روزنامه شهروند/ متأسفانه چندوقتي است به دليل اتفاقات زيادي که درکشور افتاده، فرصت پيش نيامده است تا در اين ستون از رسانه ملي سخني به ميان بيايد. واقعا گاهي انسان به خاطر مظلوميت اين رسانه دلش ميخواهد پيراهن و زير پيراهن و زيرِ زيرِ پيراهن که همانا جسم است، بدراند يا به اصطلاح جر بدهد. شما فکر کن اين همه صبح تا شب يک سازمان وقت بگذارد، انرژي مصرف کند، ميلياردها تومان پول خرج کند، هِي ستاره مربع در حلق مردم فرو کند، آخرش بشود اين. همين چند روز پيش يکي از مسئولان صداوسيما گفت: «امروز بزرگترين مشکل رسانه ملي وجود فضاي مجازي است.» اي لعنت به اين فضاي مجازي که از روزي که وارد اين مملکت شد، آرامش را از همه مسئولان گرفت. واقعا خيلي عجيب است که با وجود اينهمه برنامه متنوع صداوسيما مردم جذب شبکه مجازي ميشوند. متأسفانه مشخص است اکثر مردم هنوز به بلوغ نرسيدهاند که برنامههاي صداوسيما را رها کرده و به سراغ اينستاگرام، توييتر و فيسبوک ميروند. حقيقتا چه چيزي در ذهن مردم ميگذرد که براي دريافت اخبار درست و منصفانه به جاي ديدن گزارشهاي جذاب و تکاندهنده اخبار ٢٠:٣٠، مدام در شبکههاي مجازي که معلوم نيست از کدام آبشخور خبري تغذيه ميکنند، اخبار را رصد ميکنند. يا به جاي دنبالکردن برنامههاي سرگرمکنندهاي مثل کودک شو و تماشاي پدر مهرباني که پستونک در دهان ميگذارد و آواز ميخواند، کليپهاي سخيف و برنامههاي زننده شبکههاي مجازي را نگاه ميکنند. حقيقتا لياقت برخي از ما همان برنامههاست و گرنه، مگر ميشود از آن صداوسيما با آن عظمت هيچ برنامه درست و حسابي درنيايد. علاوه بر اين، خود صداوسيما هم با پالايشي که مدام در برنامههاي خود انجام ميدهد، اجازه افت کيفيت برنامهسازي نميدهد. مثلا همين حذف برنامه نود، خود يکي از گامهاي مؤثر در افزايش کيفيت سطح کلي برنامههاي صداوسيما بود. بنابراين ما نيز ضمن حمايت از مسئولان صداوسيما، مشکل اصلي را نه کيفيت بلکه وجود شبکههاي مجازي ميدانيم. نهتنها فقط صداوسيما مشکلش «وجود» يک «چيزي» است بلکه اساسا کل مشکلات کشور به دليل وجود چيزهايي است که مانع ديدهشدن تلاش مسئولان ميشود.
مثلا فکر ميکنيد دليل تورم درکشور چيست؟ آيا سوءمديريت در اقتصاد منجر به اين ميزان تورم شده است؟ خير. مشکل اصلي تورم وجود پول است. اگر پول نبود، کلا تورمي هم وجود نداشت. يا مثلا مشکل بيکاري درکشور هرگز ناتواني مسئولان نيست، بلکه وجود کار و انسانهاي شاغل است. اگر شاغلها نبودند، اصلا بيکاري معنايي نداشت. همينطور مشکل گرسنگي عدهاي درکشور وجود غذا، مشکل بيخانمانبودن، وجود مسکن، مشکل اعتياد جوانان، وجود جوانان، مشکل کاهش ارزش پول ملي وجود ارزش و مشکل طلاق، ازدواج است. در يک کلام ميتوان گفت مشکل کلي مردم، وجود مردم هستند. لذا پيشنهاد ميشود براي حل مشکلات مردم، بهطورکلي مردم نباشند يا حداقل کمتر باشند.
وحيد ميرزايي
بازار