نماد آخرین خبر

طنز/ عرض ادبی بورسی!

منبع
راه راه
بروزرسانی
طنز/ عرض ادبی بورسی!
راه راه/ همه سرشان در گريبان بود. سعدي گفت: منفي‌هاي تکاسا جذاب. رودکي گفت: واسه من بگير. مولوي گفت: چي هست؟ سعدي گفت: تير و کمان‌سازي سهراب. سهراب ناراحت گفت: اين وصله‌ها به ما نمي‌چسبه. سعدي ادامه داد: اين سهم رو وقتي توران حمله کنه بايد ببيني. فردوسي درحالي که دستانش را با حوله خشک مي‌کرد از آشپزخانه بيرون آمد و گفت: آخه کي گفته توران حمله مي‌کنه؟ سعدي گفت: تکنيکالي ديگه وقتشه. فردوسي ابروهايش را در هم کشيد و گفت: يه فندک بديد؛ و دستش را به سمت حافظ دراز کرد. حافظ با بي‌ميلي فندک صورتي‌اش را داد. فردوسي هم به سرعت بالشت زير سر مولوي را کشيد. مولوي که چرتش پريده بود گفت: آقاي محترم اينجا آدم خوابيده‌ها. فردوسي بي‌توجه به مولوي، يک پر از بالشت او کند و آتش زد. خيلي زود صداي ققنوس از پشت‌بام آمد که مي‌گفت: باز چتونه؟ فردوسي گفت: بيا پايين کارت دارم. ققنوس گفت: کورونا بگيرم بازم مي‌گي بيا پايين؟ سهراب گفت: دست‌ها را بايد شست. فردوسي گفت: خب حالا… فقط بگو ببينم به نظرت تو آينده ممکنه توران به ايران حمله کنه؟ ققنوس گفت: چيه مي‌خواي تکاسا بخري؟ سعدي گفت: تو هم خريدي؟ فردوسي گفت: تو هم تو بورسي؟ سهراب قهر کرد و رفت. ققنوس گفت: ما که مرغ نيستيم خداتومن پول خودمون و تخم‌مون باشه. سعدي گفت: پس حمله مي‌کنه. ققنوس گفت: نه. گوته گفت: اوپس! رودکي گفت: الان نقدم به نظرت چي بگيرم؟ ققنوس گفت: من سيگنال نمي‌دم. و پر کشيد. همه چند لحظه ساکت شدند. صداي سهراب از اتاق آمد که مي‌گفت: اين وصله‌ها به ما نمي‌چسبه. افشار جابري
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره