روزياتو/عروسک آنابل (Annabelle) که در برخي از فيلم هاي ترسناک داراي عنوان آنابل ديده مي شود در واقع بر اساس يک عروسک واقعي ساخته شده است، عروسکي که گفته مي شود باعث وحشت دو پرستار جوان و قتل يک مرد شده است. اين عروسک در يک قاب شيشه اي قرار داشته که دعايي روي آن حک شده و يک لبخند مصنوعي زير موهاي قرمزش ديده مي شود. زير قاب شيشه اي عروسک آنابل يک تابلو سفيد به اندازه کارت پستال قرار دارد که روي آن نوشته شده: «هشدار، به هيچ وجه باز نکنيد». براي هر شخص بي اطلاعي اين عروسک نيز عروسکي بزرگ شبيه «آن بد لباس» (Raggedy Ann) است که در اوايل قرن بيستم توليد شد اما عروسک آنابل چيز ديگري است.
اين عروسک سال هاست به خاطر تسخيرهاي شيطاني اش شناخته شده و دستکم دو مورد تجربه نزديک به مرگ را موجب شده است. با اين وجود، علاقه به عروسک شيطاني آنابل الهام بخش يک فرانچايز چندصد ميليون دلاري در صنعت سينما شده است. اما داستان عروسک آنابل تا چه اندازه واقعيت دارد؟ آيا آنابلِ عروسک محملي بيجان براي يک روح شيطاني در جستجوي يک انسان گمشده است يا يک عروسک بچگانه ساده و بي خطر که براي يک عمر داستان هاي سودآور مربوط به ارواح مورد سوء استفاده قرار گرفته است؟
تاريخچه عروسک آنابل واقعي
عروسک آنابلي که در موزه خانگي اسرارآميز اد و لورين وارن نگهاري مي شود اگر چه فاقد پوست شيشه اي و ويژگي هاي شبه زنده عروسک آنابل سينمايي است اما عادي و ساده بودنش آن را ترسناک ساخته است. ظواهر دوخته شده آنابل عروسک، از جمله لبخند نصفه و نيمه و بيني سه گوش نارنجي روشن او يادآور خاطرات عروسک هاي دوران کودکي است.
به ادعاي اين زوج متخصص در زمينه ارواح خبيثه و شيطاني، اين عروسک مسئول دو تجربه نزديک به مرگ، يک حادثه مرگبار و يک سري فعاليت هاي شيطاني است که در عرض نزديک به ۳۰ سال رخ داده اند. اولين حادثه مرتبط با اين عروسک ترسناک را مي توان در سال ۱۹۶۸ ديد زماني که آنابل يک عروسک بسيار جديد بود. اين داستان توسط دو زن جوان به وارن ها گفته شده و بعدها توسط اين دو بارها و بارها روايت شد. بر اساس اين داستان، عروسک آنابل هديه اي از جانب مادر به يک پرستار جوان به نام دونا (يا ديردره) براي جشن تولد ۲۸ سالگي او بوده است.
دونا که ظاهراً با ديدن اين هديه از جانب مادرش متعجب شده بود آن را به خانه اي که با دوست پرستارش، انجي، اجاره کرده بود برد. در ابتدا آنابل يک عروسک بسيار دوست داشتني بود که روي کاناپه اتاق پذيرايي قرار داشت و با صورت رنگارنگش از مهمانان استقبال مي کرد. اما مدت کوتاهي بعد دو پرستار به اين نتيجه رسيدند که آنابل در اتاق حرکت مي کند. دونا او را روي کاناپه اتاق پذيرايي گذاشته و سر کار مي رفت اما وقتي باز مي گشت عروسکش را در اتاق خواب و در حالي مي يافت که در بسته بود. دونا و انجي همچنين چندين بار نوشته هايي با عنوان «به من کمک کنيد» را در خانه خود پيدا کرده بودند. به ادعاي آنان، اين نوشته ها روي يک کاغذ پوستي نوشته شده بود که از قبل در خانه آن ها وجود نداشت.
لورين وارن و آنابل اصلي
علاوه بر اين، نامزد انجي که نام او لو بود يک روز که خانه نامزدش بود صدايي از اتاق خواب شنيد که شبيه وارد شدن کسي با زور و خشونت بود. او بعد از رفتن به اتاق خواب متوجه چيز خاصي نشد تنها عروسک آنابل را در حالي که رو به پايين روي کف زمين افتاده بود يافت. مدت کوتاهي بعد لو متوجه دردي رو به افزايش روي سينه خود شده و وقتي پايين را نگاه کرد جاي دو چنگال خونين را روي سينه خود ديد که دو روز بعد محو شدند. بعد از اين ماجرا، دو پرستار از يک رمال خواستند که مشکل آن ها را حل کند. او نيز يک جلسه احضار روح تشکيل داده و مدعي شد که عروسک آنابل در تسخير روح يک کودک مرده به نام آنابل است، دختري که جنازه او سال ها قبل در نقطه اي پيدا شده بود که اکنون آپارتمان دونا و انجي روي آن ساخته شده بود.
رمال ادعا کرد که اين روح از نوع مهربان و بي خطر بوده و تنها مي خواهد دوست داشته شده و از او مراقبت شود. اين دو پرستار نيز ظاهراً از توضيحات رمال قانع شده و تصميم گرفتند به روح دخترک اجازه دهند در داخل اين عروسک باقي بماند. به گفته وارن ها اين آغاز دردسرهاي دو پرستار بود. آن ها بر اين باور بودند که در واقع يک نيروي شيطاني در جستجوي يک ميزبان انساني در داخل عروسک آنابل بوده است و نه يک نيروي مهربان و خيرخواه.
نظر وارن ها در اين باره چنين بود: «ارواح اشياء بي جاني انند خانه و عروسک را به تسخير در نمي آورند بلکه انسان ها را تسخير مي کنند. يک روح غيرانساني مي تواند خود را به يک مکان يا شيء وصل کرده و اين اتفاقي است که در مورد آنابل رخ داده است. اين روح کنترل عروسک را بدست گرفته و براي اين که شناخته شود اين تصور را ايجاد کرده که عروسک زنده است. در واقع روح نمي خواسته متصل به عروسک باقي بماند و تنها به دنبال يک ميزبان انساني بوده است». بدين ترتيب دو پرستار هنوز از ماهيت شيطاني و خيالات اين روح مطلع نبودند. در تلاش براي بيرون کردن روح عروسک آنابل از خانه، اين دو از يک کشيش به نام پدر هاگان کمک مي خواهند و او نيز با مافوق خود که پدر کوک نام دارد تماس مي گيرد و او نيز به وارن ها اطلاع مي دهد.
اين دو به سرعت متوجه تمام نشانه هاي تسخير شيطاني مانند تله پورت (حرکت کردن عروسک)، تجسم مادي (نوشته هاي کاغذ پوستي) و نشانه هاي وجود يک هيولا (جاي چنگال روي سينه لو) شدند. بدين ترتيب آن ها به سرعت دستور جن گيري در خانه اين دو توسط پدر کوک را صادر کردند. در ادامه وارن ها عروسک آنابل را به موزه مرموز خود منتقل کردند به اين اميد که قدرت شيطاني آن به پايان برسد که البته به ادعاي اين دو تفکر اشتباهي بوده است.
ديگر اعمال شيطاني عروسک آنابل
بدنبال بيرون بردن عروسک آنابل از آپارتمان دونا و انجي، وارن ها متوجه چند فعاليت و فرآيند غيرطبيعي ديگر مرتبط با آن شدند که اولين آن ها تنها دقايقي پس از بيرون کردن روح از کالبد آن رخ داد. بعد از عمليات جن گيري در آپارتمان پرستاران، وارن ها آنابل را در صندلي پشت ماشين خود نشانده و کمربند او را بستند و تصميم گرفتند که از بزرگراه به خانه نروند زيرا مي ترسيدند که عروسک جديدشان هنوز در تسخير روح شيطاني باشد.
اما حتي يک مسير فرعي ايمن نيز در نهايت براي آنان دردسرساز شد. در راهشان به سمت خانه، لورين ادعا کرد که ترمزها چند بار گير کرده و از کار افتاده بودند که چندين بار نزديک بود به تصادفات مرگبار منتهي شود. وي ادعا مي کند که به محض اينکه اد آب مقدس را از کيفش بيرون آورده و روي عروسک ريخت، مشکل ترمز حل شد. بعد از رسيدن به خانه، اد و لورين عروسک را در اتاق مطالعه اد قرار دادند و شاهد حرکت و معلق شدن عروسک در هوا و طول اتاق بودند. حتي بعد از اينکه عروسک آنابل در يک دفتر خارج از ساختمان و در بسته قرار داده شد نيز به ادعاي وارن ها، بعد از مدتي عروسک در خانه پيدا مي شد. در نهايت وارن ها تصميم گرفتند که آنابل را براي هميشه به زنجير بکشند. آن ها يک شيشه بسيار خاص و محکم داشتند که دور آن يک لايه چوبي قرار داشته و روي آن دعاهايي نوشته شده بود.
اد براي تمام عمرش هر چند وقت يکبار دعايي طلسم گونه را در براي اين عروسک مي خواند تا از محبوس ماندنش مطمئن شود. يک بار کشيشي که به خانه وارن ها آمده بود عروسک آنابل را برداشته و توانايي هاي شيطاني او را به سخره گرفت. اد در اين مورد به او هشدار داد اما کشيش جوان صحبت هاي او را جدي نگرفت. در نهايت وقتي کشيش در حال بازگشت به خانه بود، خودرو او تصادف وحشتناکي داشت که نزديک بود به مرگ وي منتهي شود. او ادعا کرد که پيش از تصادف آنابل را در آينه جلوي ماشين خود ديده است.
چند سال بعد يک بازديد کننده ديگر روي جلد شيشه اي عروسک آنابل ضربه زده و گفته بود که مردم احمق هستند به قدرت شيطاني اين عروسک باور دارند. ظاهراً در راه بازگشت به خانه اين مرد جوان کنترل موتورسيکلت خود را از دست داده و مستقيماً با يک درخت برخورد مي کند که به مرگ او منتهي شده و نامزدش نيز تنها به شکلي معجزه آسا زنده مي ماند. او بعدها ادعا کرد که در هنگام حادثه در حال خنديدن و جوک گفتن در مورد عروسک آنابل بوده اند.
سال ها بعد در سال ۲۰۱۴، جيمز وان داستان آنابل را نوشت که در مورد يک عروسک چيني کوچک با خصوصيات واقعي يک دختر بچه و علاقه شديد به خشونت بود که در واقع وان در آن از آنابل واقعي الهام گرفته بود، هر چند تفاوتي هايي بين ان دو نيز وجود داشت. نسخه سينمايي بسيار ترسناک تر بوده و موهاي طبيعي داشت. امروزه نيز اگر چه اد و لورين وارن فوت کرده اند اما ميراث جن گيري آن ها توسط دخترشان جودي و شوهرش توني اسپرا ادامه دارد.
بازار