عجيب ترين/ مجرمها هميشه آدمهاي باهوشي بودهاند. آنها به همان اندازه که از هوششان در اعمال خلافکارانه استفاده ميکنند، وقتي پايشان در جايي مثل زندان گير ميکند، سلولهاي خاکستري مغزشان را بيشتر از قبل به کار مياندازند تا از آنچهار ديواري لعنتي فرار کنند. در اين بين زندانيهايي هم بودهاند که زندانهاي مهم و مخوف را طوري دو دره کردهاند که اسمشان در تاريخ نه به عنوان تبهکار بزرگ بلکه به عنوان افرادي که مهمترين فرارها را از زندانها داشتهاند، در رفته است. آنچه در ادامه ميخوانيد، يازده فرار بزرگ آدمهاي خلافکار از زندانهاست که در تاريخ ثبت شدهاند.
11- فرار از کلديتز
کلديتز نام يکي از مشهورترين زندانهاي آلمان نازي براي نگهداري از زندانيان نظامي در دوران جنگ جهاني دوم بود. زندانيهاي زيادي فرار از اين زندان را تجربه کرده و گاها هم موفق شدهاند، ولي يکي از روشهايي که زندانيان براي فرار يافتند، کمي عجيبتر از هميشه بود!
دو خلبان بريتانيايي به نامهاي جک بست و بيل گلدفينچ تصميم به ساخت يک گلايدر دو نفره براي فرار گرفتند. بهترين مکان هم اتاق شيرواني زندان بود، به دليل اشتباه آلمانيها در ساخت ديوار، هيچ نگهباني امکان مشاهده داخل شيرواني را نداشته و يکي از امنترين مکانهاي زندان بود. (البته براي زندانيان!)
قرار بود گلايدر بعد از ساخت، از طريق سقف به پرواز در آيد و از وسط رودخانه مولده بگذرد. البته يادآور ميشوم که بخاطر فرار مکرر زندانيان از طريق حفر تونل، توجه تمامي گارد زندان به تونل بوده و مدام تمامي سلولها از اين نظر بازديد ميشدند؛ ولي کسي تصور ساخت گلايدر را نميکرد.
بعد از مدتي، ساخت گلايدر شروع شد. تمامي قطعات آن بايد از وسايل زندان تأمين ميشد. اين دو خلبان براي ساخت دندهها از تخت خوابهاي خود استفاده کردند، همچنين بالهاي گلايدر، چوبي بوده و براي ساخت آنها از چوب کف سلول استفاده ميشد. قسمتهاي الکترونيکي نيز با استفاده از سيمهايي ساخته شد که مورد استفاده آلمانيها نبود! همچنين بدنه گلايدر را از لباس زندانيان طراحي کردند.
نتيجه کار گلايدر دونفره؛ با وزني معادل ۱۰۹ کيلوگرم و طولي حدود ۶ متر بود. البته بايد بدانيد که اين گلايدر هيچوقت موفق به پرواز نشد، دليل آن اين بود که قبل از به پرواز درآمدن آن، جنگ تمام شد و تمامي زندانيان آزاد شدند!
10- فرار جان جرارد از برج لندن
جان جرارد –کشيش مسيحياي که به خاطر انجام ماموريتهاي مذهبي در کليساهاي کاتوليک در زمان ملکه اليزابت تحت بازجويي و شکنجه بود- توسط دادگاه محکوم به مرگ شد و او را تا زمان فرا رسيدن اجراي حکم به زندان اصلي شهر لندن بردند.
او که يک کشيش مذهبي و مبارز بود در طول زماني که در زندان بود نامههايي به هوادارانش در بيرون از زندان با آب پرتقال مينوشت و ميفرستاد و با همين نامهها بود که دوستانش براي فرار او از زندان تلاش کردند و بالاخره توانستند با طناب او را از ديوار زندان بالا بکشند. با اينکه در اثر کشيده شدن روي ديوار در اين فرار به جرارد جراحات زيادي وارد شده بود اما توانست بعد از فرار با قايق به رم برود و تا آخر عمرش زندگي خوش و خرمي داشته باشد.
9- فرار ديلينجر از زندان کانتي
جان ديلينجر به قانون شکن افسانهاي معروف است. او رابطه خوبي با هوش نداشت و ترجيح ميداد فرارهايش را با زور اسلحه انجام دهد. او يک بار در سال ۱۹۳۳ از زندان ليماس اوهايو فرار مسلحانه کرد اما بعد از مدتي دستگير شد، اما بار دوم در سال ۱۹۳۴ با نيروي زيادي از ارتش و پليس درگير شد و براي هميشه از زندان فرار کرد.
مايکل مان در سال ۲۰۰۹ فيلم دشمن ملت را با بازي جاني دپ بر اساس زندگي او ساخت.
8- فرار از زندان ليبي
درسال ۱۸۶۴ يک گروه از سربازها که در اين زندان اسير بودند با رهبري کولونل توماس اي.روز و اي.جي هميلتن براي فرار از زندان ليبي تونلي زير زمين کندند. آنها براي کندن اين تونل خيلي سختي کشيدند چون اساساً ليبي از آن کشورهايي است که پر از حيوانات و حشرات موذي است. حتي اين کشور را جهنم موشها هم مينامند. حالا حساب کنيد که آنها در اين وضعيت براي فرارشان تونل کندند.
اما به هر صورت آنها بعد از ۱۷ روز حفاري به يک انبار دخانيات رسيدند. در اين فرار ۱۰۹ نفر شرکت داشتند که از اين تعداد ۴۸ نفر بعد از فرار تسليم شدند، دو نفر در رودخانه غرق شدند و ۵۹ نفر هم فرار کردند.
7- فرار کازانووا از زندان ليد
فرار جياکومو کازانووا از زندان ماجرايي شبيه يک داستان ساختگي است اما اين داستان واقعيت دارد و در سال ۱۷۵۳ اتفاق افتاده است. کازانووا وقتي زنداني ميشود ابتدا يک فلز به شکل ميخ ميدزدد و بعد با آن به همراه يک کشيش که هم سلولياش بوده سوراخي در سقف سلولشان ايجاد ميکنند و بعد از طريق اين سوراخ، وارد اتاق ديگري از زندان شده از پنجره آن اتاق با استفاده از نردبان و طناب و شکستن قفل وارد راهروي اصلي زندان ميشوند و فرار ميکنند.
کازانووا بعد از فرار از زندان طي يادداشتي ماجراي فرارش را شرح داد اما همه اين را به عنوان يک چاخان بزرگ از يک آدم مجرم ميدانستند تا اينکه بعد از مرگش اين يادداشت به تأييد مسوولان زنداني که او آنجا زنداني بود رسيد.
6- فرار پاسکال پايت به سبک هليکوپتري
ويژگي فرار پاسکال پايت در اين است که او برخلاف همه از پشت بام زندان فرار کرد. دليل فرار از پشت بام هم اين بود که اکثر زندانهاي کشورهاي اروپايي يک حياط تفريحي در پشت بام براي کارکنان دارند. پايت هم که به ۳۰ سال زندان محکوم شده بود، وقتي از اين ماجرا خبردار ميشود در سال ۲۰۰۱ يک فرار جسورانه از زندان Luynes فرانسه ترتيب ميدهد. در اين فرار، او با يکي از دوستانش هماهنگ کرد که هلي کوپتري را بر پشت بام زندان بنشاند و ترتيب فرار او را بدهد. اين اتفاق افتاد و او توانست براي اولين بار در تاريخ توسط يک هلي کوپتر از زندان فرار کند.
البته پايت قبل از فرار به چهار نفر از دوستان خودش قول داده بود که آنها را هم نجات ميدهد، براي همين دوسال بعد با يک هلي کوپتر ديگر به زندان Luynes برگشت اما ديگر موفق نشد فرار کند. او دستگير شد و هفت سال ديگر به ۳۰ سال قبلياش اضافه کردند و او به زندان Grasse در جنوب شرقي فرانسه تبعيد شد اما پايت با اين چيزها از رو نرفت و دوباره در سال ۲۰۰۷ با هلي کوپتر و اين بار با کمک چهار نفر از دوستانش فرار کرد و ديگر هيچ کس اثري از او پيدا نکرد، البته گفته ميشود که در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۷ در اسپانيا دستگير شد.
5- ماجراهاي آقاي دايتر دنگلر
دايتير دنگلر که خلبان نيروي هوايي آمريکا بوده اسير ميشود. بعد از اين اتفاق دنگلر را به همراه تعدادي ديگر به جنگلي در شمال ويتنام ميبرند اما بعد از مدتي دنگلر به همراه شش زنداني ديگر به انبار اسلحههاي نگهبانان زنداني دسترسي پيدا ميکنند و بعد از خلع سلاح سه زندانبان به جنگلهاي ويتنام ميروند. ولي اين فرار براي آنها چندان دلچسب نبود چون هر هفت نفر ۲۳ روز تمام در جنگل و گرماي شديد با حشرات و زالوهاي خطرناک سر ميکنند.
البته در اين بين گرسنگي زياد باعث مرگ پنج نفر ميشود، براي همين هم فقط دنگلر و يک نفر ديگر ميتوانند با هلي کوپتر فرار کنند. نکته مهم فرار دنگلر هم اين بود که او تنها سرباز آمريکايي درطول جنگ ويتنام نام گرفت که موفق به فرار از دست ويتناميها شد.
فيلم سپيده دم نجات در سال ۲۰۰۶ توسط ورنر هرزوگ با بازي کريستين بيل ساخته شد.
4- فرار از آلکاتراز
وقتي کسي به سرش بزند که از شر زندان خلاص شود، حتماً اين کار را ميکند و برايش آلکاتراز و اوين فرقي ندارد، براي همين سال ۱۹۶۲ فرانک موريس، کلارنس انگلين و آلن وست که سوابق درخشاني در فرار از زندانهاي مختلف داشتند، اين بار سه تايي نشستند و نقشه فرار از آلکاتراز را کشيدند. آنها ميخواستند کاري کنند که اسمشان در گينس ثبت شود و همين طور هم شد. اين سه نفر که از هوش زياد رنج ميبردند، در زندان با وسايلي مثل دريل، موتور جارو برقي و ميلههاي فلزي مختلف، اجزاي يک «کلک» دريايي را به صورت پيش ساخته آماده کردند. بعد با نقشهاي که در اختيار داشتند، فهميدند که يکي از دودکشهاي زندان به ساحل راه دارد. براي همين آنها يک شب با وسايل و تجهيزات از اين دودکش عبور کردند و به ساحل خليج رسيدند. بعد هم اجزاي کلک را روي هم سوار کردند و شاد و خوشحال خودشان را به دريا زدند.
تا صبح روز بعد هيچ کس، حتي هم سلوليهايشان هم از فرار اين سه نفر با خبر نشدند، چون آنها قبل از فرار، با صابون، موي انسان و دستمال توالت آدمکهايي ساخته و روي تختهايشان گذاشته بودند اما آن ور آب اتفاق بدي داشت ميافتاد، کلک دست ساز پيش ساخته استادان تاب موجهاي درياي سانفرانسيسکو را نياورد و موريس، انگلين و وست هر سه در دريا غرق شدند و تا امروز هيچ کس نتوانسته است جنازه آنها را پيدا کند.
فيلم فرار از آلکاتراز در سال ۱۹۷۹ توسطدان سيگل با بازي کلينت ايستوود ساخته شد.
3- فرار از زندان پر پيچ و خم
زندان ميز به خاطر درگيريهاي شديدش معروف شده است. اين درگيريها در سال ۱۹۸۳ و دقيقاً زماني اتفاق افتاد که ۳۵ سرباز ارتش جمهوري خواه ايرلند شمالي در زندان Maze که به زندان غيرقابل فرار در اروپا معروف شده بود، زنداني شدند. اما اين سربازها از همان روزهاي اول تصميم گرفتند با کمک همان ارتش آزادي بخش IRA فرار کنند.
اين گروه براي فرار، اسلحههايي را که به داخل زندان آورده بودند، در اختيار سربازان ايرلندي گذاشتند و آنها هم براي فرار به نگهبانان زندان حمله کردند و موفق شدند از زندان فرار کنند و يک ماشين نظامي هم بدزدند، اما همه آنها در دروازه اصلي شهر به تور نيروهاي حکومتي خوردند که اين رويارويي به درگيري خونيني انجاميد و ۲۰ نفر کشته و زخميشدند. از مجموع ۳۵ نفر هم ۱۶ نفر دستگير شده و مابقي فرار کردند.
2- فرار بيلي هايز از زندان ترکيه
پليس و زندان بانان ترکيه به اعمال خشونت معروف هستند، براي همين هم طبيعي است که اگر يک زنداني با جرم سنگين در اين کشور اسير شود، به فکر فرار هم بيفتد و دومين فرار بزرگ تاريخ را رقم بزند. ۲۴ اکتبر ۱۹۷۰ بيلي هايز که يک دانش آموز آمريکايي بود به جرم قاچاق يک کيلوگرم حشيش در مرز يونان توسط پليس ترکيه دستگير شد و او را به ۳۰ سال حبس محکوم کردند. اين دانش آموز قاچاقچي پنج سال از مدت محکوميتش را در زندان ساگميليکار سپري کرد اما مسئولان ترکيه بعد از مدتي او را به زنداني در آبهاي مديترانه منتقل کردند و آنجا بود که بيلي تصميم جدي گرفت که از زندان فرار کند.
راه فرار هم ساده بود، وقتي مسئولان زندان او را براي کار به لنگرگاه کشتيهاي ماهيگيري ميبردند، او در فرصتي مناسب داخل دريا ميپرد، مسافتي را شنا ميکند و از ساحل غربي جزيره يک قايق تفريحي ميدزدد. بيلي يک روز بعد با همين قايق خودش را به يونان رساند و بعد از آن کتابي نوشت با عنوان اظهار نيمه شب و در آن به اثبات بيگناهياش پرداخت.
1- فرار بزرگ
مهمترين فرار تاريخ از زندان را ۷۶ سرباز در سال ۱۹۴۴ رقم زدند. اين فرار به خاطر ريسک پذيري بالا و خطر بسيار زياد در مقايسه با تمام فرارهايي که تا امروز از زندانها شده، در رتبه اول قرار گرفته است و هنوز هم به خاطر پيچيدگياش خيليها را متحير ميکند. ماجرا
هم از اين قرار بود که سال ۱۹۴۴، ۷۶ نفر از زندانيهاي حزب نازي در آلمان تصميم به فرار از زندان لوفت تري که مخصوص زندانيهاي نظامي آلمان بود ميگيرند.
نکته مهم ماجرا هم تلاش يکساله ۶۰۰ زنداني اين زندان براي آن ۷۶ نفر بود که توانستند در اين مدت سه تونل بزرگ زيرزميني به اسامي تام، ديک و هري به عمق نه متر حفر کنند اما حاصل اين زحمت يکساله چندان چشمگير نبود چون هنگام فرار سه نفر از آن ۷۶ نفر توانستند فرار کنند و مابقي زندانيها يا اعدام شدند يا دوباره زنداني. از ماجراي کلي اين فرار، جان استرجز فيلمي با عنوان فرار بزرگ با بازي درخشان استيو مک کويين ساخت.
بازار