گشتی در هرمز؛ فصل سفر به جزیره ناشناختهها
هرمز جزيرهايست سن و سالدار. در منابع آمده که اين جزيره ۶۰۰ ميليون سال قدمت دارد. در تاريخ آمده هرمز تا پيش از اينکه مورد حمله مغولان قرار بگيرد تجارت پرورنقي داشته ولي مغولها که آمدند آبادي و زندگي را هم با خودشان بردند. يکسري به قشم کوچ کردند و عدهاي ديگر به جرون يا بندر گمبرون نقل مکان کردند و در آن شهري ساختند که به ياد شهر قديم اسمش را هرمز گذاشتند.
چگونه برويم؟
راههاي رسيدن به جزيره خيلي آسان است، چون از شهرهاي مختلف به بندرعباس هم قطار هست و هم هواپيما. از شهرهاي تهران، مشهد، يزد، کاشان، اردکان، بافق، سيرجان، ميبد و اصفهان ميتوانيد با قطار خودتان را به بندرعباس برسانيد و از آنجا با لنج ۴۰ دقيقهاي راهي هرمز شويد. به بندرعباس که رسيديد لنجها و قايقهاي اسکله که هر ۱۵ دقيقه يک بار از صبح تا ساعت ۴ عصر به سمت قشم و از آنجا به هرمز ميروند، شما را به مقصد ميرسانند.
پيش تر از اينها جزيره هرمز بکرتر بود، بکرتر از اين نظر که وقتي هوا مساعد و وقت سفر به جنوب مي شد، کمتر کسي به مقصدي مثل هرمز فکر ميکرد. انتخاب يا قشم بود يا کيش. اما وقتي اولين گروههاي طبيعتگردي به هرمز رفتند و آلبومها پر شد از عکس جايي که تا چشم کار ميکرد خاک رنگي داشت، آدمهايي که سرخوش کنار دريا لميده بودند و عکسهايشان پر از رنگ بود، کم کم هرمز هم بر سر زبانها افتاد و مثل جزيرهاي ناشناخته کشف شد.
رفتن به هرمز تجربه متفاوتي را پيش روي آدم ميگذارد و شايد براي همين هم هست که ميگويند بدون ديدن اين جزيره نبايد خداي ناکرده سر را زمين گذاشت. حتما ميپرسيد چه تجربه متفاوتي؟ فوقش درياست و يک عالمه صخره در اطرافت. ولي فقط اين نيست! هرمز پر از رنگ است، از خاک گرفته تا صخرهها و کوهها و دالانها، قرمز و نارنجي و سفيد و زردند و وقتي بينشان راه ميرويد و بادي هم بوزد انگار در جزيرهاي پر رمز و رازيد، جايي که با همه جا فرق دارد.
کجا بمانيم؟
وقتي تصميم به سفر به جزيره هرمز گرفتيد، بايد حسابي خودتان را آماده کنيد، چون در هرمز نه خبري از مرکز خريد هست و نه هتل. همه چيز بکر و دست نخورده است و برگه برنده هرمز هم همين بکري و نبود عناصر شهري است. وقتي به هرمز رفتيد يا بايد در خانه محليها بمانيد يا در زير آسمان آبي و پرستاره. اگر ماندن در خانه محليها را به بقيه ترجيح داديد از آنها سراغ نانهايي مثل تموشي، نان دستي و نان بالاتابه را بگيريد، نانهاي اينجا که با آرد، روغن و سوراغ درست ميشود جزو جذابيتهاي سفر است.
راههاي ديگري هم براي اقامت هست. يک راه هم اين است که به ساحل محيط زيست برويد و در کانکسهايي که براي مسافران ساختهاند با قيمت کمي بمانيد. انتخاب ديگري هم هست اينکه به قشم برويد و ماندن در يکي از هتلهاي قشم را انتخاب کنيد.
کمپ زدن در جزيره هرمز طرفدار زياد دارد و يکي از انگيزههاي سفر هم همين است. براي من و شمايي که درگير زندگي شهريم، کمپ کردن و چند روز را کنار دريا بودن و مثل بدويها زندگي کردن حتما حال و هواي ديگري دارد. فقط اينکه بايد وسايل کافي کمپ زدن با خودتان همراه داشته باشيد، چيزهايي مثل چادر، چراغ خوراک پزي، ظرف و ظروف براي پختوپز، کترياي که وقتي هوس چاي روي آتش کرديد، در دسترس باشد.
نکته مهم اينکه اگر چادر ميزنيد، مراقب باشيد که از دريا به حد کافي فاصله داشته باشيد، چون نصف شبها آب به خاطر جزر و مد بالا ميآيد و اگر نزديک دريا چادرتان را زده باشيد، ممکن است آب وارد چادرتان بشود يا صداي آب آنقدر نزديک باشد که خواب به چشمتان نيايد.
در مسير دريايي قشم به جزيره هرمز کوههايي به رنگ زرد، سفيد و قرمز ديده ميشوند. در ميان اين کوهها، کوه سرخ رنگي وجود دارد که خاکش خوراکي است و مردم محلي از خاک سرخ آن به عنوان ادويه در تهيه يک غذا به نام «سوراغ»، طبخ ماهي و نان و تهيه ترشي، مربا و سُس استفاده ميکنند. مردم محلي اين کوه را «گِلَک» مينامند و خاک سرخش را مانند نمک در تهيه انواع غذاها مصرف ميکنند.
گردش در جزيره
در طول روز سوار بر موتورهاي سه چرخ ميتوانيد دور جزيره را بگرديد، به ديدن الهه نمک برويد، از قلعه پرتغاليهاي جزيره که سالمتر از قلعه پرتغاليهاي قشم است ديدن کنيد، سراغ کوههاي هفت رنگ را بگيريد، به ديدن دره مجسمهها که صخرهها و دالانهايش به شکل صورتکهاي حيوان است برويد و از دالانهاي باريک بگذريد و به پرتگاهي برسيد که از ارتفاعش حيرت کنيد. اين همان تنگه هرمز معروف است، نقطهاي که ميشود در لبه پرتگاه رفتوآمد کشتيها را که به اندازه نقطهاي در آن پايين هستند، تماشا کرد.
درست است که هرمز جزيرهاي بکر است، ولي بعضي نقاطش بکرترند. مثل ساحل محيط زيست، جزيره مفنق که با خود روستا ۴۰دقيقهاي فاصله دارد و جاهايي مثل هفت درخت. همه اينها ميتوانند روزتان را بسازد و شبها هم ديدن فيتوپلانگتونها که ساحل را نوراني کردهاند، ذوقزدهتان کند.