بيتوته/ زکات از واجبات مالي در دين اسلام است که بر اساس آن، مسلمانان بايد مقدار معيني از ۱۰ کالايي که زکات به آنها تعلق ميگيرند را به عنوان زکات پرداخت کنند.
زکات به چه چيزهايي تعلق ميگيرد:
زکات در ده چيز واجب است:
اوّل: گندم
دوّم: جو
سوّم: خرما
چهارم: کشمش
پنجم: طلا
ششم: نقره
هفتم: شتر
هشتم: گاو
نهم: گوسفند
دهم: مالالتجاره بنا بر احتياط لازم؛ و اگر کسي مالک يکي از اين ده چيز باشد، واجد شرايط باشد، بايد مقداري که معين شده، به يکي از مصرفهايي که دستور دادهاند برساند.
در «شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره» زکات زماني واجب ميشود که فرد، يازده ماه کامل مالک اين اموال بوده و ساير شرايط تعلّقِ زکات نيز فراهم باشد، ولي اولِ سال بعد را بايد پس از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند و به تعبيري ديگر، آغاز سال بعد وقتي است که يک سال کامل (دوازده ماه) بر اين اموال بگذرد و اين سال را «سال زکاتي» مينامند (سال زکاتي بر مبناي سال قمري لحاظ ميگردد نه سال شمسي)، امّا در برخي ديگر از اموال متعلّقِ زکات يعني گندم، جو، خرما و کشمش گذشتن يک سال کامل شرط نيست. زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتى واجب مىشود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها من تبريز و مثقال کم است که ٢٠٧/٨٤٧ کيلوگرم مىشود.
مقدار تعيين شده زکات:
مقدار زکات غلات:
مقدار زکات غلات در صورتى که با آب باران، نهر و مانند آن مشروب شود، يک دهم و اگر با دلو، ريسمان، شتر آب کش، دولاب، ماشين آلات و مانند آن آبياري گردد، يک بيستم است و اگر به هر دو روش صورت گيرد، حکم روش بيشتر جارى است و در صورت تساوى دو روش، زکات آن يک دهم از نصف محصول و يک بيستم از نصف ديگر محصول خواهد بود.
مقدار زکات براي طلا و نقره:
طلا دو نصاب دارد:
نصاب اول: بيست مثقال شرعي است که هر مثقال آن معادل «۱۸ نخود» است، پس وقتي که طلا به بيست مثقال شرعي برسد - که بنابر آنچه گفته شده معادل پانزده مثقال بازاري است -، چنانچه ساير شرايط تعلّق زکات را هم داشته باشد، انسان بايد يک چهلم آن (دو ونيم درصد) را که معادل نُه نخود ميشود، بابت زکات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد، زکات آن واجب نيست.
نصاب دوم: چهار مثقال شرعي است که بنابر آنچه گفته شده معادل سه مثقال بازاري ميشود، يعني اگر سه مثقال بازاري به پانزده مثقال بازاري سابق اضافه شود، بايد زکات تمام هيجده مثقال را از قرار يک چهلم بدهد و اگر کمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط بايد زکات پانزده مثقال آن را بدهد و زيادي آن زکات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعني اگر سه مثقال بازاري اضافه شود بايد زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود، مقداري که اضافه شده زکات ندارد.
نقره دو نصاب دارد:
نصاب اول: دويست درهم که بنابر آنچه گفته شده معادل «۱۰۵» مثقال بازاري است که اگر نقره به «۱۰۵» مثقال بازاري برسد و شرايط ديگر را هم داشته باشد، انسان بايد يک چهلم آن (دو و نيم درصد) را که «۲» مثقال و «۱۵» نخود است بابت زکات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد، زکات آن واجب نيست.
نصاب دوم: چهل درهم که بنابر آنچه گفته شده معادل «۲۱» مثقال بازاري است، يعني اگر «۲۱» مثقال بازاري به «۱۰۵» مثقال بازاري اضافه شود، بايد زکات تمام «۱۲۶» مثقال بازاري را از قرار يک چهلم بدهد و اگر کمتر از «۲۱» مثقال بازاري اضافه شود، فقط بايد زکات «۱۰۵» مثقال آن را بدهد و زيادي آن زکات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعني اگر «۲۱» مثقال بازاري اضافه شود بايد زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود، مقداري که اضافه شده و کمتر از «۲۱» مثقال است زکات ندارد.
مقدار زکات براي شتر، گاو و گوسفند:
شتر، گاو و گوسفنداني که در طول سال از چراگاههاي طبيعي استفاده ميکنند، زکاتشان واجب است و فرق ندارد علف و گياهي که حيوان از آن چرا ميکند بدون مالک باشد يا داراي مالک باشد، علف مذکور خشک باشد يا تازه؛ بنابراين اگر فرد مالک زميني باشد که داراي علفها و گياهان خودرو است و گوسفندانش در طول سال در آن چرا ميکنند، در صورت جمع بودن ساير شرايط، بايد زکات آنها را بپردازد؛ و اگر شتر يا گاو يا گوسفند در تمام سال يا مقداري از آن، از علفِ چيده شده يا زراعتي که کاشته شده تغذيه نمايد، زکات ندارد
شتر دوازده نصاب دارد:
اوّل: پنج شتر و زکات آن يک گوسفند است و تا تعداد شترها به اين مقدار نرسد، زکات ندارد.
دوّم: ده شتر و زکات آن دو گوسفند است.
سوّم: پانزده شتر و زکات آن سه گوسفند است.
چهارم: بيست شتر و زکات آن چهار گوسفند است.
پنجم: بيست و پنج شتر و زکات آن پنج گوسفند است.
ششم: بيست و شش شتر و زکات آن يک شتري است که داخل سال دوم شده باشد.
هفتم: سي و شش شتر و زکات آن يک شتري است که داخل سال سوم شده باشد.
هشتم: چهل و شش شتر و زکات آن يک شتري است که داخل سال چهارم شده باشد.
نهم: شصت و يک شتر و زکات آن يک شتري است که داخل سال پنجم شده باشد.
دهم: هفتاد و شش شتر و زکات آن دو شتري است که داخل سال سوم شده باشند.
يازدهم: نود و يک شتر و زکات آن دو شتري است که داخل سال چهارم شده باشند.
دوازدهم: صد و بيست و يک شتر و بالاتر از آن است که بايد يا براي هر چهل شتر، يک شتري بدهد که داخل سال سوم شده باشد و يا براي هر پنجاه شتر يک شتري بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و يا با چهل و پنجاه، هر دو حساب کند و در بعضي موارد هم مخيّر است که با چهل، يا پنجاه حساب کند مانند دويست، ولي در هر صورت، بايد طوري حساب کند که چيزي باقي نماند، يا اگر چيزي باقي ميماند، از نُه شتر بيشتر نباشد، مثلاً اگر «۱۴۰» شتر دارد، بايد براي صد شتر دو شتري که داخل سال چهارم شده و براي چهل شتر يک شتري که داخل سال سوم شده، بدهد.
گاو دو نصاب دارد:
نصاب اول: سي تا است که زکات آن يک گوساله که داخل سال دوم شده ميباشد و احتياط واجب است که آن گوساله نر باشد و تا تعداد گاوها به سي نرسيده زکات واجب نيست.
نصاب دوم: چهل است و زکات آن يک گوساله مادهاي است که داخل سال سوّم شده باشد و زکات ما بين سي و چهل واجب نيست، مثلاً کسي که سي و نُه گاو دارد، فقط بايد زکات سي گاو را بدهد و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد تا به شصت نرسيده، فقط بايد زکات چهل گاو را بدهد و بعد از آنکه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اول را دارد، بايد دو گوسالهاي که داخل سال دوّم شده بدهد و همچنين هر چه بالا رود، بايد يا بر اساس عدد سي يا چهل، يا هر دو حساب کند و زکات آن را به دستوري که گفته شد بدهد، ولي بايد طوري حساب کند که چيزي باقي نماند، يا اگر چيزي باقي ميماند از نُه تا بيشتر نباشد، مثلاً اگر هفتاد گاو دارد، بايد با سي و چهل حساب کند، چون اگر فقط بر اساس عدد سي حساب کند، ده گاوِ زکات نداده ميماند و در بعضي موارد مانند صد و بيست (۱۲۰) مخيّر است.
گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل عدد است و زکات آن يک گوسفند است و تا تعداد گوسفندان به عدد چهل نرسيده است، زکات ندارد.
دوم: صد و بيست و يک است و زکات آن دو گوسفند ميباشد.
سوم: دويست و يک است و زکات آن سه گوسفند ميباشد.
چهارم: سيصد و يک است و زکات آن چهار گوسفند ميباشد.
پنجم: چهارصد و بالاتر از آن است که بايد براي هر صد گوسفند يک گوسفند بدهد.
مقدار زکات براي مالالتجاره:
نصاب مال التجاره همانند نصاب طلا و نقره ميباشد.
زکات بر چه کساني و چه چيزهايي واجب نيست؟
۱- افراد نابالغ (توضيح المسائل، مسئله ۱۸۵۷)
۲- کسي که مجنون است (تحريرالوسيله، ج ۱، ص ۳۱۲، ثانيها)
۳- کسي که بنده ديگري است (تحريرالوسيله، ج ۱، ص ۳۱۲، ثالثها)
۴- مالي که بخشيده يا قرض داده شده (تحريرالوسيله، ج ۱، ص ۳۱۲، رابعها)
۵- در مال وقفي ـ اگر چه وقف خاص باشد ـ و اموال رهني و مالي که به سرقت رفته، يا در زمين پنهان است و جاي آن فراموش شده، يا گم شده است و همچنين مالي که در دريا افتاده و يا از غايبي به ارث رسيده و هنوز به دست وي يا وکيلش نرسيده و يا در مال قرضي، اگر چه امکان دريافت آن از بدهکار باشد (تحريرالوسيله، ج ۱، ص ۳۱۳، خامسها)
موارد مصرف زکات:
صدقات، منحصرا در اين موارد هشتگانه به مصرف ميرسد:
۱- فقرا
۲- مساکين
۳- متصديان اداره صدقات و مأموران جمعآوري زکات
۴- افرادي که به وسيله کمکهاي مالي، تمايل بيشتري به اسلام پيدا ميکنند و تأليف قلوب در آنها بهوجود ميآيد
۵- کساني که برده هستند و براي آزادي آنها از زکات استفاده ميشود
۶- بدهکاران
۷- هر امري که رضاي خداوند در آن باشد
۸- ابن سبيل: افرادي که در راه ماندهاند و درمانده شدهاند
سوال و جوابهايي درباره شرايط زکات:
۱- آيا بر پولهاى کاغذى، زکات تعلّق مىگيرد؟
پاسخ: زکات ندارد، ولى خمس در زايد بر مؤونه واجب است.
۲- آيا به طلاى سفيد که در اصل اسم آن پلاتين است، زکات تعلق مىگيرد؟
پاسخ: مادّه پلاتين غير از طلا است و به همين جهت زکات ندارد.
۳- آيا بر طلا و زيور آلاتى که شوهر براى همسر خود ميخرد، زکات تعلق مىگيرد؟
پاسخ: خير.
بازار