نماد آخرین خبر

چرا حضرت اباالفضل(ع) را باب الحوائج نامیدند؟

منبع
مهر
بروزرسانی
چرا حضرت اباالفضل(ع) را باب الحوائج نامیدند؟
مهر/ حضرت ابوالفضل العباس (ع) علمدار دشت کربلا، روز چهارم شعبان‌المعظم سال ۲۶ هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود. آنکه آوازه رشادت و جوانمردي‌اش ميان خاص و عام پيچيده بود و چنان در مقام اطاعت از امام زمان خود بر آمد که خداوند به پاس اين اطاعت بصيرانه، جايگاه رفيعي به او در آخرت بخشيد. باب الحوائج، حضرت عباس (ع) همان است که نَه تنها ما شيعيان، که اهل سنت و اهل کتاب به او توسل مي‌کنند و براي رفع مشکلات و گرفتاري‌ها آن حضرت را واسطه فيض الهي قرار مي‌دهند. بر آن شديم در سالروز ولادت خجسته آن حضرت، با حجت‌الاسلام «شهاب‌الدين اعلايي‌نژاد» استاد مدرسه علميه معصوميه به گفتگو بنشينيم که ما حصل آن را در ادامه مي‌خوانيد. حجت‌الاسلام «شهاب‌الدين اعلايي‌نژاد» درباره دوران حيات حضرت اباالفضل العباس (ع) پيش از واقعه کربلا گفت: در مورد زندگي حضرت اباالفضل (ع) تا قبل از واقعه کربلا دو نکته را بايد مورد توجه قرار دهيم؛ نخستين نکته در مورد کمبود منابع پژوهشي در مورد زندگي حضرت عباس (ع) تا قبل از حضور در کربلا است و معمولاً کتاب‌هاي مستقلي که در مورد حضرت نوشته شده مربوط به قرون ۱۴ و ۱۵ قمري است. من نيز در اين مجال در طرح مطالب خود از چند اثر استفاده مي‌کنم که شامل مجموعه سه جلدي «بطل العلقمي» نوشته «عبدالواحد مظفر»، «خصائص العباسيه» نوشته «محمدابراهيم کلباسي نجفي»، «حياة ابي‌الفضل العباس» نوشته «محمدعلي اردوبادي»، «قمر بني هاشم عليه السلام» تأليف «سيد عبدالرزاق موسوي مقرم» و «چهره درخشان قمر بني هاشم» نوشته «علي رباني خلخالي» مي‌شود. اما نکته دوم که پيش از ورود به بحث اصلي مايلم به آن اشاره داشته باشم، چکيده‌اي از تولد، شهادت، سن حضرت، نام، کنيه و اخلاق مشهوري که براي باب الحوائج ذکر شده است؛ حضرت عباس (ع) در چهارم شعبان سال ۲۶ هجري قمري در مدينه متولد شد و در عاشوراي سال ۶۱ هجري در کربلا به شهادت رسيد، لذا معمولاً سن آن حضرت در کربلا را با اين تاريخ که اشاره شد محاسبه مي‌کنند و تقريباً مشهورترين قول همين سن ۳۴ يا ۳۳ سال است. از اين مدت حضرت ۱۴ سال همراه پدر بزرگوارشان حضرت امير (ع) بود، ۹ سال با برادر خود امام حسن (ع) و ۱۱ سال نيز امام حسين (ع) را همراهي کردند. يعني حضرت عباس (ع) با سه معصوم و حجت الهي همراهي و ملازمت داشتند و البته امام سجاد (ع) را نيز به عنوان عموي بزرگوارشان درک کردند. حضرت عباس (ع) با سه معصوم و حجت الهي همراهي و ملازمت داشتند و البته امام سجاد (ع) را نيز به عنوان عموي بزرگوارشان درک کردند وي در ادامه گفت: اکنون پس از طرح اين دو نکته به اصل بحث و پاسخ به پرسشي که طرح شد مي‌پردازم. پدر بزرگوار آن حضرت، امام علي (ع) و مادرشان «فاطمه» دختر «ابوالمجل حزام بن خالد» از قبيله «بني کلاب» بود. نياکان اين قبيله همه از دليرمردان عرب بوده و در شجاعت و رشادت شهره بودند. وجود مبارک حضرت امير، ۱۰ سال بعد از شهادت حضرت زهرا (س)، با ام‌البنين ازدواج کرد و ام‌البنين سرپرستي فرزندان حضرت زهرا (س) را به عهده گرفت و آنان را از فرزندان خود بيشتر دوست داشت. نکته جالب در مرام ام‌البنين آن است که اجازه نمي‌داد او را فاطمه خطاب کنند چرا که فرزندان فاطمه (س) با شنيدن اين نام به ياد مادرشان مي‌افتند و دلتنگ و حزين مادرشان مي‌شوند؛ بنابراين او را ام‌البنين به معناي مادر پسران ناميدند و به اين نام شهرت يافت چراکه ثمره ازدواج او با حضرت امير (ع) چهار پسر بود که فرزند ارشد حضرت عباس (ع) بود. هر چهار فرزند ام‌البنين روز عاشورا سال ۶۱ هجري خود را فداي امام حسين (ع) کردند. حجت الاسلام اعلايي نژاد اظهار داشت:، اما در مورد تولد حضرت ابوالفضل العباس (ع)، چنين روايت شده است که زماني که حضرت متولد شد، ام‌البنين، قنداقه را به دست حضرت امير (ع) داد و آن امام همام فرزند تازه متولد شده خويش را در آغوش گرفته مورد تفقد قرار داد، در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه خواند؛ سپس به ام‌البنين فرمود: اين فرزند را چه نام نهادي؟ ام‌البنين پاسخ گفت: من در هيچ امري از شما پيشي نمي‌گيرم؛ سپس امام علي (ع) فرمود: اين طفل را «عباس» هم‌نام عمويم نام مي‌نهم. وي افزود:، اما خالي از لطف نيست در اين مجال واژه‌شناسي نيز داشته باشيم، واژه «عباس» صيغه مبالغه از ماده «عبس» است به معناي گرفتگي چهره. شايد از اين جهت اين نام روي برخي افراد از جمله حضرت عباس (ع) گذاشته مي‌شد که آنان از مصاديق بارز «اَشِدّاءُ عَلَي الکُفّارِ» بودند و حضرت عباس (ع) کسي بود که بر دشمنان حق و حقيقت، عبوس و خشن بود و در جنگ با آنان غيور و دلاور. اين نام از همان دوران نشانگر صلابت حضرت عباس (ع) بوده است. کنيه حضرت ابوالفضل است، اما القاب متعددي براي ايشان ثبت شده که معمولاً منبع روايي و متخذ از زيارت‌نامه‌هايي است که در مورد حضرت بيان شده است. حضرت عباس را به دليل سيماي جذاب و نوراني قمر بني هاشم مي‌ناميدند. لقب ديگر باب الحوائج است، به اين دليل که هر فردي اگر با امام حسن (ع) و امام حسين (ع) کاري داشت از طريق حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) اقدام مي‌کرد تا حاجت‌اش را بيان کند، به اين دليل به حضرت لقب باب‌الحوائج را دادند، لقب ديگر که منبع روايي و زيارت نامه‌اي دارد لقب «عبدصالح» است که در زيارت نامه حضرت ابوالفضل (ع) بيان شده است. القاب ديگري مثل سقاي کربلا، علمدار کربلا، عبد صابر، يا مواسي (به معناي فداکار) نيز براي حضرت بيان شده است. هر فردي اگر با امام حسن (ع) و امام حسين (ع) کاري داشت از طريق حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) اقدام مي‌کرد تا حاجت‌اش را بيان کند، به اين دليل به حضرت لقب باب‌الحوائج را دادند استاد مدرسه علميه معصوميه گفت: نسبت به زندگي حضرت عباس (ع) و اينکه قبل از جريان کربلا چه اطلاعاتي در مورد اين بزرگ مرد داريم چند نکته قابل توجه است؛ نخست دوران کودکي حضرت است که در روز‌هاي کودکي، حضرت امير (ع) به سان آيينه‌اي، همه معرفت، ايمان، دانايي و کمال را براي تربيت، رشد و تعالي به باب منتقل کرد. حضرت عباس (ع) علم و دانش را از ابتدا از پدر بزرگوارش گرفت. حضرت امير (ع) درباره تکامل و پويايي فرزندشان فرمودند: ««اِنَّ وَلَدِي الْعَبّاسُ زَقَّ الْعِلْمَ زَقّاً» (همانا فرزندم عباس در کودکي دانش آموخت و بسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا مي‌گيرد، از من معارف فرا گرفت). وي افزود: در واقع پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت شالوده‌اي پاک و مبارک را براي ايام نوجواني و جواني حضرت ابوالفضل العباس (ع) ايجاد کرد تا در آينده نخل بلندقامت استقامت شود. گاهي که در کودکي حضرت امير (ع) به فرزندش عباس مي‌نگريست، با نگاه بصيرت آميزي آينده حضرت عباس (ع) را بيان مي‌فرمود و در نقل‌ها بيان شده که با لبخندي رضايت آميز اشک بر ديدگان مبارک حضرت امير (ع) جاري مي‌شد و زماني که ام‌البنين از علت گريه ايشان سوال مي‌کرد مي‌فرمود: مشاهده مي‌کنم در آينده دستان عباس در راه ياري امام زمانش برادرش حسين قطع خواهد شد. بعد از مقام عظمت حضرت عباس (ع) خبر داد و فرمود: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا بسان عمويش جعفر بن ابي طالب در بهشت پرواز کند؛ بنابراين محبت پدري گاهي حضرت امير (ع) را بر آن مي‌داشت تا پاره تن خود را اينگونه ببوسد و ببويد و محبت کند. وجود مبارک حضرت ابوالفضل (ع) مدت ۱۴ سال و ۴۷ روز با حضرت امير (ع) همراه بود؛ در جنگ و عبادت، در غربت و وطن در ايام دشوار خلافت هرگز از پدر جدا نشد. وي درباره دلاوري‌هاي بيان شده از آن حضرت در طول تاريخ گفت: در سال ۳۷ هجري قمري جنگ «صفين» پيش آمد، اما با وجودي که در تواريخ، سن حضرت ابوالفضل (ع) در آن جنگ ۱۲ سال نوشته شده است، اما در اوج نوجواني يا ورود به جواني، حضرت مثل يک مرد تمام عيار وارد ميدان معرکه و جنگ شد. حضرت عباس در جنگ صفين وقتي سپاه ۸۵ هزار نفري معاويه به قصد شکست دادن حضرت امير (ع) در محلي به نام صفين گرد هم آمدند، معاويه عده‌اي را مأمور نگهباني از آب فرات کرد و «ابوالاعور اسلمي» را به اين کار گمارد. هنگامي که سپاهيان امام خسته و تشنه به صفين رسيدند، اميرالمؤمنين (ع) عده‌اي را به فرماندهي «صعصعه‌بن‌صوحان» و «شبث‌بن‌ربعي» براي آوردن آب اعزام نمودند. آنان به همراه تعدادي از سپاهيان، به فرات حمله کردند و آب آوردند. در اين يورش امام حسين (ع) و ابوالفضل العباس (ع) نيز شرکت داشتند و مالک اشتر اين گروه را هدايت مي‌کرد. وي افزود: به نوشته برخي تاريخ‌نويسان معاصر، هنگامي که امام حسين (ع) در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس (ع) براي نبرد امتناع مي‌ورزد، او براي تحريص امام حسين (ع) خطاب به امام عرض مي‌کند: «آيا به ياد مي‌آوري آن‌گاه که در صفين آب را به روي ما بسته بودند، به همراه تو براي آزاد کردن آب تلاش کردم و سرانجام موفق شديم به آب دست يابيم و در حالي که گرد و غبار صورتم را پوشانيده بود، نزد پدر بازگشتم…». اين استاد حوزه در ادامه سخنان خود گفت: قسمت ديگر زندگي حضرت عباس (ع) در زمان امام حسن (ع) است. آن حضرت در جريان توطئه صلح اجباري که از سوي معاويه به امام مجتبي (ع) تحميل شد همواره موضعي موافق با امام و برادر معصوم و مظلوم خود داشت. يعني اين گونه نبود که مقابل برادر اعتراض کند که چرا صلح کردي. هميشه همراه بود. پس از بازگشت امام مجتبي (ع) به مدينه حضرت عباس (ع) در کنار امام به دستگيري از نيازمندان پرداخت و هداياي کريمانه برادر خود را ميان مردم تقسيم مي‌کرد و در همين زمان بود که لقب باب الحوائج بر ايشان مشهور شد و آن حضرت وسيله‌اي براي دستگيري و حمايت از محرومين جامعه بود، بنابراين نبايد تصور شود که لقب باب‌الحوائج بعد از شهادت و به دليل توسلاتي که به حضرت مي‌شود و در پي برآورده شدن حاجات به ايشان اطلاق شده است بلکه قبل از کربلا و در زمان برادرش امام حسن (ع) اين لقب را داشت. وي افزود: مسأله ديگري که در اين فرصت و در اين پرسش مايلم به آن بپردازم، مربوط به زماني است که با دسيسه معاويه، امام حسن (ع) به شهادت مي‌رسد و حتي بدن مسموم آن امام همام تيرباران مي‌شود. در اين هنگام کاسه صبر حضرت ابوالفضل العباس (ع) لبريز شده و دست به قبضه شمشير بود، اما با صلاحي که برادر بزرگوارش امام حسين (ع) ديدند، اجازه نداده و فرمودند: بايد صبر کرد و برادر را دعوت به صبر فرمود. استاد مدرسه علميه معصوميه در ادامه گفت: حال که بحث به اينجا رسيد، نقبي به زندگي و منش حضرت ابوالفضل العباس (ع) در دوران امامت برادر بزرگوارش امام حسن مجتبي (ع) بزنيم. باب الحوائج در زمان امام دوم شيعيان چه رويکردي داشت؟ در مرام حضرت عباس (ع) نکته قابل توجه اين است که حتي قبل از کربلا اطاعت محض از امام زمان خود داشت. کما اينکه هنگامه امامت امام حسن (ع)، فرموده امام خود را در مورد پرهيز از مبارزه و ماندن در خانه تا زمان معاويه، قبول کرد و سکوت عالمانه‌اي را پيش گرفته و با برادر همراه بود، وفاداري حضرت عباس (ع) به تصميم امام حسن (ع) دقيقاً همان وفاداري بود که ايشان روز عاشورا و در قيام عاشورا نسبت به امام حسين (ع) داشت. راز اين نوع وفاداري برگرفته از مکتب علوي و سيره نبوي است، حضرت ابوالفضل (ع) سال‌هاي تلخ امامت برادر خود امام حسن مجتبي (ع) را ديد، آن زمان دوراني بود که بسياري از ياران باوفاي حضرت امير (ع) از جمله «حجر بن عدي»، «عمرو بن حمق خزاعي» و ديگر ياران به دست معاويه شهيد شدند و امام حسن (ع) اين تلخي‌ها را ديد. وقتي امام حسن (ع) مسموم شد سن حضرت عباس (ع) ۲۴ سال بود. وي درباره عملکرد پس از شهادت امام مجتبي (ع) گفت: حضرت عباس (ع) در ميان جوانان بني هاشم حضرت ابوالفضل (ع) شکوه و احترام خاصي داشت و اين جوانان، چون پروانه‌اي گرد شمع وجود حضرت حلقه زده بودند، ۳۰ نفر از جوانان بني‌هاشم همواره آماده جان فشاني براي امام حسين (ع) بودند بعد از آنکه معاويه به درک واصل شد، هنگامي که حاکم مدينه امام حسين (ع) را به دارالاماره دعوت کرد تا پيام يزيد براي گرفتن بيعت را به ايشان بدهد، حضرت عباس به همراه اين ۳۰ نفر جوان که هميشه همراه حضرت بودند در بيرون از دارالاماره حاضر بودند و ترس از حضور اين ۳۰ نفر سبب شد که در آن روز خطري امام حسين (ع) را تهديد نکند. اين کارشناس تاريخ اسلام ادامه داد: حضرت ابوالفضل (ع) هميشه همراه و ملازم امام حسين (ع) بود و از ابتدا با فکر برادر و امام زمانش آشنا و همراه بود و يک لحظه از برادر جدا نشد و به خوبي مي‌دانست که پايان اين سفر و همراهي با اين کاروان شهادت است و در جريان حرکت امام حسين (ع) از مدينه به مکه و از مکه به سمت کوفه و نهايتاً در کربلا و به شهادت ختم شدن اين سفر، مسائلي بود که باب الحوائج از آن اطلاع داشت. اعلايي نژاد افزود: حضرت عباس (ع) سرپرستي و سپهسالاري کاروان امام حسين (ع) را بر عهده داشت و در واقعه عاشوراي سال ۶۱ در کربلا حماسه‌هايي آفريد که تاريخ نظير آن را نديده است که در اينجا به چند نمونه اشاره مي‌کنم؛ قمر بني هاشم در کربلا، کار‌هاي فراواني کردند از جمله پس زدن امان نامه امويان بود که اين بزرگترين درس وفاداري را در جامعه انساني به نمايش و يادگار گذاشت. توضيح اين قسمت به آن است که آوازه دلاورمردي حضرت عباس (ع) در آن زمان به گوش همه رسيده بود و در کربلا نيز دشمنان در پي آن بودند که به هر نحوي حضرت ابوالفضل (ع) را از لشکر امام حسين (ع) جدا کنند، اتفاقي که افتاد اين بود که شمر بن ذي الجوشن، فردي به نام «عبدالله بن ابي محل بن حزام» را که از طايفه حضرت ام البنين بود، به نزد عبيدالله بن زياد فرستاد تا براي حضرت ابوالفضل (ع) و برادرانش به بهانه اينکه از عشيره و قوم يکديگر هستند امان‌نامه دريافت کند، شمر ملعون، امان‌نامه گرفت و به عمر سعد که به عنوان فرمانده لشکر بود نشان داد، اما عمر سعد مي‌دانست اين تلاش بي ثمري است و شمر را توبيخ کرد چراکه مي‌دانست به هر ترتيب امان نامه را نمي‌پذيرند، نهايتاً قصه به اين جا ختم شد که وقتي شمر امان‌نامه را به سوي اردوگاه امام حسين (ع) برد و پشت خيمه‌ها فرياد زد که: «عين بنو اختنا؟» حضرت عباس (ع) و برادرانش سکوت کردند، امام حسين (ع) فرمود: جواب اين فاسق را بدهيد. حضرت عباس (ع) به همراه برادرانش به سمت شمر رفتند و فرمودند: خدا تو را با اين امان ات لعنت کند، آيا تو به ما امان مي‌دهي در حالي که فرزند رسول خدا را محاصره کرده و براي کشتن او لحظه‌شماري مي‌کني؟ اينجا بود که شمر نااميد شد وفهميد که حضرت ابوالفضل (ع)، يک لحظه از برادر بزرگوار خود جدا نمي‌شود؛ لذا اين نمونه و موارد متعدد ديگر گواه بر آن است که حضرت عباس (ع) از همان ابتدا آگاه به اين سرانجام در دشت کربلا بود و با عشق و اطاعت از امام خود، حضرت را همراهي کرد. وي در تبيين ويژگي‌هاي آن حضرت در لسان ائمه اطهار اظهار داشت: حضرت ابوالفضل (ع) از محضر چهار معصوم بهره برد. براي امام حسين (ع) به سان حضرت امير (ع) بود براي پيامبر (ص). در کلام امام علي (ع) به نقل مستندي از کتاب «معالي السبطين» وارد شده است که در آن هنگام که حضرت امير (ع) در بستر شهادت بودند، حضرت (ع) عباس را طلب کردند و به سينه چسبانيدند و فرمودند: فرزندم! به زودي چشم‌ام در قيامت به وسيله تو روشن مي‌شود. معلوم مي‌شود که اين پيش‌بيني و پيش‌گويي حضرت امير (ع) نسبت به شجاعت حضرت عباس (ع) است که چنين تعبير مي‌فرمايد به اين که چشم من در قيامت به وسيله تو روشن مي‌شود. اما حضرت عباس (ع) در نگاه سيدالشهدا (ع) نيز جايگاه ويژه و ممتازي دارد چه آنکه امام حسين (ع) حضرت را اين چنين خطاب قرار مي‌دهد: «بنفسي انت» (فدايت شوم). اين عبارت دلالت بر عظمت حضرت عباس (ع) دارد، از مسلمات اعتقادات ماست که، اما معصوم (ع) سخن بي مورد و گزاف بر زبان نمي‌آورد. نکته ديگر اينکه وقتي حضرت عباس (ع) از اسب به زمين افتاد و امام حسين (ع) خود را بالاي سر برادر رساند، فرمود: «اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد.»، اين جمله نشان از جايگاه حضرت براي سيدالشهدا (ع) و نقشي بود که در لشکر امام حسين (ع) ايفا مي‌کرد. عظمت همچنين در کلام امام سجاد (ع) نيز اين تعابير وجود دارد چنانچه مي‌فرمايد: «خدا رحمت کند عمويم عباس (ع) را، عمويم نزد خدا در روز قيامت درجه‌اي دارد که همه شهدا از ابتداي خلقت تا انتها، به آن غبطه مي‌خورند.» حضرت عباس از معدود امام زادگاني است که يک امام معصوم برايش زيارت صادر کرده است. البته حدود ۱۱ زيارت‌نامه مختلف از چند امام معصوم (ع) براي حضرت نقل شده، اما معروف‌ترين همان است که امام صادق (ع) نقل فرموده است وي در اين باره افزود: از سوي ديگر در کلام امام صادق (ع) نيز چند نکته وجود دارد، حضرت عباس از معدود امام زادگاني است که يک امام معصوم برايش زيارت صادر کرده است. البته حدود ۱۱ زيارت‌نامه مختلف از چند امام معصوم (ع) براي حضرت نقل شده، اما معروف‌ترين همان است که امام صادق (ع) نقل فرموده است. بر خلاف آنچه که بعضاً در ميان عوام و مردم عادي رايج است که حضرت عباس (ع) به دليل جانفشاني در دشت کربلا و در محضر امام حسين (ع)، به اين جايگاه رفيع رسيده است بايد بگوييم که (فقط) اين نيست، بلکه به فرمايش امام صادق (ع) اين جايگاه به دليل شناخت و معرفت کامل و يقيني بود که حضرت عباس (ع) نسبت به امام زمان خود يعني امام حسين (ع) داشت. وي افزود: اوج شخصيت حضرت عباس (ع) به دليل بصيرت نافذ حضرت بود، چراکه وقتي امام صادق (ع) مي‌خواهد از عمويش ياد کند، مي‌فرمايد: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلي بَلاءً حَسَنا و مَضي شَهيدَا؛» (عموي ما، عبّاس، داراي بينشي ژرف و ايماني راسخ بود؛ همراه با امام حسين عليه السلامجهاد کرد و نيک آزمايش داد و به شهادت رسيد.) مدير مدرسه علميه معصوميه افزود: همچنين امام صادق (ع) در بخش ديگري از اين زيارت‌نامه نسبت به حضرت عباس (ع) اين چنين تعبير مي‌فرمايد: «السَّلامُ عَلَيْکَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَّي اللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ» (سلام بر تو‌اي بنده شايسته فرمان‌بر خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و حسن و حسين (درود خدا بر آنان باد). وي اظهار داشت: همچنين در بخشي از زيارت ناحيه مقدسه امام هادي (ع) از لسان مبارک آن حضرت در مورد ابوالفضل العباس (ع) آمده است: «سلام بر ابوالفضل العباس، پسر اميرالمؤمنين؛ آنکه با کمال مواسات و ايثار و برادري، جانش را نثار برادرش حسين (ع) کرد؛ آنکه دنيا را وسيله آخرت قرار داد؛ آنکه خود را فداکارانه فداي برادر نمود؛ آنکه نگهبان دين و سپاه حسين (ع) بود؛ آنکه تلاش بسيار براي آبرساني به لب تشنگان کرد؛ آنکه دو دستش در راه خدا قطع شد». از سوي ديگر در زيارت‌نامه منسوب به حضرت، ولي عصر (عج) مشهور به زيارت ناحيه مي‌خوانيم: «سلام بر عباس فرزند اميرمؤمنان (ع) که جانش را در راه مواسات با برادرش تقديم کرد و دنيايش را در راه تحصيل آخرت صرف کرد و جانش را براي حفاظت از برادرش قرباني فرمود». وي در پايان تصريح کرد: نسبت به توسل به حضرت عباس (ع) و رسيدن به حاجات به وسيله توسل به حضرت مطالب مختلفي وجود دارد. مردم براي رسيدن به حاجات خود نذر حضرت مي‌کنند، حتي اهل سنت، مسيحيان، کليميان و اهل کتاب بار‌ها از حضرت حاجت کرفته اند. اين جمله معروفي است که در وصف حضرت عباس (ع) وجود دارد: «يا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجهِ الْحُسَينِ اِکْشِفْ کَرْبي بِحَقِّ اَخيکَ الْحُسَيْنِ عليه‌السلام» (اي کسي که غم‌ها را از چهره حسين مي‌زدودي، مشکل مرا هم به حق برادرت حل کن.)، اين خود مسأله‌اي مهم است. مردم قسم مي‌خورند به آنکه باب الحوائج است.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره