نماد آخرین خبر

داستانک/ ارزش دوست خوب

منبع
تبيان
بروزرسانی
داستانک/ ارزش دوست خوب

تبيان/ حکايت اين‌گونه آغاز مي‌شود که دو دوست قديمي در حال عبور از بياباني بودند. در حين سفر اين دو، سر موضوع کوچکي بحث مي‌کنند و کار به جايي مي‌رسد که يکي کنترل خشم خودش را از دست مي‌دهد و سيلي محکمي به صورت ديگري مي‌زند.
دوست دوم که از شدت ضربه و درد سيلي شوکه شده بود، بدون اين‌که حرفي بزند، روي شن‌هاي بيابان نوشت: «امروز بهترين دوست زندگي‌ام سيلي محکمي به صورتم زد.»
آنها به راه خود ادامه دادند تا اين‌که به درياچه‌اي رسيدند. تصميم گرفتند در آب کمي شنا کنند تا هم از حرارت و گرماي کوير خلاص شوند و هم اتفاق پيش‌آمده را فراموش کنند. همچنان‌که مشغول شنا بودند، ناگهان همان دوستي که سيلي خورده بود، حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لاي، وي را به سمت پايين مي‌کشد. شروع به داد و فرياد کرد و خلاصه دوستش وي را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد.
مرد که خود را از مرگ حتمي نجات‌يافته ديد، فوري مشغول شد و روي سنگ کنار آب به زحمت حک کرد: «امروز بهترين دوست زندگي‌ام مرا از مرگ قطعي نجات داد.» دوستي که او را نجات داده بود، وقتي حرارت و تلاش وي را براي حک کردن اين مطلب ديد، با شگفتي پرسيد: «وقتي به تو سيلي زدم، روي شن نوشتي و حال که تو را نجات دادم، روي سنگ حک مي‌کني؟» مرد پاسخ داد:
«وقتي دوستي تو را آزار مي‌دهد، آن را روي شن بنويس تا با وزش نسيم بخشش و عفو، آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولي وقتي کسي در حق تو کار خوبي انجام داد، بايد آن را در سنگ حک کني تا هيچ چيز قادر به محو کردن آن نباشد و هميشه خود را مديون لطف وي بداني.»
ياد بگيريم آسيب‌ها و رنجش‌ها را در شن بنويسيم تا فراموش شود و خوبي و لطف ديگران را در سنگ حک کنيم تا هيچ‌گاه فراموش نشود.

ما آمده‌ايم تا با زندگي کردن قيمت پيدا کنيم، نه به هر قيمتي زندگي کنيم!

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره