بيتوته/ کاربرد ضرب المثل: فيلش ياد هندوستان کرده به ياد گذشته، کسي، چيزي يا جاي مورد علاقه خود افتادن و شوق بازگشت به آن پيدا کردن.
فيلش ياد هندوستان کرد يعني پس از مدت ها يه گوشه نشسته و داره به جووني هاش فکر ميکنه .
يعني همون وقتي که داره همه سختي ها و مشکلاتي که توي زندگي پشت سر گذاشته رو مرور مي کنه يهو ياد روزايي مي افته که هيچ سختي تو زندگيش نبود . 
داستان ضرب المثل:
فيل يکي از حيوانات رايج در هندوستان است که بيشتر مردم از اين حيوان براي حمل و نقل بارهاي خود استفاده مي کنند و به عنوان يکي از جاذبه هاي کشور نيز به حساب مي آيد و مردم جهان از سرتاسر دنيا مي روند تا از اين حيوان بزرگ اما دوست داشتني ديدن کنند.
يکي از نکاتي که در مورد فيل ها حائز اهميت است هوش و حافظه ي فيل ها است به طوري که فيل ها هرگز کسي را که با او ديدار داشته اند را فراموش نمي کنند و يا هرگز مکاني را در آنجا بوده اند از ياد نمي برند.
نقل شده است که يکي از تاجران بلند آوازه ي کشور هندوستان سفر مي کند و از براي کسب درآمد فيلي را خريداري مي کند تا با بردن آن به جاي جاي جهان از آن درآمدزايي کند و به قول معروف پول حسابي به جيب بزند اما بعد از گذشت چند ماه که فيل را به اينطرف و آنطرف مي برد، فيل گوشه گير شد و گوشه ايي مي نشست و ديگر بلند نمي شد.
تاجر از اين اوضاع به ستوه آمده بود طبيب هاي شهر را خبر کرد اما از هيچکس کاري برنيامد، از ميان آنها طبيبي خبره و با تجربه به تاجر گفت که شايد فيل ياد هندوستان کرده و دلش براي شهر و ديار خود تنگ شده است. تاجر که اوضاع را خراب ديد و روز به روز از درآمدش کم مي شد تصميم گرفت قبل از ورشکستگي چاره ايي بينديشد و راهي بيابد.
به همين جهت بار سفر بست و به هندوستان بازگشت. تا فيل ديگري خريداري کند اما همين که به هندوستان رسيد متوجه شد که فيل پاهايش را محکم به زمين مي کوبد و خرطوم خود را تکان مي دهد. مانند آنکه فيل از شادي مي رقصد آن موقع بود که تاجر به ياد حرف طبيب افتاد و فهميد که فيل تنها ياد هندوستان کرده بود و هيچ مشکلي نداشت. 
 
                        
                        
                            بازار