آیهای که در آن پیامبر اکرم (ص) تهدید شد

باشگاه خبرنگاران/ قرآن کريم مشتمل بر معاني دقيق، تعاليم و حکمتهايي والا درباره حقيقت خلقت و اسرار هستي است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند.
از اين رو پيامبر اکرم (ص) و پس از ايشان مفسران به تبيين و شرح جزئيات آيات قرآن کريم ميپرداختند. ما نيز با هدف آشنايي بيشتر با آيات الهي، هر روز به چند آيه از کلام الله با استناد به تفاسير معتبر از مفسران قرآن کريم ميپردازيم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام ندادهاي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه ميدارد؛ و خداوند، جمعيّت کافران (لجوج) را هدايت نميکند.
تفسير آيه ۶۷ سوره مائده
مفسران تصريح کردهاند که آيه تبليغ پس از بازگشت رسول خدا از حجة الوداع در منطقه غدير خم در ۱۸ ذيالحجه نازل شد. در منابع اهل سنت نيز رواياتي وجود دارد که زمان و مکان نزول اين آيه را غدير خم بيان ميکند. عالمان شيعه با تکيه بر رواياتي از امامان شيعه و برخي از صحابه، شأن نزول آيه تبليغ را واقعه غدير و اعلام جانشيني اميرالمومنين ميدانند. عالمان اهل سنت نيز سبب نزول آيه تبليغ را آغاز رسالت پيامبر يا مکلف شدن پيامبر براي ابلاغ اسلام دانستهاند.
بنابر منابع شيعه، جبرئيل ابتدا در هنگام حج در حجة الوداع نزد پيامبر (ص) آمد و از وي خواست براي جانشيني علي (ع) از مردم بيعت بگيرد، اما پيامبر به دليل شناختي که از دشمني قريش و منافقين و کينه توزان با اميرالمومنين (ع) داشت خطر تفرقهافکني و بازگشت به جاهليت را ميديد لذا از پروردگار درخواست حفظ از مردم کرد.
جبرئيل براي بار دوم در مسجد خيف بر پيامبر نازل شد و همان امر را دوباره ابلاغ کرد بدون اينکه وعدۀ نگهباني از خطر مردم را براي پيامبر به ارمغان آورده باشد.
در سومين دفعه امين وحي در بين راه مکه به مدينه نزد پيامبر آمد و مجدداً همان امر را تکرار کرد. پيامبر به جبرئيل فرمود من از اينکه مردم مرا در جانشيني علي دروغگو بدانند و سخنم را قبول نکنند بيمناکم.
در آخرين مرحله فرشته الهي در نزديکي برکهاي به نام غدير خم بر پيامبر نازل شد و پس از تکرار دستور خداوند، وعده نگهباني و حفاظت از گزند منافقان را نيز براي رسول خدا به ارمغان آورد.
همه مفسّران شيعه به اتکاي روايات اهل بيت عليهم السلام و نيز بعضي از مفسّران اهل سنت به عنوان يکي از مصاديق، آيه را مربوط به نصب حضرت علي عليه السلام در غدير خم به ولايت و امامت دانسته اند. جالب آنکه صاحب تفسير المنار از مُسند احمد و ترمذي و نسائي و ابن ماجه، حديثِ «مَن کنتُ مولاه فعليّ مولاه» را با سند صحيح و موثّق بيان کرده است و سپس با دو جمله به خيال خود در آن تشکيک نموده است:اوّل اين که مراد از ولايت، دوستي است. (غافل از آنکه دوستي نياز به بيعت گرفتن و تبريک گفتن و آن همه تشريفات در غدير خم نداشت) دوم آنکه اگر حضرت علي عليه السلام امام و رهبر بعد از رسول اکرم صلي الله عليه و آله بود، چرا فرياد نزد و ماجراي نصب خود را در غدير نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت علي عليه السلام نالهها و فريادها مطرح است؛ ولي صاحب المنار گويا آن نالهها و فريادها را نشنيده است).
در تمام قرآن تنها در اين آيه است که پيامبر اکرم (ص) نسبت به کتمان پيام، تهديد شده که اگر نگويي، تمام آنچه را که در ۲۳ سال رسالت گفتهاي هدر ميرود. پس بايد ديد چه پيام مهمي است که اين گونه بيان ميشود؟
پيامبر اکرم (ص) به حضرت علي (ع) فرمود: «لو لم ابلغ ما امرت به من ولايتک لحبط عملي» اگر آنچه درباره ولايت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو ميشود.
در اين آيه، چند نکته است که جهت گيري محتوايي آن را روشن ميکند:
۱. سورهي مائده، در اواخر عمر شريف پيامبر اسلام نازل شده است.
۲. در اين آيه، بجاي «يا أيّها النّبي»، تعبير «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» آمده است، که نشانهي يک رسالت مهم است.
۳. به جاي فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلِّغْ» آمده که نشانهي ابلاغ قطعي ورسمي ومهم است.
۴. پيامبر نسبت به نرساندن يک پيام مهم تهديد شده که اگر نگويد، همهي زحماتش به هدر ميرود.
۵. رسول خدا (ص) از عواقب کاري هراس دارد که خداوند او را دلداري ميدهد که ما تو را از شر مردم نگه ميداريم.
۶. پيامبر، از جان خود نميترسد. زيرا در روزگار تنهايي که با بت پرستان مبارزه ميکرد و در جنگهايي که با مشرکان درگيري نظامي داشت، از خطرها نميترسيد. (در حالي که سنگباران ميشد، و يارانش شکنجه ميشدند، حالا در اواخر عمر و در ميان اين همه يار بترسد؟!)
۷. در آيه، پيامي است که به لحاظ اهميّت، با همه پيامهاي دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر اين پيام به مردم نرسد، گويا همهي پيامها محو ميشود.
۸. محتواي پيام، بايد مسألهاي اساسي باشد، وگرنه در مسائل جزئي و فردي، اين همه تهديد و دلداري لازم نيست.
۹. پيام آيه، مربوط به توحيد و نبوّت و معاد نيست، چون اين اصول، در روزهاي اوّل بعثت در مکّه بيان شده و نيازي به اين همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.
۱۰. پيام آيه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس وجهاد هم نيست، چون اينها در طول ۲۳ سال دعوت پيامبر بيان شده و مردم نيز به آن عمل کرده اند و هراسي در کار نبوده است.
امام باقر (ع) فرمودند: «بُني الاسلام علي خمس علي الصلاه و الزّکاه و الصوم و الحج و الولايه و لم يناد بشيء کما نودي بالو لايه فاخذ النّاس بارباع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چيز استوار است:بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولايت اهل بيت و چيزي به اندازهي ولايت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاي آن را پذيرفتند و ولايت را ترک کردند!
امام رضا (ع) فرمود:بعد از نزول اين آيه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم (ص) شد «وَ اللّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» پيامبر هر نوع تقيّه را از خود دور کرد.
پيام آيه ۶۷ سوره مائده
۱-نوع خطاب، بايد با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پيام رساني است، خطاب هم «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» است.
۲-انتخاب رهبر اسلامي (امام معصوم) بايد از سوي خداوند باشد. «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ»
۳-گاهي ابلاغ پيام الهي بايد در حضور مردم و در مراسم عمومي و با بيعت گرفتن همراه باشد، ابلاغ ولايت با سخن گفتن تنها کافي نيست؛ بلکه بايد با عمل همراه باشد. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» به جاي «ان لم تبلغ»
۴-احکام و پيامهاي الهي، همه در يک سطح نيست. گاهي کتمان يک حقيقت، با کتمان تمام حقايق برابر است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»
۵-اگر رهبري صحيح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه ميشود. «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»
۶-رکن اصلي اسلام، امامت و حکومت است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»
۷-انکار ولايت، نوعي کفر است. «إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِينَ»
۸-عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبليغ است. (با توجّه به اين که اين آيه در هجدهم ذي الحجّه و در محل جدا شدن کاروانهاي حج نازل شد)