نماد آخرین خبر

مهارت زندگی/ فواید حیرت‌انگیز درونگرایی در زندگی

منبع
چطور
بروزرسانی
مهارت زندگی/ فواید حیرت‌انگیز درونگرایی در زندگی
چطور/ درونگرايي يکي از مباحثي است که تصورات نادرست زيادي درباره‌اش وجود دارد و فرد درونگرا، معمولا در باور عامهٔ مردم به‌عنوان انساني جامعه‌ستيز، سرد، خجالتي و تنها شناخته مي‌شود و چنين ويژگي‌هايي به او نسبت داده مي‌شود. اين در حالي است که واقعيت امر کاملا برخلاف اين تصورات نادرست است و درونگرايي، به‌عنوان يک ويژگي شخصيتي، مي‌تواند در شرايط و موقعيت‌هاي گوناگون، براي فرد درونگرا ارزشمند باشد و به کمک او بيايد. در ادامهٔ اين مقاله، پس از مقدمه‌اي کوتاه دربارهٔ اين مسئله، به ذکر مزاياي درونگرايي خواهيم پرداخت. با ما همراه باشيد. بر اساس تعريفي که دکتر جنيفر کانوايلر در کتابش تحت‌عنوان «رهبري درونگرا: تکيه بر قدرت خاموش» ارائه کرده است، فرد درونگرا کسي است که با سپري کردن زمان در خلوت و تنهاييِ خودش، انرژي پيدا مي‌کند. او در اين باره عنوان مي‌کند: «مي‌توانيم سر کردن فرد درونگرا در تنهايي را به شارژ کردن دوبارهٔ دستگاهي برقي تشبيه کنيم. پس از آنکه انرژي لازم را از اين تنهايي دريافت کردند، وارد جامعه خواهند شد و با مهارت هرچه‌تمام‌تر با ديگر مردم جامعه ارتباط برقرار خواهند کرد». بر اساس نتايج تحقيقاتي که در سال ۲۰۰۸ در مجله‌اي به نام «محرک رفتاري» منتشر شد، افراد درونگرا، در مقايسه با کساني که برونگرا هستند، زمان بيشتري را صرف پردازش اطلاعات در مغزشان مي‌کنند. دکتر کانوايلر در اين باره عنوان کرد که طولاني‌تر بودن اين زمان براي چنين شخصي به اين خاطر است که او سعي مي‌کند تا حد امکان نسبت به ايده يا تفکري که در ذهنش شکل گرفته، شناخت و آگاهي پيدا کند و تا اين اتفاق نيفتد، به ايدهٔ ديگري فکر نخواهد کرد. در حال حاضر مقالات متعددي وجود دارند که در آن‌ها صحبت از اين مسئله مي‌شود که براي رسيدن به موفقيت در زندگي، بايد بدون واهمه دربارهٔ ذهنيات و ايده‌هايي که داريم صحبت کنيم و بيشتر، به برونگرايي گرايش دارند تا درونگرايي. اما نکته‌اي که کمتر به آن توجه نشان داده مي‌شود اين است که فرد درونگرا، در مقايسه با کسي که برونگرا است، امکان بيشتري براي رسيدن به موفقيت و کسب دستاوردهاي مختلف در زندگي خواهد داشت؛ البته تنها درصورتي‌که نسبت به اين ويژگي ذاتي‌اش شناخت کافي پيدا کند و آن را تقويت کند. در ادامه به موضوع اصلي مقاله و ذکر مزاياي درونگرايي خواهيم پرداخت. درونگرايي، افراد را به شنونده‌هاي خوبي تبديل مي‌کند يکي از صفات ذاتي افراد درونگرا اين است که شنونده‌هاي ماهر و خوبي هستند. بث بوئلو، نويسندهٔ کتاب «کارآفرين درون گرا: توانايي هاي خود را تقويت کنيد و در شرايط خود موفقيت را به دست بياوريد» که خود را به‌عنوان فردي درونگرا مي‌شناسد، در اين باره عنوان مي‌کند: «ما (منظور افراد درونگرا است) همان دوست يا همکاري خواهيم بود که به‌هنگام غصه و شادي شما گوش شنوايي برايتان خواهيم بود. ما مي‌توانيم به صحبت‌هاي شما گوش بدهيم و با درک کافي، در غم يا شادي‌تان شريک شويم. بدون آنکه تلاش کنيم تا رشتهٔ کلام را در دست بگيريم و راجع به خودمان صحبت کنيم». افراد برونگرا، هنگام گفت‌وگو با ديگران ترجيح مي‌دهند هر چه سريع‌تر وارد بحث بشوند و در مقايسه با کسي که درونگرا است، زمان کمتري را صرف فکر کردن به حرف‌هاي طرف مقابل‌شان مي‌کنند. البته نه به اين خاطر که خودخواه باشند يا آنکه به مسائل طرف صحبت‌شان اهميت ندهند، اين تصور دربارهٔ افراد برونگرا نادرست است؛ تفاوت آن‌ها به‌دليل رويکردشان هنگام گفت‌وگو است. در واقع دوست دارند رويکردي تعاملي داشته باشند و خودشان هم در بحث شرکت کنند و به اين طريق به نتيجه برسند. در سوي ديگر، فرد درونگرا ترجيح مي‌دهد اطلاعات به‌دست‌آمده از صحبت‌هاي طرف مقابلش را در ذهنش، و بدون هيچ صحبتي پردازش و به آن‌ها فکر کند. اين مهارت آن‌ها را به شنونده‌هاي خوبي تبديل مي‌کند؛ شنونده‌هايي که پس از درک کامل صحبت‌هاي طرف مقابل‌شان، قادر خواهند بود با دقت و ملاحظه، نقطه‌نظرشان را در جواب صحبت‌هاي او در اختيارش بگذارند. افراد درونگرا قبل از حرف زدن، راجع به آن فکر مي‌کنند اين حقيقتي اثبات شده است که افراد درونگرا، چندان ميلي به صحبت کردن نشان نمي‌دهند و بيشتر ترجيح مي‌دهند به صحبت‌هاي ديگران گوش بدهند. زماني هم که تصميم مي‌گيرند چيزي بگويند، کلمات‌شان را هوشمندانه و با دقت انتخاب مي‌کنند. در واقع کسي که به درونگرايي گرايش دارد، تنها زماني صحبت مي‌کند که واقعا حرفي براي گفتن داشته باشد. به همين خاطر افراد درونگرا، هنگام صحبت کردن، شانس بيشتري براي تأثير گذاشتن بر طرف مقابل‌شان دارند. البته نبايد از اين مسئله غافل شد که درونگرايي، اساسا باعث مي‌شود تا افراد، پيش از آنکه شروع به صحبت کنند، زمان نسبتا زيادي را صرف فکر کردن مي‌کنند و اين مسئله، به‌عنوان مثال در جلسات کاري که در آن‌ها هر کس بايد به‌سرعت ايده‌هايش را با ديگران در ميان بگذارد، ممکن است دردسرساز بشود. براي کنار آمدن با اين مسئله، بهتر است افراد درونگرا پيش از حاضر شدن در چنين جلساتي تصميم بگيرند که صحبت‌هايشان را به‌عنوان اولين نفر مطرح کنند و راجع به اين مسئله از قبل فکر کرده باشند. با رقابتي‌تر و پيچيده‌تر شدن گفت‌وگوي ميان اشخاص حاضر در جلسه، ممکن است افکارشان شاخ و برگ پيدا کند و ديگر نتوانند ايده‌هايي را که در ذهن داشتند، مطرح کنند. همان اندازه که انتخاب هوشمندانهٔ کلمات در گفت‌وگوهاي حضوري حائز اهميت است، در فضاي مجازي هم مي‌تواند نتايج خوبي به‌دنبال داشته باشد. کساني که به درونگرايي گرايش دارند، در مقايسه با سايرين حضور کارآمدتري در فضاي مجازي دارند، چراکه از نشان دادن واکنش‌هايي که روي‌شان فکر نکرده باشند و عواقبش را نسنجيده باشند، خودداري مي‌کنند. کاربران شبکه‌هاي اجتماعي معمولا با مشاهدهٔ مطالب گوناگون، به‌طور تصادفي و بدون فکر کردن راجع به جوانب مختلف مسئله، شروع به کامنت گذاشتن مي‌کنند. افراد درونگرا چنين رويکردي ندارند و بر اساس اصول و برنامه‌اي که دارند عمل مي‌کنند. درونگرايي، باعث هوشياري و توجه بيشتر به اطراف مي شود مهارت ديگري که درونگرايي براي افراد به‌همراه دارد، هوشياري و توجه بيشترشان به محيط اطراف در مقايسه با سايرين است. مهارتي که بعضا نويسنده‌ها از آن با اصطلاح «ابرنيروي» افراد درونگرا ياد مي‌کنند. زماني که ديگران در حال صحبت و ردوبدل اطلاعات با يکديگر هستند، بخشي از حواس‌شان متوجه اين فعاليت مي‌شود. اما شخص درونگرا که معمولا ساکت است، حواس جمع‌تري دارد و به مسائلي پي مي‌برد که ديگران از آن‌ها غافل مي‌مانند. شايد با ديدن شخص درونگرايي که در جلسه يا جمعي از افراد ساکت نشسته است، تصور کنيد که ذهنش جاي ديگري است، اما در واقعيت امر، افکار او غرق در اطلاعات و صحبت‌هايي است که ردوبدل مي‌شوند و با رويکردي منتقدانه، آن‌ها را تحليل مي‌کند. در کنار اين مسئله، درونگرايي توانايي ديگري هم براي چنين افرادي دارد و آن، توانايي مطالعه رفتار حاضرين در جمع يا جلسه است. به اين معنا که افراد درونگرا در مقايسه با ديگران، با دقت بيشتري زبان ايما و اشارات و حالات چهرهٔ حاضرين در جمع را زير نظر مي‌گيرند و به اين صورت، به مسائلي پي مي‌برند که احتمالا از ديد سايرين پنهان مي‌ماند. اين توانايي افراد درونگرا باعث مي‌شود تا مهارت بيشتري در روابط بين‌فردي داشته باشند. افراد درونگرا مي توانند ويژگي‌هاي ناشي از درونگرايي را در اشخاص ديگر تشخيص بدهند. در واقع مي‌توانند تشخيص دهند که اشخاص ديگر چه هنگامي در حال فکر کردن، پردازش اطلاعات يا زير نظر گرفتن محيط اطراف‌شان هستند. زماني که چنين ويژگي‌هايي را در شخص ديگر شناسايي مي‌کنند، مزاحم او نخواهند شد و اجازه مي‌دهند به نتيجهٔ دلخواهش برسد و به همين خاطر، ديگران در کنار او احساس راحتي بيشتري خواهند داشت. درونگرايي عجله را از افراد دور مي‌کند و آن‌ها، با صبر و حوصله اجازه مي‌دهند تا ارتباط‌شان با ديگران شکل بگيرد. افراد درونگرا در انتخاب دوستان‌شان دقت و ملاحظهٔ زيادي دارند افراد برونگرا در حضور ديگران و در کنار آن‌ها، انرژي مي‌گيرند و در مقابل، درونگرايي باعث مي‌شود تا فرد در حضور ديگران به‌مرور زمان انرژي‌اش تحليل برود. به‌همين خاطر است که افراد درونگرا با دقت و ملاحظهٔ بيشتري دوستان‌شان را انتخاب مي‌کنند. کساني که درونگرا هستند، تعداد کمي دوست قابل‌اعتماد و صميمي دارند و سعي مي‌کنند، انرژي و زمان‌شان را صرف آن‌ها کنند. در مقابل، دايرهٔ آشنايان و دوستان کساني که برونگرا هستند، وسيع‌تر است. درونگرايي باعث مي‌شود تا فرد در انتخاب دوستانش دقت و ملاحظهٔ زيادي داشته باشد، به همين خاطر برقراري ارتباط نزديک با اين افراد کار چندان ساده‌اي نيست و به صرف کمي انرژي و حوصله نياز دارد. اما اگر بتوانيد اعتماد آن‌ها را به خود جلب کنيد، در دوستي چيزي براي شما کم نخواهند گذاشت و معمولا دوستاني وفادار، متعهد و باملاحظه هستند. درونگرايي، مي‌تواند باعث شکل‌گيري رابطهٔ عاشقانه با شريک زندگي بشود همان طور که پيش‌تر عنوان شد، کساني که درونگرا هستند گاه‌به‌گاه به خلوت و تنهايي نياز دارند تا انرژي لازم براي ادامهٔ مسيرشان را بازيابي کنند. به همين خاطر اگر شريک زندگي‌شان هم به چنين چيزي نياز داشته باشد، او را درک خواهند کرد. در واقع درونگرايي و نياز به حريم خصوصي باعث مي‌شود تا اين نياز در ديگران هم به رسميت شناخته بشود و شريک زندگي فرد درونگرا، در چنين مواقعي تحت‌فشار قرار نخواهد گرفت. در کنار اين مسئله، مهارت و توانايي افراد درونگرا در گوش سپردن به صحبت‌هاي ديگران که در موارد قبل توضيح داده شد، اينجا هم به کمک‌شان مي‌آيد و رابطه‌شان را تقويت مي‌کند. آن‌ها مي‌توانند پس از يک روز طولاني، به صحبت‌هاي شريک زندگي‌شان گوش بدهند و بدون آنکه مدام سعي کنند نقطه‌نظر خودشان را مطرح کنند، از او حمايت کنند. علاوه بر اين‌ها درونگرايي باعث مي‌شود تا فرد، پيش از آنکه اطلاعات و جزئيات خصوصي‌تر خود را با شريک احتمالي آيندهٔ زندگي‌اش در ميان بگذارد، سعي بر شناخت بهتر او داشته باشد. به‌همين خاطر افراد درونگرا معمولا در شروع روابط در نگاه طرف مقابل‌شان جذاب‌تر جلوه مي‌کنند. اين جذابيت درونگرايي ريشه در خودداري و رفتار بعضا اسرارآميز اين افراد دارد و باعث برانگيختن حس کنجکاوي طرف مقابل‌شان مي‌شود. درونگراها با احتياط بيشتري شبکه‌سازي مي‌کنند منظور از شبکه سازي قرار گرفتن در جمعي از افراد و تلاش براي گذاشتن حداکثر تأثير بر آن‌ها در ملاقات اول است و هدف از آن مي‌تواند بازاريابي براي محصولي بخصوص باشد يا چيز ديگر. اين کار به هيچ عنوان ساده نيست و پيچيدگي‌هاي خودش را دارد؛ بخصوص براي کسي که درونگرا است. با اين حال، درونگرايي، در صورتي‌که به‌طور مناسب از آن استفاده شود، باعث شکل‌گيري روابطي معنادار در چنين شبکه‌هايي خواهد شد. کسي که برونگراست، زماني که وارد چنين شبکهٔ ارتباطي‌اي مي‌شود، معمولا هدفش اين است که تا حد امکان، با تمامي حاضرين يا کساني که در دسترسش هستند صحبت کند، اما اين صحبت‌هاي کوتاه، نتيجهٔ دلخواه را به‌همراه نخواهند داشت و به همان سرعت هم فراموش مي‌شوند. در واقع نکتهٔ حائز اهميت براي استفادهٔ حداکثري از اين شبکه‌سازي‌ها اين است که توجه نبايد صرفا معطوف به تعداد کساني باشد که با آن‌ها صحبت و ارتباط برقرار مي‌شود. به‌جاي آن، بهتر است هدف اصلي، درک و شناخت بهتر و بيشتر کساني باشد که با آن‌ها صحبت مي‌شود؛ حتي اگر تعداد آن‌ها زياد نباشد. درونگرايي در اين جا هم مي‌تواند براي افراد مفيد باشد و با استفاده از اين ويژگي شخصيتي، پيدا کردن درک و شناخت بهتر ساده‌تر خواهد شد. به‌عنوان مثال پس از پايان چنين رويدادي مي‌توان با فرستادن لينک مقالات يا سخنراني‌هاي مرتبط با موضوع صحبت، ارتباط معنادار و طولاني‌تري با او شکل داد. چنين رويکردي در مقايسه با زماني که به‌عنوان مثال صرفا اقدام به پخش کردن کارت ويزيت شرکت يا کسب‌وکار خود مي‌کنيد، مطمئنا نتيجهٔ بهتري خواهد داشت. مديران و کارفرمايان درونگرا دلسوز هستند درونگرايي، درصورتي‌که با شناخت و مهارت کافي باشد، از شما بهترين مديران و کارفرمايان را خواهد ساخت. زماني که شرکت يا کسب‌وکار مدير درونگرا به موفقيتي دست پيدا مي‌کند، او تمايلي به قرار گرفتن در معرض ديد ديگران و نوشته شدن موفقيت به پاي خودش ندارد. به‌جاي آن، تيم کاري او هستند که به‌خاطر موفقيت اعتبار پيدا مي‌کنند و اين مسئله، باعث محبوبيت بيشترش خواهد شد. مدير برونگرا، بيشتر در معرض توجه قرار مي‌گيرد، اما به همان ميزان توجه او به تيم کاري‌اش کمتر خواهد شد. در کنار اين مسئله، همان‌طور که پيش‌تر هم ذکر شد، درونگرايي باعث مي‌شود تا فرد با حوصله و دقت بيشتري اطلاعات مختلف را بررسي و پردازش کند. به همين خاطر، مدير درونگرا، در مقايسه با مدير برونگرا، درک و شناخت بهتري نسبت به کارکنانش پيدا مي‌کند. چنين مديري زماني که با کارکنانش صحبت مي‌کند، بيشتر توجه خود را معطوف به درک بهتر مهارت‌ها، علايق و توانايي‌هاي آن‌ها مي‌کند و با استفاده از اين اطلاعات، مي‌تواند به آن‌ها کمک کند تا در محيط کاري، با نشاط و کارايي بيشتري فعاليت کنند. چنين مديري، بعضا حتي در مواقعي که کارهاي مهم‌تري دارد و تحت فشار است، از صحبت کردن با کارکنانش دريغ نمي‌کند و براي آن‌ها گوش شنوايي دارد. به همين خاطر در ميان آن‌ها محبوبيت پيدا مي‌کند. سخن پاياني معمولا در فضاي جامعه کساني که برونگرا هستند، بيشتر در معرض توجه قرار مي‌گيرند و موقعيت‌هاي بسياري براي داشتن اوقاتي بهتر پيش روي‌شان قرار مي‌گيرد. در سوي ديگر، درونگرايي، ويژگي شخصيتي‌اي است که هنوز آن‌طور که بايد در ميان عامهٔ مردم جا نيفتاده است و بعضا تعبيرهاي ناخوشايندي از سکوت اين افراد مي‌شود. اما همان‌طور که در اين مقاله گفته شد، درونگرايي هم مزاياي منحصر به خودش را دارد و بهتر است به‌جاي تأثير پذيرفتن از چنين تعبيرهايي، سعي بر آن باشد تا با درک و شناخت بهتر اين ويژگي شخصيتي و استفاده از آن، از نتايج سودمند آن بهره برد و راه را براي رسيدن به موفقيت هموارتر کرد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره