لست سکند/ روزهاي هفتم و هشتم مهرماه در تقويم رسمي ايران براي بزرگداشت دو شخصيت نامي کشورمان بهعنوان روز ملي بزرگداشت شمس و مولوي نامگذاري شده است. يکي در خوي دفن است و مدفن ديگري در غربت و بهدور از وطن، در شهر قونيه کشور ترکيه قرار گرفته است. به همين مناسبت قصد داريم در لست سکند معرفي کوتاهي از اين دو شخصيت مطرح که بهعنوان ميراث فرهنگي و معنوي کشور عزيزمان ايران نيز شناخته ميشوند داشته باشيم، پس با ما همراه باشيد.
شمس تبريزي؛ عارفي اهل سفر
شمس تبريزي با نام کامل شيخ شمسالدين محمد بن علي بن ملک داد تبريزي ازجمله عرفاي قرن هفتم هجري است که به دليل تمايل به پنهان کردن شهرت خود و رياضت و جهانگردي و دوري از يکجانشيني، زندگينامه دقيقي از وي در دست نيست. مشهورترين اثر شمس کتاب «مقالات شمس تبريزي» نام دارد که در اصل مجموعهاي از سخنان و حکايتهايي است که شمس در زمان اقامت در قونيه بيان کرده است و توسط مريدان مولوي بهصورت يادداشتهايي پراکنده جمعآوري شده است.
شمس بسيار اهل سفر بوده است. او روح بيقراري داشته و در پي يافتن کسي از جنس خود، زادگاهش را ترک کرده و به دليل سفر بسيار به او لقب شمس پرنده داده بودند. خود او ميگويد: «کسي ميخواستم از جنس خود، که او را قبله سازم و روي بدو آورم، که از خود ملول شده بودم.»
در سفري که در سال 642 هجري به قونيه داشت با مولوي ديدار کرد و تأثير زيادي بر او ميگذارد، به صورتي که مولوي شيفته شمس تبريزي ميشود و اشعار بسياري را در وصف و خطاب به وي ميسرايد. بعد از مدتي شمس مورد غضب مريدان مولانا قرار ميگيرد و قونيه را ترک ميکند. او بعد از مدتي به اصرار مولوي بار ديگر به قونيه بازميگردد و بعد از حدود دو سال اقامت در شهر قونيه سال 645 براي هميشه قونيه را ترک ميکند.
روز هفتم مهرماه براي گراميداشت اين عارف بزرگ ايراني در تقويم رسمي بهعنوان روز ملي شمس تبريزي نامگذاري شده است. مقبرهاي در شهر خوي استان آذربايجان غربي وجود دارد که به اعتقاد بسياري مدفن شمس تبريزي است. اين مقبره با توجه به ظرفيتهايي که دارد ميتواند مانند آرامگاه مولوي در قونيه بهعنوان يک مقصد جذاب گردشگري ادبي در شمال غربي ايران توسعه پيدا کند و مقصد بسياري از دوستداران اين حوزه از گردشگري باشد.
مولوي؛ ميراث معنوي ايران با ابعادي جهاني
جلالالدين محمد بلخي که با نامهاي مولوي، مولانا و رومي شناختهشدهتر است، از مشهورترين شاعران فارسيزبان و متولد بلخ (طبق نظر بعضي متولد وَخش در تاجيکستان امروزي) است. او در کودکي به همراه خانواده به شهر قونيه در ترکيه امروزي مهاجرت ميکند. ابتدا تحت تعليم پدر خود که از دانشمندان آن زمان بود قرار گرفت و بعد از مرگ پدرِ مولوي، يکي از مريدان وي به نام محقق ترمذي از خراسان به قونيه آمد و تعليم جلالالدين را بر عهده گرفت.
مولوي در نهايت در شهر قونيه کشور ترکيه وفات يافته و همانجا به خاک سپرده ميشود. روز هشتم مهرماه در تقويم ايران بهعنوان روز ملي گراميداشت مولوي نامگذاري شده است. همچنين سال 2007 ميلادي توسط سازمان ملل تحت عنوان سال جهاني مولانا نامگذاري شد و طي اين سال رويدادهاي متنوعي در جهت بزرگداشت وي برگزار شد.
از کتابهاي مطرح مولوي ميتوان به «مثنوي معنوي»، «ديوان شمس» و «فيه ما فيه» اشاره کرد. تعدادي از آثار وي به زبانهاي ديگر ترجمه شده است که موفقترين آن ترجمه اشعار مولوي توسط کلمن بارکس (Coleman Barks) به زبان انگليسي است. اين اثر در زمان چاپ با فروشي بيش از 500 هزار نسخه در فهرست پرفروشترين کتابهاي آمريکا قرار گرفته است. مولوي علاوه بر زبان فارسي اشعاري نيز به زبان عربي، ترکي و يوناني دارد. نقطه عطف زندگي مولوي ديدار با شمس تبريزي است، مولوي پس از ديدار با شمس چنان شيفته وي ميشود که درس و وعظ را کنار گذاشته و بيشتر به مراقبت از نفس و تذهيب نفس پرداخت.
آرامگاه مولوي در قونيه بهعنوان مآمن بسياري از دوستداران او شناخته شده و هرساله گردشگران و دوستداران مولوي آذرماه براي بزرگداشت وي بر سر مزارش حاضر ميشوند. اين شهر به جهت حضور آرامگاه مولوي يکي از شناختهشدهترين و موفقترين مقاصد گردشگري ادبي محسوب ميشود و هرساله براي مراسم بزرگداشت مولوي تورهاي گردشگري چندروزه به مقصد شهر قونيه برگزار ميشود.
به نظر شما ما چگونه ميتوانيم از قابليتهاي ميراث فرهنگي معنوي بالقوه کشور عزيزمان ايران در جهت رشد صنعت گردشگري و شناساندن فرهنگ و ادبيات پارسي به جهانيان استفاده کنيم؟ آيا استفاده از تجربه کشورهايي مثل ترکيه و نوع رويکرد آنها در رابطه با مولوي براي ما نيز سودمند است؟
بازار