راه راه/ کل دنيا برده و من خان و سرور بهتر است
نفت را يکجا بگيرم بنده دربر بهتر است
مثل شرخر از بشر تنها ز حقش دم زنم
کار، مال او، حقوقش مال شرخر، بهتر است
گرچه هستم با حيا و حجب و کلا سر به زير
ارتباطم با زنان داف و دلبر بهتر است
هر پليسي معترض بيند، بکوبد! له کند!
در مقام ارزيابي هرچه لهتر بهتر است
گرچه بر چشم سياهان ميتوان پا را نهاد
پايمان باشد ميان گردن و سر بهتر است
در مذاقم مزه کرده شير گاوان عرب
لاجرم پس گاو ماده پيشم از نر بهتر است
هارت و پورت من زياد و راندمان من کم است
جاي دستانم زبان باشد به پيکر بهتر است
پرچمم شد پرستاره، شد نماد من عقاب
وجه تشبيهم ولي با فيل يا خر بهتر است
بازار