روضه شهادت حرّ بن یزید ریاحی

خانه طراحان انقلاب اسلامي/ حرّ اگرچه اقدامي سختگيرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتي يک بار به حرمت خاص فاطمه(س) نيز اشاره کرد. چون تصميم کوفيان را براي جنگ با آن حضرت(ع) جدي ديد نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آيا تو ميخواهي با اين مرد (امام حسين(ع) بجنگي؟» گفت: «آري به خدا قسم چنان جنگي بکنم که آسانترين آن افتادن سرها و بريدن دستها باشد.» حر گفت: «مگر پيشنهادهاي او خوشايندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود ميپذيرفتم؛ ولي امير تو (عبيداللَّه) نپذيرفت.»
پس عمر سعد را ترک کرد و در گوشهاي از لشکر ايستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزديک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آيا ميخواهي حمله کني؟» حر در حالي که ميلرزيد پاسخي نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هيچ جنگي تو را به اين حال نديده بودم، اگر از من ميپرسيدند: شجاعترين مردم کوفه کيست از تو نميگذشتم (و تو را نام ميبردم) پس اين چه حالي است که در تو ميبينم؟»
حر گفت: «به درستي که خود را ميان بهشت و جهنم ميبينم و به خدا سوگند اگر تکهتکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چيز ديگري را انتخاب نخواهم کرد.» حر اين را گفت و بر اسب خود نهيب زد و به سوي خيمهگاه امام(ع) حرکت کرد.
گفتهاند که وي با حالي پريشان با امام مواجه شد و با اذعان به اينکه هرگز گمان نميکرده است که کوفيان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برايش استغفار نمود و فرمود که تو در دنيا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستي.
موعظه کردن سپاه کوفه
حر پس از توبه رو در روي لشکر عمر بن سعد ايستاد و به نصيحت آنها پرداخت: «اي قوم آيا پيشنهادهايي که حسين(ع) به شما کرد باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امير عمر بن سعد بگو.» حر همين سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسين(ع) حريصم و اگر راهي ديگر جز اين داشتم همان کار را ميکردم.» پس خطاب به لشکر گفت:
«اي مردم کوفه مادرانتان به عزايتان بنشينند؛ آيا اين مرد شايسته را به سوي خود خوانديد و گفتيد: در ياري تو با دشمنانت خواهيم جنگيد، اما اکنون که به سوي شما آمد دست از يارياش برداشتيد، در برابر او صف بسته ميخواهيد او را بکشيد؟ شما جان او را به دست گرفته راه نفس کشيدن را بر او بستهايد، و از هر سو او را محاصره کردهايد و از رفتن به سوي زمينها و شهرهاي پهناور خدا جلوگيريش کردهايد، آن سان که هم چون اسيري در دست شما گرفتار شده نه ميتواند به نفع خود کاري انجام دهد و نه ميتواند زياني را از خود دور کند، و آب فراتي که يهود و نصاري و مجوس از آن ميآشامند و خوکهاي سياه و سگان در آن ميغلطند بر روي او و زنان و کودکان و خاندانش بستهايد، تا جائي که از شدت تشنگي بيحال افتادهاند؛ چه بد محمد(ص) را درباره فرزندانش رعايت کرديد، خدا در روز تشنگي (محشر) شما را سيراب نکند!»
شهادت
زمان توبهي حرّ تا شهادت وي چندان به طول نينجاميد. بنابر روايتي، حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستين کسي بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستين مبارز و شهيد باشد.
وي بلافاصله پس از پيوستن به امام، راهي ميدان نبرد شد و پس از گفتگوي دوباره و بينتيجه با عمربن سعد و بيان سخناني در تقبيح رفتار زشت کوفيان، رجزگويان با آنان جنگيد و سرانجام، پس از چندين نوبت نبرد و کشتن چهل و چند تن از دشمنان، به شهادت رسيد.
منابع:
-طبري، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲
-مفيد، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱
-ابن اعثم کوفي، ج۵، ص۱۰۱
-انساب الاشراف، ج۲، ص۴۷۶، ۴۸۹
تصويرسازي: فاطمه طيوب