نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

اختراع‌هایی که در دل بحران ها خلق شدند!

منبع
خراسان
بروزرسانی

خراسان/ دوچرخه بعد از فوران يک آتشفشان چاي کيسه‌اي وسط جنگ‌جهاني رشته بسکتبال به خاطر فرار از سرما و ... نمونه‌هايي هستند که از بطن بحران‌‌ها پديد آمدند
 
حتي در ميان تيره‌‌ترين ابرها هم مي‌‌توان روزنه اميدي يافت. بحران‌‌ها مي‌توانند محرک قدرتمندي براي نوآوري‌‌ها باشند. آن‌ها شرايط منحصر به فردي را براي ما ايجاد مي‌‌کنند و براي مبتکران اين امکان را فراهم مي‌‌سازند تا آزادانه فکر کنند و بتوانند تغيير سريع و تاثيرگذاري را به وجود آورند. شايد باورکردني نباشد اما سوسيس زماني ساخته شده که در جنگ جهاني اول، آلمان‌ها با گرسنگي دست و پنجه نرم مي‌کردند و گوشت کمياب شده بود. چاي کيسه‌اي هم در جنگ جهاني‌اول اختراع شد، جايي که سربازها زمان لازم براي دم کردن چاي نداشتند. سيستم فاضلاب‌ هم بعد از شيوع وبا، اختراع شد و تا قبل از آن، با اين‌که نياز بود اما کسي به فکر مديريت فاضلاب‌ها نيفتاده بود. در پرونده امروز زندگي‌سلام با نگاهي به گذشته پرتحرک تاريخ، اختراعات و اکتشافات تاثيرگذاري را مرور مي‌کنيم که زاييده شده از بطن بحران‌ها هستند.

بسکتبال
چه بحراني؟  در امان ماندن از سرماي شديد


دکتر جيمز نايسميت، مربي ورزش در سال 1891 بازي بستکبال را ابداع کرد تا دانشجويانش در سالن بازي کنند و از سرما در امان باشند. در آن سال‌ها، انگليس با سرماي استخوان‌سوزي دست و پنجه نرم مي‌کرد که در تاريخ کمتر به آن اشاره شده است. البته شاگردان نايسميت به مدت سه س

ال با توپ فوتبال، بسکتبال بازي مي‌‌کردند! سپس در سال 1894 در بحبوحه رکود اقتصادي که از سال 1893 تا 1896 به طول انجاميد، نايسميت از آلبرت اسپالدينگ که قهرمان بيس بال و مبتکر کالاهاي ورزشي بود خواست يک توپ مخصوص براي اين بازي جديد طراحي کند. با اندک تغيير، توپ بسکتبال فعلي همان توپ اسپالدينگ است که مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
 
چاي کيسه‌‌اي
چه بحراني؟  جنگ جهاني اول


جنگ‌جهاني اول محرکي براي نوآوري‌‌هاي جديد بود. چاي کيسه‌اي هم يکي از مواردي بود که قبل از جنگ به طور تصادفي اختراع شد. در سال 1908، وارد کننده چاي و قهوه توماس ساليوان، با استفاده از ترفند بازاريابي، کيسه‌‌هاي ابريشمي چاي را براي مشتريانش فرستاد. مشتريان به جاي اين‌که کيسه را باز و چاي دم کنند کيسه را در آب جوش انداختند. اين ايده با استقبال زيادي همراه شد اما به دليل ضخيم بودن پارچه چاي دم نمي‌کشيد. يک دهه بعد در طول جنگ، شرکت آلماني به نام تيکان اين ايده را با استفاده از الياف پنبه‌‌اي عملي کرد و کيسه چاي مدرن به وجود آمد. اين کيسه‌‌هاي چاي که به «بمب‌هاي چاي» معروف شدند، براي انتقال آسان به سربازان خط مقدم، در نظر گرفته شده بودند زيرا آن‌ها معمولا فرصت زيادي نداشتند تا منتظر دم کشيدن چاي شوند. اين چاي‌ها، کارايي فوق ‌العاده‌‌اي داشتند
و محبوبيت آن‌ها پس از جنگ نيز ادامه يافت.
 
ساعت مچي
 چه بحراني؟  اهميت زمان در حملات نظامي


اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، مرداني که نياز داشتند زمان را بدانند و پول براي تهيه آن نيز داشتند، ساعت را با يک زنجير در جيب خود نگه مي‌‌داشتند. هرچند به دلايلي، زنان در خريد آن پيشگام بودند به طوري‌که اليزابت اول ساعت کوچکي داشت که مي‌‌توانست به بازوي خود ببندد. اما در حالي که زمان‌‌بندي در جنگ اهميت زيادي داشت مانند همزماني آتش توپخانه‌‌ها، توليد کنندگان به فکر ساخت ساعت‌هايي افتادند که هر دو دست را درميان جنگ آزاد مي‌‌گذاشت. خلبانان نيز نياز داشتند هر دو دست‌شان آزاد باشد، براي همين مجبور بودند ساعت‌‌هاي قديمي جيبي خود را کنار بگذارند. شرکت مَپين اَند وب، در جنگ بوئر(سال 1888 در آفريقاي جنوبي) ساعتي را با سوراخ روي دسته‌‌هايش(بند) ساخته بود و به نحوه کارايي آن افتخار مي‌‌کرد اما در جنگ جهاني اول بود که واقعاً اين بازار پا ‌گرفت و استفاده از ساعت مچي، فراگير شد. به خصوص در يکي از روش‌‌هاي جنگي انگلستان همه چيز به زمان‌بندي بستگي داشت. در اين روش شليک توپ درست پيش از حمله پياده نظام صورت مي‌‌گرفت. بديهي است که کوچک‌ترين اشتباه زماني موجب تلفات در طرف خودي بود. مسافت براي علامت دادن بسيار زياد و زمان هم بسيار تنگ بود. ضمن اين‌که علامت دادن به نظر ساده به معناي اين بود که دشمن نيز آن را مي‌‌ديد. ساعت‌‌هاي مچي چاره کار بودند. شرکت اچ ويليامسون که در شهر کاونتري ساعت مچي مي‌‌ساخت در گزارش نشست عمومي سالانه خود در سال 1916 گزارش داد که از هر چهار سرباز يک نفر ساعت مچي به دست مي بندد و سه نفر ديگر نيز قصد دارند در اسرع وقت يکي از آن‌‌ها را تهيه کنند. حتي يکي از ساعت‌هاي لوکس امروز هم به جنگ‌جهاني اول برمي‌‌گردد. لوئيس کارتيه، ساعت‌ساز فرانسوي در سال 1917 ساعت تانک کارتيه را با الهام از شکل تانک‌‌هاي رنو طراحي کرد که فروش قابل توجهي هم داشت. 
 
دي ان اي
چه بحراني؟  آنفلوآنزاي اسپانيايي
همه‌گيري آنفلوآنزاي اسپانيايي در مقايسه با بسياري از بحران‌هاي جهاني باعث کشته شدن تعداد بيشتري از مردم شد و در سال 1918 در سراسر جهان صدمات شديدي وارد آورد. در پي شيوع اين بيماري، باکتري شناس انگليسي «فرد گريفيت» به دنبال توليد واکسن بود و در سال 1928 اولين آزمايش را انجام داد که نشان مي‌‌داد باکتري‌‌ها قادر به انتقال اطلاعات ژنتيکي هستند. سال‌ها بعد آزمايش گريفيت الهام‌بخش پژوهشگر موسسه راکفلر، اسوالد اوري بود. او سرپرستي تيمي را بر عهده داشت که در سال 1944 کشف کردند DNA کد ژنتيکي دارد.

سوسيس گياهي
چه بحراني؟  کمبود گوشت در آلمان

کنراد آدناور، اولين صدر اعظم آلمان پس از جنگ جهاني دوم سوسيس گياه سويا را اختراع کرد. در جنگ جهاني اول زماني ‌که آلمان در محاصره انگليس بود، آدناور شهردار کلن بود و گرسنگي در اين شهر بيداد مي‌‌کرد. او ذهني مبتکر و خلاق داشت و به دنبال راه‌هايي بود تا موادي را که در دسترس بودند ، جايگزين اقلام کميابي مانند گوشت کند. او براي تهيه نان، گندم را جايگزين ترکيبي از آرد برنج، جو و آرد ذرت رومانيايي کرد. همه چيز به نظر روبه‌راه بود تا زماني که روماني وارد جنگ شد و ديگر آرد ذرت در دسترس نبود. او با تجربه‌‌اي که از تهيه نان به دست آورده بود به دنبال تهيه سوسيسي جديد رفت و سويا به عنوان مواد اوليه سوسيس بدون گوشت به ذهن اش خطور کرد. اين محصول به سوسيس صلح معروف شد. سپس آدناور در دفتر ثبت اختراع آلمان اقدام به ثبت سوسيس کرد اما درخواست او پذيرفته نشد. ظاهراً اين محصول محتويات مناسب براي يک سوسيس را نداشت و ثبت آن خلاف مقررات آلمان بود چرا که سوسيس بدون گوشت، سوسيس محسوب نمي شد. عجيب آن بود که او در انگليس که در آن زمان دشمن آلمان بود، شانس بهتري براي ثبت محصول خود داشت. جورج پنجم در 26 ژوئن سال 1918 اختراع سوسيس سويا را به ثبت رساند.
 
قرص ويتامين دي
چه بحراني؟  شيوع راشيتيسم بين کودکان


در زمستان سال 1918، تخمين زده مي‌‌شود که نيمي از کل کودکان در برلين دچار بيماري راشيتيسم بودند، بيماري که استخوان‌‌ها را نرم و خميده مي‌‌کند. علت دقيق بيماري در آن زمان مشخص نبود، اگرچه علت اين عارضه را مرتبط با فقر مي‌‌دانستند. در همين شهر پزشکي به نام کرت هالدشينسکي متوجه شد که بيماران وي بسيار رنگ پريده هستند. او تصميم گرفت روي چهار تن از بيمارانش آزمايشي را انجام دهد که يکي از آن‌ها به نام آرتور فقط سه سال داشت. او هر چهار نفر را زير لامپ‌هاي جيوه‌‌اي از جنس کوارتز قرار داد که نور ماوراي بنفش ساطع مي‌کردند. هالدشينسکي هنگام درمان متوجه شد که با اين تکنيک، استخوان‌‌هاي بيماران جوانش قوي‌‌تر مي‌‌شوند. در ماه مي 1919، در تابستان هنگامي که نور خورشيد آسمان را فرا گرفته بود، او آن‌ها را در تراس زير آفتاب نشاند. انتشار نتايج آزمايش او با استقبال زيادي روبه‌رو شد و کودکان در سراسر آلمان مقابل نور گذاشته مي‌‌شدند. در شهر درسدن، تمام ساعات روز چراغ‌هاي خيابان‌‌ها را روشن نگه مي‌داشتند و در اختيار خدمات رفاهي کودکان قرار مي دادند تا از آن براي معالجه کودکان استفاده کنند. محققان بعدها دريافتند که ويتامين D براي جذب کلسيم و داشتن استخوان‌‌هاي متراکم ضروري است و نور ماوراي بنفش اين فرايند را انجام مي‌‌دهد بنابراين با چند پژوهش، قرصي درست کردند که براي افزايش ويتامين دي در بدن کاربردي بود.
 
جراحي پلاستيک
چه بحراني؟  آسيب‌ديدگي صورت سربازان
وحشت از ميزان آسيب‌ديدگي صورت که سربازان در طول جنگ متحمل شده بودند، هارولد جيلي، جراح نيوزيلندي را بر آن داشت تا در سال 1917 اولين بيمارستان در دنيا را براي درمان آسيب‌هاي صورت بسازد. وي روش‌‌هايي را براي پيوند پوست، ماهيچه و استخوان‌ها ابداع و عملا جراحي پلاستيک مدرن را اختراع کرد. اين تصوير ملوان والتر يو را نشان مي‌دهد که اولين کسي بود که طي يک روش بازسازي مدرن مورد درمان قرار گرفت.
 
پيدايش دوچرخه
چه بحراني؟  فوران آتشفشان


در آوريل سال 1815 کوه آتشفشان تامبورا در اندونزي فوران کرد و در نتيجه مقدار زيادي گرد و غبار و خاکستر در سراسر جهان پخش شد و ميزان نور خورشيد و دماي جهاني هوا کاهش يافت. در نتيجه اين حادثه، در چين هواي سرد منجر به از بين رفتن درختان، محصولات زراعي و گاوميش‌‌ها شد. در آمريکاي شمالي گردوغبار، نور خورشيد را قرمز کرده بود و در شهر نيويورک در فصل تابستان برف مي‌‌باريد. با قحطي محصولات غذايي، شورش و غارت در اروپا شروع شد. قيمت مواد غذايي افزايش يافت و ده ‌ها هزار نفر بر اثر قحطي و بيماري جان خود را از دست دادند. اسب‌ها يا از گرسنگي مي‌‌مردند يا کشته مي‌‌شدند زيرا قيمت بالاي جو مردم را وادار مي‌‌کرد که براي تغذيه، بين خود و حيوانات يکي را انتخاب کنند. اين وضعيت نامساعد، «کارل فون دريس» مخترع آلماني را بر آن داشت يک وسيله حمل‌و‌نقل شخصي را ابداع کند تا جايگزين اسب شود. يک وسيله چوبي دو چرخ که او آن را ماشين دو ناميد. دريس روي زين مي نشست، پاهاي خود را روي زمين فشار مي‌داد و چند متر خود را به سمت جلو هل مي ‌داد و با استفاده از يک اهرم سکان آن را هدايت مي‌‌کرد. بدين ترتيب او در اين نمايش سواري، 40 مايل را در چهار ساعت طي کرد و نشان داد که اين وسيله مانند يک اسب سوارکاري سريع است و مي‌توان بدون تلاش زياد سوار بر آن شد و قسمت دشوار يعني حفظ تعادل نيز مستلزم تمرين زياد بود. سال‌ها بعد، اصلاحاتي روي طراحي او صورت گرفت. از جمله پدال ‌ها که در دهه 1860 در فرانسه به وجود آمد و ساير اصلاحات شامل ترمزهاي بهتر، قاب فولادي، چرخ‌هاي فلزي سبک و زنجير براي حرکت آن‌ها ساخته شد. در اواخر دهه 1880 اين عناصر در يک طراحي مدرن و قابل تشخيص به نام دوچرخه ترکيب شدند.
 
سيستم فاضلاب
چه بحراني؟  شيوع بيماري وبا


در اواسط قرن نوزدهم، لندن از همه‌گيري ‌هاي مکرر بيماري وبا رنج مي‌‌برد. سال‌هاي 1853 - 1854 بيش از 10 هزار نفر از مردم لندن بر اثر اين بيماري کشته شدند. در آن زمان تصور مي‌‌شد اين بيماري ناشي از بوي فاضلابي باشد که از رودخانه تيمز متصاعد مي‌‌شد. تابستان گرم سال 1858بوي فاضلاب به قدري متعفن بود که به دوره تعفن بزرگ لندن معروف شد. همه کساني که نزديک رودخانه تيمز زندگي مي‌‌کردند از جمله صاحب منصبان پارلمان تحت‌الشعاع آن قرار گرفته بودند. بعد از تحقيقات گسترده به اين نتيجه رسيدند که علت بيماري وبا وجود ذرات بخار و آلودگي هوا نيست بلکه آلودگي آب آشاميدني و مخلوط شدن آن با سيستم فاضلاب است. از اين رو، ژوزف بازلاگتي مهندس عمران شهري طرحي را براي انتقال فاضلاب پيشنهاد داد که به دليل هزينه‌‌هاي بسيار با مقاومت پارلمان و دولت روبه‌رو شد اما با شيوع بيماري وبا و افزايش مرگ‌ ‌و ‌مير، آن‌ها مجبور به موافقت با اين طرح شدند. بدين ترتيب، در سال 1866 بيشتر شهر لندن به يک شبکه فاضلاب متصل و بحران وبا باعث شد از کشته شدن و بيماري افراد بسياري در آينده جلوگيري شود.
 
کنسرو
 چه بحراني؟  جنگ‌هاي ناپلئوني 

جنگ‌‌هاي ناپلئوني علاوه بر اختراع آمبولانس‌‌ها و ساير نوآوري‌‌هاي پزشکي ميدان جنگ، منجر به اختراع فرايند کنسروسازي نيز شدند. در سال 1810، دولت فرانسه که به دنبال راهي براي حفظ جيره ‌بندي و تغذيه نيروهاي خود در تمام مدت سال بود، به قناد مشهور «نيکلاس اَپر» بيش از 12 هزار فرانک جايزه اعطا کرد، چراکه وي به روش موثري براي حفظ فرايند مواد غذايي دست يافته بود. سرانجام اَپر با به کارگيري به موقع دستاوردهاي خود توانست اولين کارخانه کنسروسازي تجاري جهان را ابداع کند و حالا کنسرو به جزء جدايي ناپذير زندگي انسان‌ها تبديل شده است. بنابراين بحراني که جنگ‌هاي ناپلئوني به وجود آورد باعث اختراع کنسرو شد.

مترجم : پروانه موفقي

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره