نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
دیدنی-خواندنی

ماجرای انحراف قوم لوط(ع)

منبع
بروزرسانی
ماجرای انحراف قوم لوط(ع)
مستور/ مردان قوم، هر روز براي کار خانه بيرون مي آمدند. جند روزي بود که حاصل کارشان را ويران و خراب مي ديدند؛ آن هم بعد از چندين روزي که برايش وقت گذاشته بودند. آن روز هم خسته و گرسنه بودند و وقتي به خانه اي رسيدند که ديروز ساخته بودند، از شدّت عجز بر زمين نشستند. آخر خانه ويرانه شده بود. چند نفرشان جلوتر آمدند و گفتند: «برادران! ما بايد اين خرابکار را پيدا کنيم.» ديگري به او پيوست: «ما زن و فرزندمان را در شهر رها مي کنيم و براي کار سخت بيرون مي آييم؛ آن وقت کسي ثمره ي کار ما را اينگونه خراب مي کند؟! ديگر نمي شود اين وضع ادامه پيدا کند.» کس ديگري گفت: «امشب اينجا مي مانيم و سر از کار اين خرابکار درمياوريم.» شب ماندند. ابليس را که خود را به شکل پسري زيبارو در آورده بود، ديدند که پُتک به دست وارد شد و سازه ها را شکست. خشمگين بيرون آمدند و پسرشيطاني را دستگير کردند. وقتي بيتوته کردند، پسرک بهانه گرفت که شبها در کنار پدرش مي خوابيده است و اکنون بي خوابي به سرش زده. مردي از قوم داوطلب شد که شب کنار او بخواند. پسرک در کنار مردي از مردان قبيله ماند و ميل مردانه اش را برانگيخت و صبح که مردان قبيله بيدار شدند، پسرک را در ميان خود نديدند. اطراف مردي که شب کنارش بود، گرد آمدند و با حيرت، چيزي فهميدند که تا آن روز از آن بي خبر بودند. مردان شهر «سدوم» راه ديگري براي ارضاي شهوت خود آموخته بودند... (1) ماجراي انحراف قوم لوط(ع) در روايتي از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «قوم لوط بهترين قومى بودند که خداوند متعال آفريده بود ولى (بر) ابليس (گران آمد). سخت به تلاش افتاد تا آنان را گمراه سازد؛ و داستان قوم لوط از اين قرار بود که- به هنگام کار- مردان آنها همگى و با هم از (خانه ‏هاى خود) بيرون مى ‏رفتند، و زنان (نيز) همگى در خانه ‏هاى خود باقى مى ‏ماندند...» (2) در ادامه ي روايت امام بيان مي کنند که چگونه ابليس ملعون خود را به شکل پسري نوجوان و زيبا در آورد و ميل مردان را به مردان در آنها برانگيخت. سپس «...ابليس، عمل سُحق (همبستر شدن زنان را با هم) به زنان آموخت، و زنان قوم لوط نيز (از آن پس) به هم جنس بازى گراييدند و با هم همبستر شدند.» (3)
در روايات آمده است که قوم لوط (علي نبينا و آله و عليه السلام) پس از مشغول شدن به اين عمل شنيع، لباس هاي بدن نما مي پوشيدند، دکمه ي لباسشان را باز مي گذاشتند و در معابر و خيابان ها سقّز مي جويدند. رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) به حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «يا على! انگشتر را به انگشت سبابه و وسط نکن که عمل قوم‏ لوط است...» (4) قوم لوط(ع) که ذاتاً افرادي بخيل بودند، کار را به جايي رساندند که براي آنها از ميان کاروانهاي گذرا، براي آنها مهمان نيايد، بي آنکه به آنان ميلي داشته باشند، تنها براي ترساندنشان، به آنها تجاوز مي کردند. «رفته رفته کارشان به جايى رسيد که در شهرها و روستاها مى‏ گرديدند و از مردان مى ‏خواستند که به اين فعل زشت مبادرت ورزند و در قبال آن به آنها پولي مى ‏پرداختند.» (5) امام صادق(ع) درباره ي مجازات همجنس بازي فرمودند: «...چون روز قيامت فرا رسد، اينان را در حالى که جامه ‏هاى آتشينى در بر و نقابهاى شعله ‏ورى بر رخ [دارند]، و با لباسهاى زيرينى از آتش، حاضر سازند، و پس از آنکه عمودهاى گداخته‏ اى را در درون آنان فرو برند و از گلوگاهشان بيرون آورند، در آتش دوزخ رها سازند.» (6) در روايات آمده است که پس از اينکه عذاب براي قوم حضرت لوط(ع) قطعي شد، لوط نبي(ع) و خاندان و پيروانش (که 4-5 نفر بيشتر نبودند) اوايل شب از شهر خارج شدند و مردم گنه کار آن شهر نيز شب سختى را به سربردند. صبح، عذاب خداوند رسيد و فرشتگان الهى آن شهر را زيرورو کرده و سپس بارانى از سنگ ريزه برآن ها باريدند و هنگام روز، شهر «سدوم» و سرزمين هاى آن ها به صورت تلّى خاک و بيابان درآمده بود و اثرى از آن مردم که به قول بعضى چهار هزار نفر بودند، به جاى نمانده بود.(7) امامان، لواط را در حدّ «کفر» دانسته اند. (8) در ضمن حديثى از امام باقر (ع) روايت شده است که اگر قومي عمل قوم لوط (ع) را انجام دهند، گرفتار همان عذاب خواهند شد. (9) پي نوشت: 1. ابن بابويه، محمد بن على، پاداش نيکيها و کيفر گناهان، ترجمه ثواب الأعمال - قم، سرور، چاپ: اول، 1381، صص 673- 765؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحاديث نور 3/5. 2. همان. 3. همان. 4. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ترجمه جنتى - تهران، مؤسسه امير کبير، چاپ: اول، 1382، ص 29؛ با استفاده از همان. 5. ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى - ايران ؛ قم، مومنين، چاپ: اول، 1380، ج‏2 ؛ ص745- 747؛ با استفاده از همان. 6. ابن بابويه،محمد بن علي، پاداش نيکي ها و کيفر گناهان، همان، ص 681. 7. بحارالانوار، ج 12،ص 169 به نقل از تفسير عياشى ، رسول محلاتي، سياد هاشم، «تاريخ انبياء»؛ به نقل از سايت غدير 8. ابن بابويه، محمد بن علي، پاداش نيکي ها و کيفر گناهان، همان، ص 678. 9. ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه غفارى - تهران، کتاب فروشى صدوق‏، چاپ: اول، بى تا، ص: 609؛ ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره