نماد آخرین خبر

روضه های مصور شب سوم؛ به خواب دیده ام امشب قرار می‌آید

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
روضه های مصور شب سوم؛ به خواب دیده ام امشب قرار می‌آید

آخرين خبر/ اندر احوال شهادت نازدانه‌ي شام

محلّ اقامت حضرت رقيه(س) و ساير اسيران در شام خرابه‌اى بود که يزيد به قصد زير آوار ماندن و کشتن اهل‌ بيت(ع) ، آنان را در آن، جاى داد. شيخ صدوق(ره) مى‌گويد: اين بازداشتگاه، زندانى بود که اسيران، در آن، از نظر سرما و گرما آزار مى‌ديدند. به طورى که صورت‌هاى شان پوست انداخته بود.

در کامل بهايى آمده است: «در ميان اسيران، دخترکى بود چهار ساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين (عليه‌السلام) کجاست؟ در اين ساعت او را به خواب ديدم. سخت پريشان بود زنان و کودکان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود. از خواب بيدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال  چنين است. آن لعين، گفت: "بروند و سر پدر او را بياورند و در کنار او نهند." ملاعين، سر را بياوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن نازک‌دل بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسليم کرد.»

 سخن گفتن با سر پدر

در برخى از کتاب‌ها، نقل شده که دختر چهار ساله‌ى امام حسين (عليه‌السلام) با سر بريده‌ى پدر عزيزش چنين سخن مى‌گفت: «پدر جان! چه کسى تو را با خونت خضاب کرده است؟ پدر جان! چه کسى رگ‌هاى گردنت را بريده؟ پدر جان! چه کسى مرا در کودکى يتيم کرده است؟ اى پدر! چه کسى از يتيم نگه‌دارى کند تا بزرگ شود؟ اى پدر جان! چه کسى به فرياد اين زنان بدون پوشش مى‌رسد؟ اى پدر! چه کسى دادرسى اين زنان اسير را مى‌کند؟
پدر جان! چه کسى نظر مرحمتى به سوى اين چشم‌هاى گريان ما مى‌کند؟ اى پدر! کى به اين زنان بى‌صاحب و غريب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسى را نداريم. داد از غريبى و بى‌کسى؟ اى پدر! کاش من فداى تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پيش از اين کور شده و تو را به اين حال مشاهده نکرده بودم. اى پدر جان! کاش مرا در زير خاک پنهان کرده بودند و نمى‌ديدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد.»

غسّاله و بدن نيلگون

زن غسّاله ، مشغول غسل دادن کودک امام حسين (عليه‌السلام) بود. ولى ناگهان دست از کار کشيد. رو به زينب(س) کرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال اين کودک آگاهى. او بر اثر کدام بيمارى از دنيا رفته است؟ زينب(س) فرمود: چرا چنين سؤالى را مى‌پرسى؟ مگر در بدن او جراحتى ديده مى‌شود؟ گفت: تمام اندام اين دختر کبود است. اين کبودى، علامت کسالت مخصوصى مى‌باشد. زينب(س) با چشمان گريان فرمود: اى زن غسّاله! اين کودک هيچ گونه مريضى نداشت؛ اين لکّه‌هاى کبود و پوست نيلگون، اثر تازيانه‌ى دشمن است که در راه کوفه و شام به او مى‌زدند. 


منابع:
کامل بهايى، ج ۲، ص ۱۷۹.

روضة الشهدا، ص ۴۸۴.
انوار الشهادة، ص ۲۴۴- ۲۴۵.
نفس المهموم، ص ۴۱۵.
معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۷۱.
وسيلة الدارين، ص ۳۹۳.
الوقايع و الحوادث، ج ۵، ص ۸۱.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره