نمناک/ روزي ابن سينا از جلو دکان آهنگري مي گذشت که کودکي را ديد. آن کودک از آهنگر مقداري آتش مي خواست. آهنگر گفت:ظرف بياور تا در آن آتش بريزم. کودک که ظرف همراه نداشت، خم شد و مشتي خاک از زمين برداشت و در کف دست خود ريخت. آن گاه به آهنگر گفت:آتش بر کف دستم بگذار.
ابن سينا، از تيزهوشي او به شگفت آمد و در دل بر استعداد کودک شادمان شد. پس جلو رفت و نامش پرسيد. کودک پاسخ داد:نامم بهمن يار است و از خانواده اي زرتشتي هستم. ابن سينا او را به شاگردي گرفت و در تربيتش کوشيد تا اينکه او يکي از حاکمان و دانشمندان نام دار شد و آيين مقدس اسلام را نيز پذيرفت.
پيام متن:
آثار بزرگ منشي را از کودکي مي توان در رفتار و زندگي بزرگان مشاهده رد.
بازار