبت خود را ضبط کنيد و آن را مواقع غلبه تنبلي براي خود پخش کنيد.
*ترس از حرکت
قديميها در مورد تنبلها ميگفتند ميترسد حرکت کند برکتش برود!
اين همان ترس از شکست است که برخي را سر جايشان ميخکوب ميکند. روانشناسان تفاوت ميان مردم موفق و تنبل را در اين ميدانند که گروه اول در مقابل شکست با کار بيشتر، با توجه به جنبههاي مثبت حادثه، توسل به دوستان و عبادت دوباره برميخيزند، اما تنبلها با رويآوري به افيون و الکل، پاک کردن صورت مسأله، علائم ناخوشي و پناهبردن به خيال و توهم، راهي براي تنبلي مييابند.
*چرا ترس؟
حسين کارمند است. او ميگويد: در يک جلسه مشورتي در مقام يک کارشناس، فکر خوبي به ذهنم رسيد که اگر گفته بودم در نگرش مدير نسبت به من خيلي تاثير داشت، اما از اين که مورد پذيرش قرار نگيرم و شکست بخورم، ترسيدم و آن را عنوان نکردم.
از او پرسيدم: دقيقا از چه چيزي ترسيدي؟
گفت: در جلسه، کارشناسان و مديران ديگري هم بودند و اگر حرفم آنها را جذب نميکرد، مسخرهام ميکردند و خجالت ميکشيدم.
قرار شد او فهرستي از مزايا و معايب خجالت کشيدنش در مورد طرح موضوع بنويسد و نتيجه را جمعبندي کند.
جالب است بدانيد با وجود تمام نکات منفياي که نوشته بود باز هم طرح مسأله برايش بسيار مفيدتر و موثرتر بود. او به خودش قبولاند که بار ديگر خجالت را کنار بگذارد و از مطرحشدن نترسد.