چطور از شکست درس بگیریم و آن را به موفقیت تبدیل کنیم؟

يوکن/ ترس از شکست يک مانع بزرگ براي دست يابي به موفقيت است. ترس از شکست حتي از خود شکست هم بدتر است زيرا شما را به داشتن زندگي فعليتان مجبور مي کند. براي اينکه پاسخ مناسبي به شکست بدهيد بايد به نحوهي برخوردتان با آن توجه کنيد. با يوکن همراه باشيد.
در اين مطلب قصد داريم نگرش شما را نسبت به شکست تغيير دهيم تا بتوانيد از آن در جهت رشد و توسعهي فرديتان استفاده کنيد.
پژوهش جديدي توسط مجلهي روانشناسي اجتماعي تجربي (Journal of Experimental Social Psychology) منتشر شده که اعلام مي کند موفقيت برخلاف شکست نتيجهي تمرکز روي نتايج دلخواه است تا تمرکز براي جلوگيري از شکست خوردن. هرچند تلاش براي اجتناب از شکست وسوسه کننده است، اما افرادي که روي شکست نخوردن تمرکز مي کنند خيلي بيشتر شکست مي خورند تا آنهايي که به طور خوش بينانِ روي دست يابي به اهدافشان متمرکز مي شوند.
*وينستون چرچيل: "موفقيت يعني حرکت آرام و با افت و خيز از يک شکست به شکست ديگر، بدون از دست دادن اميد ."
شايد اين نقل قول خيلي آسان به نظر برسد اما اجراي آن وقتي عواقب شکست جدي باشد، بسيار سخت است. محققان ادعا مي کنند گرفتن بازخورد مثبت، احتمال موفقيت فرد را بالا مي برد زيرا همان خوش بيني را در فرد ايجاد مي کند که هنگام تمرکز روي اهداف ايجاد مي شود.
افرادي که تاريخ ساز بودهاند، از اين فراتر رفته و شکست را ابزاري براي رسيدن به موفقيت مي دانند. شايد مخترعان بزرگ براي ثبت يک اختراع هزاران بار شکست خورده باشند اما خودشان به اين باور رسيدهاند که براي يک اختراع لازم است هزار قدم را بردارند تا به موفقيت برسند. شکست براي افراد بزرگ تنها مسير به سوي موفقيت به حساب مي آيد.
اين همان نگرشي است که موفقيت را از شکست متمايز مي کند. البته مخترعان تنها کساني نيستند که با اين روش به موفقيت رسيدهاند. داستان هري پاتر از جي.کي. رولينگ بعد از نوشته شدن توسط 12 ناشر رد شد و نهايتاً مورد پذيرش قرار گرفت، البته در آن زمان پول ناچيزي به او داده شد. اپرا وينفري شغل خود را به عنوان خبرگزار در اخبار بالتيمور از دست داد، زيرا نگاه احساسي به خبرهايش داشت، همين خصوصيتي که پس از چند سال به برند او تبديل شد. هنري فورد بعد از اينکه توانست نمونهي اوليهي ماشيني را بسازد که کار کند، دو بار اسپانسرهاي خود را از دست داد. افراد زيادي هستند که پس از شکستهاي متوالي به موفقيت رسيدند، پس اين ليست تمامي ندارد.
*هنري فورد: "چه فکر کنيد مي توانيد کاري را انجام دهيد، چه فکر کنيد نمي توانيد، در هر صورت حق با شماست."
به نظر شما تفاوت افرادي که اجازه مي دهند شکست آنها را از اهدافشان دور کند و آنهايي که از شکست به نفع خود استفاده مي کنند، چيست؟
5 مورد از اين موارد به کارهايي مربوط است که بايد انجام دهيد و 3 مورد ديگر به تفکر و نگرش شما برمي گردد. کاري که در مقابل شکست انجام مي دهيد براي برگشت به حالت عادي ضروري است و تأثير زيادي روي برداشتي که ديگران از شما و اشتباهتان خواهند داشت دارد.
وقتي دچار شکست شديد به سراغ 5 کار برويد تا در آينده به موفقيت برسيد و باعث شويد ديگران نگاه مثبتي به شما داشته باشند. اين 5 کار عبارتاند از:
اشتباه خود را به گردن بگيريد
اگر مرتکب اشتباهي شديد به دنبال اين نباشيد که کسي متوجه نشود، زيرا بالاخره ديگران متوجه مي شوند و اين مسئله غيرقابل انکار است. اگر منتظر بمانيد تا ديگري به اشتباه شما اشاره کنند اين يعني دو اشتباه پشت سرهم؛ زيرا اگر سکوت کنيد مردم از خود مي پرسند چرا چيزي نگفتيد و آن را به حساب ترسو بودن يا بيتوجهيتان مي گذارند.
اشتباه خود را توضيح بدهيد اما بهانه نياوريد
اين که مسئوليت اشتباهتان را به عهده بگيريد، وجههتان را بهتر مي کند. اين کار نشانهي اعتماد به نفس و مسئوليت پذيري شخصي شماست. هميشه در توضيحاتتان از واقعيتها استفاده کنيد.
اينکه بگوييد: "اعتبار خود را از دست دادم زيرا نتوانستم کار را در مهلت مشخص انجام دهم."، يک دليل است؛ اما توضيح ديگر: "اعتبار خود را از دست دادم چون حيوان خانگيام مريض بود و اين باعث شد نتوانم کار را در مهلت مشخص به انجام برسانم." يک بهانه است و مسئوليت پذيري شما را زير سؤال مي برد.
برنامهاي براي جبران اشتباهاتتان داشته باشيد
پذيرش مسئوليت يک اشتباه کار را به جايي نمي رساند. کاري که بعد از اين مرحله انجام مي دهيد هم ضروري است. به جاي اينکه صبر کنيد کسي پيدا شود و اشتباه شما را اصلاح کند، به دنبال راه حلهاي خودتان باشيد. حتي بهتر است مدير يا هر کسي که نياز است را نسبت به کارهايي که کردهايد تا همه چيز به روال قبل برگردد مطلع کنيد.
جلوي اشتباهات را بگيريد
به غير از برنامهاي براي جبران اشتباه، براي جلوگيري از تکرار اشتباه نيز بايد برنامهاي داشته باشيد. با اين کار به اطرافيانتان اطمينان مي دهيد نتيجهي خوبي از اشتباهات شما به دست خواهد آمد.
دوباره به مسيرتان برگرديد
خيلي خوب است به شکست اجازه ندهيد اعتماد به نفس و شجاعتتان را از بين ببرد. اگر چنين ديدگاهي داشته باشيد هر بار که دچار لغزش مي شويد روحتان از درون خرد شده و از پا مي افتيد. به خودتان فرصت دهيد تا درسي که از اين شکست گرفتهايد را دروني کنيد و به محض اينکه اين کار را انجام داديد، دوباره شروع کنيد و تلاش خود را از سر بگيريد. دست نگه داشتن تنها باعث ايجاد احساسات منفي مي شود و جرات و جسارت شما را از بين مي برد. با اين حساب، نگرش شما به اندازهي کاري که در مقابل شکست انجام مي دهيد اهميت دارد. براي اينکه بتوانيد از شکست به نفع خودتان استفاده کنيد بايد سرسخت و قدرتمند باشيد که نشان دهنده هوش هيجاني بالاي شماست.
وقتي دچار شکست مي شويد 3 نگرش وجود داريد که بايد آن را حفظ کنيد.
چشم انداز مناسب مهمترين فاکتور براي مواجهه با شکست است
افرادي که بعد از مواجهه با شکست براي ادامه ي مسير توانايي بيشتري دارند، شکست را با احتمال بيشتري به عملشان (مجموعهاي عملکردهاي اشتباه يا غفلتي ناشي از بي توجهي) نسبت مي دهند تا به شخصيت خودشان. در مقابل افرادي که با شکست مي بازند، بيشتر شکست را نتيجهي تنبلي، کم هوشي يا ديگر خصوصيات شخصيشان مي دانند. آنها با داشتن چنين نگرشي به شکست، هيچ کنترلي روي خود ندارند و در آينده احتمال کمي وجود دارد که ريسک کنند.
خوش بين بودن
خوش بيني خصيصه ي ديگري است که باعث مي شود افراد بعد از شکست، دوباره به مسير برگردند. نتايج تحقيقات روي 576 کارآفرين دائمي نشان مي دهد آنها بيشتر انتظار رسيدن به موفقيت دارند نسبت به کارآفريناني که بعد از اولين شکست از کارآفريني دست کشيدهاند. اين احساس خوش بيني مانع از اين مي شود که فرد فکر کند شکست هميشگي است و همراه او خواهد بود. بلکه، اين افراد هر شکست را آجري براي ساخت بناي موفقيت خود مي دانند و هميشه از شکستهايشان درس مي گيرند.
داشتن پايداري
خوش بيني يک احساس مثبت است و پايداري عملي است که با تکيه بر اين احساس مثبت انجام مي دهيد. در واقع، پايداري همان خوش بيني در مرحلهي عمل است. وقتي همه مي گويند بايد از کار دست بکشيم و به خانه برويم، افراد پايدار خود را از اشتباهات آزاد مي کنند و به مسيرشان ادامه مي دهند. خوش بيني اين افراد هيچ وقت از دست نمي رود. اين همان خصوصيتي است که باعث مي شود بعد از شکست خوردن بلند شوند و به مسيرشان ادامه دهند.
نتيجه اينکه شکست نتيجه ي نگرش شماست. شايد اتفاقي که براي يک نفر شکستي بزرگ به نظر برسد براي ديگري تنها يک عقب نشيني کوچک باشد. پس مي توانيد نگاهتان را به شکست تغيير دهيد تا از آن در جهت بهتر شدن استفاده کنيد.
با اين تفاسير، چطور شکست را مديريت مي کنيد؟ آيا با هر شکست عقب مي نشينيد يا از شکستهايتان درس مي گيريد؟