نماد آخرین خبر

ترین ها/ قدرتمندترین فراعنه تاریخ مصر

منبع
برترين ها
بروزرسانی
برترين ها/ آنها قدرتمندترين افتراد در مصر باستان بودند. فرمان آنها برابر با فرمان الهه هايي بود که مصري ها به آنها اعتقاد داشتند. به اين پادشاهان قدرتمند فرعون مي گفتند. اگر فرمانروايي يک فرعون تا 30 سال طول مي کشيد او به درجه نيمه الهه شدن نزديک مي شد. در ميان اين فراعنه مشهور، رامسس دوم به درجه نيمه الهه شدن رسيد و در مقابل فرعون هايي مانند تون آنخ آمون مدت زمان کمي حکمراني کردنداما به هر حال هر کدام از اين فراعنه به دلايلي نامشان ماندگار شد و در ميان ده ها فرعون از آنها به عنوان قدرتمندترين فراعنه سرزمين نيل ياد مي شود. اسنفرو اسنفرو اولين پادشاه مصر از خاندان اول فراعنه مصر بود. او بين سال هاي 2613 تا 2589 پيش از ميلاد مسيح (ع) متولد شد. اين فرعون، 24 سال حکمراني کرد و برخلاف ديگر فراعنه مصر، از طريق ازدواج پادشاه اعلام شد. اسنفرو در زمان حکومت خود راه هاي تجاري در امتداد مديترانه کشيد و قصد داشت امپراتوري اش را تا جايي که مي تواند گسترش دهد. يکي از مشهورترين بناهايي که در زمان اين فرعون ساخته شد هرم خميده است. اين هرم به آن دليل خميده نام دارد که بخش زيرين و پاييني آن با زاويه اي 54 درجه رو به بالا ساته شده است اما در نصف راه هرم، اين زاويه کم مي شود و به 43 درجه مي رسد. از نظر باستانشناسان اين تغيير زاويه در هنگام ساخت به خاطر اين بود که سازندگانش از ريختن هرم در هنگام بالا رفتن ترسيدند و ترجيح دادند آن را با زاويه کمتري بسازند. هتفرس اول، همسر اسنفرو بود. ازدواج اسنفرو با دختر فرعون راه را براي فرعون شدن او باز کرد. اسنفرو هم مانند بيشتر فراعنه، به تجارت با ديگر کشورها علاقه داشت. اگرچه صادرات و واردات در زمان اين فرعون بسيار رونق داشت اما او در زمينه نظامي هم فرمانرواي مقتدري به شمار مي رفت. اسنفرو مفرعون باهوشي بود، او براي اينکه قدرت خود را حفظ کند بيشتر کارهاي مهم کشور را به اقوام و خويشان مورد اعتماد خود سپرد. مثل بيشتر فراعنه، مرگ و دنياي پس از مرگ براي اسنفرو بسيار مهم بود. اولين هرمي که اسنفرو دستور ساخت آن را داد ريزش کرد اما او تسليم نشد. او قصد داشت هرم خميده را بسازد و اگرچه اين هرم معايبي داشت اما مهندسان آن زمان بالاخره موفق شدند آن را به پايان برسانند. امروزه اسنفرو را يکي از پيشگامان هرم سازي مي دانند. توت آنخ آمون توت آنخ آمون يا پادشاه آنخ، از هجدهمين خاندان فرعون ها بود که در سن بسيار کم به فرمانروايي رسيد. مقبره توت آنخ آمون در دره پادشاهان است و يکي از دست نخورده ترين مقبره هايي بود که از فرعون هاي مصر کشف شد. با وجود اينکه مقبره فرعون آنخ، بسيار سالم بود اما گفته مي شود دو بار مورد سرقت قرار گرفته است. در اين مقبره، گنج هايي نهفته بود که چشم انسان آن را باور نمي کرد. مقبره آنخ آمون نسبت به ديگر فراعنه بسيار ساده تر بود. اين مقبره به دليل داشتن ورودي کوچک تقريبا سه هزار سال پنهان بود تا اينکه «جرج هربرت» و «کارناروون»، 25 هزار پوند به يک باستان شناس به نام «هاوارد کارتر» دادند تا او مقبره توت آنخ آمون را پيدا کند. شش سال گذشته بود و به جز چند کوزه مرمر سفيد چيز ديگري در دره پادشاهان کشف نشده بود. تابستان سال 1922، کرناروون به اين نتيجه رسيد که جستجوها ديگر اثري ندارد و بايد مقبره آنخ آمون را براي هميشه فراموش کند. اما باستانشناس کارتر همچنان بر تصميم خود استوار بود و گفت که با هزينه شخصي خودش جستجوها را ادامه خواهد داد، کارتر از پانزده سال پيش و زماني که با يک حقوقدان ثروتمند به نام تئودور داويس آشنا شده بود، به فکر پيدا کردن مقبره فرعون افتاد. داويس که پس از بازنشستگي به باستان شناسي روي آورده بود، در دره پادشاهان به حفره کوچکي برخورد کرده بود که در آن اشيايي وجود داشت و روي تکه هاي سفالي مهر سلطنتي آنخ آمون ديده مي شد. اشيايي که داويس پيدا کرده بود، متعلق به مراسم خاکسپاري فرعون بود و از اين رو وي به فکر افتاد که آرامگاه اين فرعون جوان مي بايست در همان دره پادشاهان باشد. نوامبر 1922 بود که بالاخره کارتر موفق شد، مقبره توت آنخ آمون را کشف کند. گفته مي شود توت آنخ آمون 9 ساله بود که به تخت پادشاهي نشسته بود، او وزيري به نام ايه داشت و ادعا مي شود تحت تاثير حرف هاي او دستور مي دهد تمامي نام هاي آتون وآخن اتون را که در زمان آمن اتون روي معابد نوشته شده بود پاک کنند و به جايش نام آمون را بگذارند. آنخ آمون 10 سال فرعون مصر بود اما حکمراني او هيچ شکوهي نداشت، او 19 ساله بود که از دنيا رفت. مرگ او بسيار غيرمنتظره و اسرار آميز بود. اين سوال وجوددارد که آيا اين فرعون در اثر بيماري جان سپرده يا اينکه وي را به قتل رسانده اند. تئوري هاي مختلفي درباره اين مرگ وجوددارد. بعضي ها مي گويند او را به خاطر تصاحب قدرت به قتل رسانده اند و عده اي معتقدند وي يا از ارابه اش به پايين افتاده يا بيماري ابعث مرگ وي شده است. اگر توت آنخ آمون را کشته باشند، شواهد نشان مي دهد که عده معدودي از خدمتکاران مي ايست مسئول اين قتل باشند. از آنجا که آنخ آمون همه را وادار کردتا آمون را دوباره پرستش کنند انگيزه قاتل نيز مي تواند اشتياق به عوض کردن شرايط اداره مملکت باشد. يکي ديگر از تئوري هايي که به قتل آنخ آمون مربوط مي شود، به وزير او ايه ربط دارد. بعضي از تاريخدان ها مي گويند که ايه نقشه قتل فرعون را کشيد تا خود بر تخت سلطنت بنشيند. يکي ديگر از عاملان قتل فرعون توت، فردي به نام هرمهب معرفي شده که فرمانده کل ارتش او بود. وقتي فرعون به تخت پادشاهي رسيد بسيار کوچک بود و هرمهب او را در تصميم هاي مهم مملکتي راهنمايي مي کرد. هر چه فرعون بزرگتر مي شد تاثير هرمهب بر او کمتر مي شد، تا جايي که او ديگر احساس مي کرد نيازي به مشورت ندارد، از آنجا که هورمهب احساس مي کرد قدرتش روز به روز در حال کاهش است به فکر کشتن فرعون افتاد. يکي از قوي ترين نظريه هاي ديگري که درباره مرگ فرعون توت وجود دارد، اين است که مطالعات متخصصان جرم شناس روي موميايي آنخ آمون نشان مي دهد او ممکن است به دليل عفونت مرده باشد و ترکي که روي جمجمه اين فرعون وجود داشت و همه را به قتل او مظنون کرده بود، در زمان موميايي کردن او به وجود آمده است. توت آنخ آمون در مقايسه با فرعون هاي ديگر مصر چندان ثروتمند نبود ولي نکته اي که باعث شده تا گنجينه او سر زبان ها بيفتد دست نخورده بودن آن در هنگام کشف مقبره است. از گنجينه هاي او مي توان به تابوتي اشاره کرد که از 1100 کيلوگرم طلا ساخته شده بود. همچنين 650 شيء از جام و کوزه گرفته تا مجسمه هايي از جنس طلا از ديگر گنجينه هاي اين فرعون است. در مجموع بيش از 3500 شيء باارزش از مقبره آنخ آمون کشف شد. کلئوپاترا کلئوپاتراي هفتم، آخرين فرعون مصر بود. اين فرعون از خاندان سلطنتي بطالسه بود که نژاد يوناني دارند. خاندان بطالسه هميشه به زبان يوناني صحبت مي کردند اما کلئوپاترا زبان مصري ها را ياد گرفت تا بتواند مصري ها را متقاعد کند که ايسيس يکي از الهه هاي مصري او را فرعون کرده است. جواني کلئوپاترا بر سر مبارزه براي به تخت پادشاهي نشستن گذشت. او در ابتدا، همراه پدر و برادرانش مشترکا فرمانرواي مصر بودند تا اينکه توانست بر دو برادرش غلبه کند و فرعون مصر شود. فرعون منس فرعون «منس» از اسرارآميزترين فراعنه مصر به شمار مي رود. اينکه منس در اصل چه کسي بود هنوز هم موضوع مورد بحث بسياري از تاريخدان هاست، بسياري معتقدندشاه منس، اتولين فرعوني بود که بر مصر حکمراني کرد و از خاندان يکم فراعنه به شمار مي رود. دوران پادشاهي فرعون مصر کاملا مشخص نيست اما گفته مي شود زماني بين سه هزارت تا 3100 سال پيش از ميلاد مسيح بوده است. تاريخدان ها معتقدند که او 60 سال بر مصر حکمراني کرد. فرعون منس از جمله فراعنه اي بود که توانست مصر بالا و مصر پايين را با يکديگر متحد کند و بر هر دو منطقه فرمانروا باشد. در يافته هاي باستان شناسي، نوشته هايي از خاندان پنجم فراعنه يافت شده که در آنها، نام منس را به عنوان اولين فرعون آورده اند. مصري ها بر اين باور بودند که او منصب فرعوني را از الهه هوروس که يکي از قدرتمندترين رب النوع مصر است گرفته است. منس بنيانگذار شهر ممفيس است که در چند کيلومتري قاهره و نزديک رود نيل امروزي قرار دارد. براي اينکه سيل اين شهر را خراب نکند، فرعون دستور ساخت سد بزرگي را در برابر اين شهر داد و همين سد در فصل هايي که باران زياد مي باريد باعث شد تا دلتاي نيل بسيار حاصلخيز شود. آمنهوتپ سوم آمنهوتپ سوم بعد از مرگ پدرش، توتمس چهارم به تخت پادشاهي نشست، او نهمين فرعوني بود که بر مصر حکمراني کرد. آمنهوتپ سوم باعث پيشرفت بسيار مصر شد. مدت فرمانروايي او دوران صلح و صفا بود و بسياري از بناهايي که در اين دوره ساخته شده هنوز هم به چشم مي خورد. آمنهوتپ سوم را به نام فرعوني مي شناسند که مصر را زيبا کرد. او در سن 12 سالگي به مقام فرعوني رسيد و تا 50 سالگي در اين مقام باقي ماند، مثل بيشتر فرعون ها، او نيز همسران متعددي داشت. گفته مي شود که اين فرعون 317 همسر داشت اما در ميان همه اين زن ها، همسر مورد علاقه فرعون «تيه» نام داشت که در سن 11 يا 12 سالگي با فرعون ازدواج کرد. آمنهوتپ به افتخار همسرش معبدي ساخت و آن را به تيه اهدا کرد. گفته مي شود تيه زن بسيار باهوشي بود. او مادر آمنهوتپ چهارم يا همان آخن اتون است. آمنهوتپ سوم فرمانروايي خود را زماني آغاز کردکه مصر درآرامش کامل به سر مي برد. برخلاف زمان ديگر فرعون ها پيروزي بر پادشاهان ديگر در زمان آمنهوتپ سوم، موضوع مهم و حياتي براي کشور نبود، بلکه ساخت بناهاي گوناگون مهمترين چيزي بود که فرعون آن را دنبال مي کرد. اين فرعون قدرتمند شهرهاي بسياري را وسعت بخشيد و معابد زيادي را بنا کرد. دستور داد تا معبد «مالکاتا» را در غرب ساحل مصر بسازند. معروفترين بنايي که در زمان اين فرعون ساخته شد، معبد آمون نام دارد که امروزه ويرانه هاي آن، محل گردشگري توريست ها شده است. آمنهوتپ تقريبا 39 سال فرعون مصر بود تا اينکه بر اثر بيماري ناشناخته اي درگذشت. وقتي او از دنيا رفت، 50 سال داشت. تنها يادگار آمنهوتپ، بناها و معقدهايي بود که دستور ساخت آنها را داده بود. سال 1799 جوليس و دويلير، دو مهندس فرانسوي مقبره آمنهوتپ سوم را کشف کردند. امروزه اين مقبره به نام «کي وي 22» مشهور است و در دره پادشاهان قرار دارد. وقتي مقبره کشف شد موميايي آمنهوتپ داخل آن نبود، در و ديوارهاي مقبره به دليل عناصر طبيعي به شدت ويران شده بود. گفته مي شود موميايي اين فرعون توسط راهب ها به نهانگاه سلطنتي در دير البحري - محوطه اي باستاني و مجموعه آرامگاه هاي متشکل از معبدها و گورها در ساحل غربي رود نيل - برده شد که سال 1881 کشف شد. خوفو فرعون خوفو دومين فرعون از خاندان چهارم فرعون هاي مصر باستان بود و در سال هاي 2551 تا 1528 قبل از ميلاد مسيح در مصر حکمراني مي کرد. او را به عنوان يکي از خشن ترين و ظالم ترين فرعون هاي مصر مي شناسند که تقريبا 23 سال فرعون مصر بود. درباره زندگي شخصي خوفو اطلاعات چنداني در دست نيست. اين فرعون به خاطر دستور ساخت هرم بزرگ «جيزه» معروف است. درباره ساخت اين هرم دو نظريه وجود دارد. اولين نظريه اين است که هرم جيزه را کارگران معمولي ساخته اند و براي به پايان رساندن آن، اين کارگرها شب و روز کار مي کردند. نظريه بعدي که منطقي تر به نظر مي رسد مي گويدکه هرم جيزه حاصل کار صدها کارگر ماهر و تواناست که در نزديکي محل ساخت هرم چادر زدندو با گرفتن حقوق کار مي کردند تا اينکه ساخت اين بنا به پايان رسيد. عليرغم عظمت و شکوه هرم و قايق زيبايي که جسد خوفو را هنگام تشييع جنازه با خود حمل مي کرد و اشياي قيمتي ديگري که در مراسم خاکسپاري با اين فرعون به خاک سپرده شد؛ تنها تصويري که از خوفو به جاي مانده، يک تنديس عاج ده سانتي متري است زيرا مقبره او را دزدان غارت کردند و حتي از موميايي اين فرعون نيز اثري نيست. در اتاقي که خوفو دفن شده است فقط يک تابوت خالي به چشم مي خورد. رامسس دوم اين پادشاه يکي از بزرگترين فراعنه مصر بوده است. به دليل موفقيت هايي که وي در دوران حکمراني اش به دست آورد و همچنين مدت زمان طولاني فرمانروايي بر مصر، او را «رامسس کبير» نيز مي خوانند. رامسس تقريبا بيش از 90 سال عمر کرد که 66 سال آن را تاج فرعوني به سر داشت. او يک فرعون زاده بود و پس از مرگ پدرش به تخت پادشاهي تکيه زد. رامسس دوم نه تنها يک فرعون بود بلکه جنگجويي دلير نيز بود و به ساخت و ساز علاقه بسياري داشت. در همه اين موارد او بهترين بود و معابدي که از دوره او به جا مانده و هنوز هم امروزه پابرجاست، اين نکته را ثابت مي کند. اين فرعون از سال 1279 تا 1213 پيش از ميلاد، بر مصر فرمانروايي کرد. او سومين فرمانروا از خاندان نوزدهم بود و در سال 1303 پيش از ميلاد متولد شد. ستي اول پدر اين فرعون بزرگ بود. رامسس دوم 14 ساله بود که از سوي پدرش به عنوان جانشين انتخاب شد و پس از مرگ پدر، جاي او را گرفت. رامسس دوم، همسران و فرزندان بسياري داشت به طوري که گفته مي شود پدر 100 فرزندن بود. پيش از اينکه رامسس دوم به سلطنت برسد اوضاع مصر در طول چند دوره از فراعنه از جمله پدر خود رامسس بسيار آشفته بود. منطقه فرمانروايي رامسس دوم بسيار پهناور بود، از صحراي آفريقا گرفته تا درياي مديترانه زير نظر اين فرعون بود. چنين قلمرو فرمانروايي گسترده، قدرت بسياري به رامسس مي بخشيد اما در مقابل، دشمنان زيادي او را تهديد مي کردند.رامسس براي حفظ قلمرو خود مي بايست از مرزهاي کشور مراقبت مي کرد و از اين رو ارتشي بالغ بر صد هزار سرباز جنگي را تشکيل داد. در مصر باستان رسم بود هر فرعوني که دوره حکومتش به 30 سال مي رسد براي وي جشني به نام هب سد برگزار مي کردند زيرا آنها معتقد بودند 30 سال پادشاهي، فرعون را به درجه نيمه الهه شدن نزديک مي کند. رامسس دوم نيز وقتي دوره سلطنت 30 ساله را گذراند، جشني را به افتخار نيمه الهه شدنش برپا کردند. از مشهورترين معابدي که رامسس دوم آنها را ساخت، مي توان به ابوسمبل، معبد نفرتاري که به افتخار همسر رامسس ساخته شد و رامسسيوم اشاره کرد. حدود سن 90 سالگي، رامسس دوم دچار ورم مفاصل و گرفتگي سرخرگ شد. او مصر را در وضعيتي ثروتمند و کامياب ترک در، در حالي که بيشتر از بسياري از فرزندان و همسرانش از جمله نفرتاري عمر کرده بود. رامسس دوم، پادشاهي افسانه اي شد که هميشه آرزويش را داشت اما اين براي مصر کافي نبود. کمتر از 150 سال پس از او، سلطنت مصر سقوط کرد. آخن اتون آخن اتون فرزند آمنهوتپ سوم بين سال هاي 1334 تا 1352 پيش از ميلاد مسيح (ع) زندگي مي کرد. وي از کودکي در محيط سنتي مصر باستان شاهد برپايي مراسم آييني براي الهه «آمون» بود. در مصر، آمون برترين الهه اي بود که آن را مي پرستيدند اما با اين وجود آخن اتون توجهش به الهه ديگري به نام «آتن» جلب شد و آن را باور کرد. آتن الهه خورشيد بود که فرعوني به نام «توتموسيس چهارم» هنگام جنگ با دشمنانش آن را با خود مي برد. بعدها آخن اتون به اين الهه معتقد شده و مجسمه اين الهه را با خود به نبردها مي برد. وقتي آخن اتونرب النوع مصر شد، طولي نکشيد که مقام سلطنتي و وفاداري اش را نسبت به آتن اعلام کرد. او از راهبان پير که به آمون متمايل بودند، روي برگرداند و تلاش کرد تا فرهنگ آن پرستي را رواج دهد. آخن اتون اعلام کرد که آتن تنها الهه قدرتمند و پسر خورشيد است. اين کار باعث شد تا راهبان، جاي زيادي در حکومت اين فرعون نداشته باشند. فرعون آخن اتون، پرستيدن آمون را ممنوع اعلام کرد و دستور بود همه معابدي که مربوط به آمون بود را تعطيل کنند، «نفرتي تي» نام همسر آخن اتون بود که نام خود را به «نفر نفر آتن» به معني «زيباي زيباي آتن» تغيير داد. فرعون و همسرش پس از مدتي از شهر تبس که در آنجا زندگي مي کردند به شهر ديگري به نام «آختاتون» رفتند و آنجا را پايتخت جديد مصر قرار دادند. با انتقال پايتخت، سياستمداران و هنرمندان نيز به آنجا نقل مکان کردند. شهر آختاتون در سال 1353 به افتخار الهه آتن بنا شد. در اين شهر ساختمان هاي بزرگي بنا شد. در کاخ ها و معابد اين شهر، مراسم باشکوهي برپا مي شد. آخن اتون دستور داد تا هر چيزي که مربوط به آمون مي شود را نابود کنند و حتي سلاح پدر خود را شکست زيرا نام آمون روي آن نوشته شده بود. اين کار آخن اتون بسياري از مردم مصر را عصباني کرده بود. بسياري از شهرهاي مصر به دليل خراب شدن مجسمه هاي آمون و هر چيزي که اثري از آمون در آن ديده بود به ويرانه هايي تبديل شدند و طولي نکشيد که همه شهرها وابسته به پايتخت شدند. برخلاف بيشتر فرعون ها، آخن اتون خود را رب النوع و الهه نمي دانست و اعتعقاد داشت که او هم يک انسان است. «بک» نام هنرمند مخصوص آخن اتون بود. بک نقاشي هايي با جزئيات بسيار دقيق مي کشيد و همه چيز در اين نقاشي ها، رنگ و بوي طبيعي داشت. يکي از مناظري که بک هميشه از آن نقاشي مي کرد رود نيل است که در دوره هاي مختلف کاملا نشان داده است که چگونه اين رودخانه با پوشش هاي گياهي مختلف و حيوانات وحشي تغيير يافته است. سال دوازدهم فرمانروايي آخن اتون بود که زن جديدي وارد زندگي فرعون شد. «ملکه تيئي» که به شهر آخنتاتون رفت. آخن آتون، خيلي زود براي ملکه تيئي خانه اي درست کرد و دستور داد به افتخار او معبدي بسازند. در اين زمان نفر تي تي، ديگر همسر مورد علاقه آخن اتون نبود. پس از مدتي او از قصر بيرون رفت و از آن به بعد هيچ کس خبري از او نداشت. حتي تاريخ دان ها هم نمي دانند که سرنوشت «نفر تي تي» چه شد. طولي نکشيد که دختر «نفر تي تي» جاي مادرش را گرفت و وظايف او را دنبال کرد. چند سالي گذشت و آخن اتون، ملکه ديگري به نام کيا را به قصر آورد. آخن اتون در سال هجدهم فرمانروايي خود از دنيا رفت. پس از مرگ او هر چه اين فرعون بنا نهاده بود را ويران و با خاک يکسان کردند. موميايي اين فرعونهيچ وقت پيدا نشد. اهمسه يکم اهمسه يکم يکي ديگر از فراعنه مصر بود که خاندان هجدهم را آغاز کرد. او از خاندان پادشاهي شهر تبس بود و زماني به پادشاهي رسيد که برادرش پس از سه سال فرعون بودن، درگذشت. اهمسه يکم وقتي به تخت پادشاهي تکيه زد، فقط 10سال داشت و خود را نپ پهتي ره به معني «خداوند قدرت» ناميد. گفته مي شود او سال 1550 پيش از ميلاد مسيح، فرعون شد و 25 سال حکمراني کرد. از زمان پدربزرگ اهمسه، پادشاه تبس با شورشياني به نام «هيکسوس» درگير بودند. اين گروه، قدرت را در دلتاي نيل در دست داشتند. از آنجا که اهمسه يکم، در زمان به سلطنت رسيدن فقط 10 سال داشت، مادرش به جاي او اداره امور کشور را به دست گرفت تا اينکه او به سن مناسب براي فرمانروايي برسد. پس از اينکه اهمسه يکم قدرت را در دست گرفت، مرزهاي کشور را امنيت بخشيد و دست شورشيان را از مصر کوتاه کرد. با شکست شورشيان هيکسوس، مصر به اوج قدرت خود رسيد و اهمسه پادشاهي نو در اين کشور بنيان گذاشت. وقتي مصر عليا و سفلي با يکديگر متحد شدند، اهمسه يکم حمايت خود را از هنر و پروژه هاي ساختماني بزرگ اعلام کرد. پس از اتحاد دو بخش، فرعون تصميم گرفت شهر تبس را به عنوان پايتخت اعلام کند. اولين دليل اين بودکه تبس از گذشته پايتخت بود و از اين رو ارزش تاريخي داشت. اهمسه از خانواده سلطنتي اهل تبس به شمار مي رفت و اين يکي ديگر از دلايل بود. سومين علت، موقعيت مکاني شهر تبس بود. اين شهر در جايي قرار داشت که دسترسي به مرزهاي شمالي و جنوبي مصر را آسان مي کرد. هرمي که براي اهمسه اول پس از مرگ او ساخته شد، آخرين هرمي بود که به عنوان محلي براي دفن در شهر ابيدوس ساخته شد. اين هرم در اواخر قرن نوزدهم کشف شد. حکاکي هاي روي ديوار هرم، حکايت نبرد باهيکسوس را نقل مي کند و جنگجويان را سوار بر اسب نشان مي دهد. البته معابد ديگري هم در اين منطقه وجود دارند که يکي از آنها به ملکه و ديگري به مادربزرگ اهمسه يکم تعلق دارد. موميايي اهمسه يکم در سال 1881، در نهانگاه سلطنتي ديرالبحري در کنار ديگر فرعون هاي خاندان هجدهم و نوزدهم کشف شد. متاسفانه قبر اين فرعون در طول سال ها، مورد حمله غارتگرها قرار گرفته بود، تابوت چوبي او از جنس چوب سدر شکسته شده بود و بقاياي فرعون به کلي از بين رفته و سرش از تنش جدا شده بود.