چرا حضرت اباعبدالله(ع) یاران خود را تکبهتک به میدان میفرستادند؟

تسنيم/ روز عاشورا لشکر امام حسين عليه السلام، 72 سرباز داشت. اين در حالي بود که عبيدالله بن زياد حدود سيوپنج هزار نفر از مردان کوفي را تجهيز نظامي کرده بود و به ميدان کربلا فرستاده بود تا امام خود را به شهادت برسانند. با اين وجود وقتي شرح مبارزه در روز عاشوراي سال 61 هجري را در منابع گوناگون ميخوانيم، اين نکته براي ما مشخص ميشود که تعداد تلفات لشکر عمر بن سعد بسيار زياد بود و جنگي که در ظاهر ميتوانست در مدت کوتاهي به پايان برسد، از صبح تا عصر ادامه پيدا کرد. براي دانستن دلايل اين موضوع لازم است تدبيرهاي نظامي امام حسين عليه السلام در روز عاشورا را بشناسيم و نوع آرايش نظامي لشکر آن حضرت را مرور کنيم تا پاسخ سؤالاتي از اين دست مشخص شود.
حجتالاسلام علي حيدري، استاد و محقق اسلامي به بررسي تدبيرهاي مبارزاتي و جنگي امام حسين عليه السلام در روز عاشورا پرداخته است. آن طور که اين کارشناس ديني توضيح ميدهد، در ميان عرب رسم بر اين بود که اگر در جنگها، کسي هل من مبارزه ميطلبيد و خواستار جنگ تن به تن ميشد، به خواسته او احترام ميگذاشتند و گروهي و جمعي به او حمله نميکردند. امام حسين عليه السلام در روز عاشورا از همين تاکتيک جنگي استفاده کردند تا با توجه به کم بودن تعداد سپاه خود، مدت و زمان مبارزه طولانيتر شود و هر کدام از ياران آن حضرت حماسهاي داشته باشند. به اين ترتيب در روز عاشورا مشاهده ميکنيم که امام حسين عليه السلام ياران خود را يکييکي به ميدان ميفرستادند و هر کدام از آنها با ورود به ميدان رجزي ميخواندند، خود را معرفي ميکردند و ميجنگيدند. به اين صورت بود که امروز ميبينيم پيام قيام امام حسين عليه السلام در تاريخ ماندگارتر شده و براي هر يک از شهداي کربلا ماجراها و رجزهايي وجود دارد. اما لشکر عمر بن سعد به هيچ عنوان اين اصل جنگي که آن زمان در ميان آنها رايج بود، رعايت نکرد. در بسياري از موارد وقتي يک نفر از لشکر امام حسين عليه السلام وارد ميدان ميشد، از لشکر عمر بن سعد گروهي به او حمله ميکردند. البته همين نوع رفتار آنها ميتوانست در بيداري عدهاي از دشمن مؤثر واقع شود. چون ميديدند که لشکر دشمن هرگز پايبند حداقل حقوق انساني هم نيست و اين موضع جنايت آنها را به وضوح نشان داده است.
آرايش نظامي سپاه امام حسين عليه السلام
براي اينکه روش مبارزاتي امام حسين عليه السلام را بدانيم، بايد با آرايش نظامي آن لشکر حق در روز عاشورا آشنا شويم. امام حسين عليه السلام چه آرايش نظامي در برابر لشکر دشمن داشتند؟
صبح عاشورا امام حسين عليه السلام نماز را به جماعت همراه ياران و خانوادهها اقامه کردند. بعد از آن لشکر خود را صفآرايي کرده و در اين ميان، زهير بن قين را فرمانده ميمنه يعني جناح راست لشکر کردند و ميسره يعني چپ لشکر را به حبيب بن مظاهر سپردند. در اين ميان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام را به عنوان پرچمدار انتخاب کردند و لشکر را در مقابل خيمهها قرار دادند. به اين ترتيب خيمهها در پشت سر لشکر قرار داشت.
اين در حالي است که به هر حال آنها ميدانستند که با لشکر کوچک خود در برابر لشکر چند هزار نفري عمر بن سعد به شهادت ميرسند.
درست است. امام حسين عليه السلام از هر کسي نسبت به اين موضوع آگاهتر بودند و از همان ابتدا اين موضوع را براي ياران خود عنوان کرده بودند. همه آنها ميدانستند که نميتوانند بر اين لشکر سي و پنج هزار نفري با انبوه تجهيزات نظامي غالب شوند اما به دليل ايمان واقعي خود به خداوند توکل کردند و مانند کسي وارد جنگ شدند که خود را غالب ميدانستند. حتي در تمام طول مبارزه تکتک شهداي کربلا مشاهده ميکنيم که شجاعت و رشادت آن مردان مانند کسي است که خود را پيروز ميدان ميداند.
هرچند که حقيقت امر هم همين بود که امام حسين عليه السلام و ياران ايشان پيروز ميدان بودند. چون آنها بر حق بودند و خداي متعال در قرآن کريم وعده داده است که: باطل نابودشدني است.
رعايت اصول نظامي در يک جنگ نابرابر
اما به هر حال اين لشکر کوچک امام باايمان و شجاع و بر حق در مقابل آن لشکر انبوه صفآرايي کردند و شامل ميمنه و ميسره و قلب لشکر و سوارهنظام و پيادهنظام بود. امام همه ياران خود را مرتب کردند و قوانين نظامي را در اين نبرد و جنگ نابرابر رعايت فرمودند.
چرا اين اندازه اصول نظامي رعايت ميشد؟
به اين دليل که آنها بر حق بودند و ميدانستند که اگر کشته شوند باز هم پيروز ميدان خواهند بود. در کنار اين مسئله، نکتهاي مشخص ميشود که لشکر امام حسين عليه السلام در آن شرايط حساس، خود را نباخته بودند و بر همه هم و غم آنها اين بود که از جان امام خود محافظت کنند و البته در اين راه تا پاي جان ايستادند و مقاومت کردند تا مبادا آسيبي به جان مبارک امام حسين عليه السلام وارد شود.
در عين حال ياران باوفاي آن حضرت در روز عاشورا هيچ لحظهاي از يکديگر و از امام حسين عليه السلام جدا نشدند و تا جايي که توان داشتند، اجازه ندادند دشمنان به امام دسترسي پيدا کند.
تدابيري که دشمن را خسته کرد
در اينجا اين سؤال مطرح ميشود که با وجود اينکه تعداد ياران امام حسين عليه السلام بسيار کم بود، چرا اين جنگ تا عصر عاشورا ادامه پيدا کرد؟ چرا زودتر تمام نشد؟
لشکر عمر بن سعد ميخواستند هر چه زودتر جنگ را فيصله بدهند و هر چه زودتر امام حسين عليه السلام و ياران آن حضرت را به شهادت برسانند تا بتوانند هداياي پيشنهادي عبيدالله بن زياد و يزيد ملعون را دريافت کنند. اما جالب اين است که همان تعداد ياران امام حسين عليه السلام به قدري با شجاعت و رشادت در ميدان حاضر ميشدند و مبارزه ميکردند که جنگ ساعتها طول کشيد.
نکته قابل توجه اين است که امام حسين عليه السلام تدابير جنگي دقيق و سنجيدهاي داشتند و توانستند مدت زيادي در مقابل دشمن ايستادگي کنند. ياران آن حضرت هم به فنون و آموزههاي جنگي تسلط بالايي داشتند و ميتوانستند هر کدام مدتها در ميدان با دشمنان مبارزه کنند.
اين در حالي است که لشکر دشمن از هر راهي و با هر روشي وارد ميدان جنگ ميشدند و به ياران آن حضرت حمله ميکردند. گروهي تيراندازي ميکردند، عدهاي مبارزه تن به تن داشتند، بخشي از آنها نيزه پرتاب ميکردند و در قالب نيروهاي سوارهنظام و پيادهنظام بودند. اما ياران امام حسين عليه السلام در هر مرحله با تدابير جنگي آن حضرت به خوبي در برابر دشمن ايستادگي ميکردند و از امام خود دفاع ميکردند.
چرا ياران امام يکييکي وارد ميدان جنگ ميشدند؟
با اين وجود در واقعه جانسوز کربلا مشاهده ميکنيم که ياران امام حسين عليه السلام يکييکي از آن حضرت اجازه ميگيرند تا به ميدان مبارزه بروند. چرا همه سپاه امام با هم وارد ميدان نشدند، بلکه يکييکي به ميدان جنگ ميرفتند؟
در ميان عرب رسم بر اين بود که اگر در جنگها، کسي هل من مبارزه ميطلبيد و خواستار جنگ تن به تن ميشد، به خواسته او احترام ميگذاشتند و گروهي و جمعي به او حمله نميکردند. امام حسين عليه السلام در روز عاشورا از همين تاکتيک جنگي استفاده کردند تا با توجه به کم بودن تعداد سپاه خود، مدت و زمان مبارزه طولانيتر شود و هر کدام از ياران آن حضرت حماسهاي داشته باشند.
به اين ترتيب در روز عاشورا مشاهده ميکنيم که امام حسين عليه السلام ياران خود را يکييکي به ميدان ميفرستادند و هر کدام از آنها با ورود به ميدان رجزي ميخواندند، خود را معرفي ميکردند و ميجنگيدند. به اين صورت بود که امروز ميبينيم پيام قيام امام حسين عليه السلام در تاريخ ماندگارتر شده و براي هر يک از شهداي کربلا ماجراها و رجزهايي وجود دارد.
نمايش جنايتي عظيم
با اين وجود لشکر دشمن اين اصول جنگي را رعايت نکرد.
همين طور است. لشکر عمر بن سعد به هيچ عنوان اين اصل جنگي که آن زمان در ميان آنها رايج بود، رعايت نکرد. وقتي يک نفر از لشکر امام حسين عليه السلام وارد ميدان ميشد، از لشکر عمر بن سعد گروهي به او حمله ميکردند. البته همين نوع رفتار آنها ميتوانست در بيداري عدهاي از دشمن مؤثر واقع شود. چون ميديدند که لشکر دشمن هرگز پايبند حداقل حقوق انساني هم نيست و اين موضع جنايت آنها را به وضوح نشان داده است.
حمله دشمن از پشت محقق نشد
يکي از رفتارهاي بياخلاقي ديگري که در بعضي از جنگها در دوران صدر اسلام مشاهده ميکنيم، آن است که گاهي دشمن از پشت به لشکر مقابل حمله ميکردند. ميخواهيم بدانيم آيا چنين اتفاقي در واقعه عاشورا هم روي داد؟
خوشبختانه اين اتفاق تا زماني که امام حسين عليه السلام جان مبارکشان در بدن بود، روي نداد. چون آن حضرت از همان آغاز ورود به صحراي کربلا تدابيري را انديشيده بودند که جلوي راه دشمن به سمت پشت لشکر را ميگرفت. در وهله اول امام حسين عليه السلام براي بر پا کردن خيمهها نکاتي را در نظر گرفتند. ازجمله اينکه وقتي جنگ درگرفت، کودکان و زنان در امنيت بيشتري باشند و از سوي ديگر دشمن حداقل توان و امکان براي حمله را داشته باشد.
به همين دليل وقتي موقعيت برپايي خيمهها را مرور ميکنيم، مشاهده ميکنيم که امام حسين عليه السلام دستور داده بودند که خيمهها را در جايي بر پا کنند که پشت آن نيزار باشد. اين کار مانع از اين ميشد که لشکر از پشت به خيمهها يا لشکر امام حمله کند. اين مطلب را طبري در گزارشي ثبت کرده و نوشته است وقتي امام حسين عليه السلام راه خود را به سوي کربلا کرد، براي اينکه از يک جانب مبارزه کند، نيزار و گياهان تازه را در پشت سر قرار داد و خيمهها را بر پا کرد.
حفر خندق در پشت خيمهها
در منابع ديگري هم اين طور نوشته شده که ياران امام حسين عليه السلام در نزديکي رود فرات خيمههايي را براي امام و خانواده آن حضرت بر پا کردند و خيمههاي خود را در اطراف خيمه آن حضرت زدند. در عين حال در قسمت پشت خيمهها و يا پشت نيزار هم گودالي مانند جوي آب وجود داشت که امام حسين عليه السلام در شب عاشورا دستور دادند که آن را کندند و چيزي شبيه به خندق درست شد که در آن هيزم و ني ريختند تا وقتي دشمن حمله کرد، آنها را آتش بزنند و مانع ديگري براي حمله دشمن از پشت شر باشد.
آيا از بين خيمهها راهي نبود که دشمن خودش را وسط خيمهها برساند؟
اتفاقاً امام حسين عليه السلام و ياران آن حضرت براي اين موضوع هم تدبيري انديشيده بودند. به طوري که طبق فرمان امام حسين عليه السلام، ياران آن حضرت در شب عاشورا خيمههاي خود را در کنار هم قرار دادند و با طناب آنها را از سه طرف به يکديگر وصل کردند. به اين صورت فقط يک راه از روبرو براي مواجهه با دشمن باقي ميماند و لشکر دشمن نميتوانست خود را وسط خيمهها برساند.
تلفات بالاي لشکر عمر بن سعد
اين تدبيرها و راهکارهاي مبارزاتي در روز عاشورا چقدر کارساز واقع شد؟
اگر اين روشها نبود و اعمال نميشد، لشکر عمر بن سعد ملعون در روز عاشورا به راحتي از پشت به لشکر امام حسين عليه السلام حمله ميکرد و در همان لحظههاي شروع جنگ به سادگي آنها را محاصره کرده و شهيد يا اسير ميکرد. در حالي که قرار گرفتن نيزار پشت خيمهها، خندق و آتش زدن نيها و همچنين کنار هم قرار گرفتن خيمهها و اتصال آنها به هم مانع از نفوذ دشمن شد و راه را بر روي آنها بست.
چقدر به لشکر دشمن آسيب وارد شد؟
اتفاقاً با اين تدبيرها لشکر عمر بن سعد تعداد زيادي کشته داد. به طوري که آنها فقط از يک طرف ميتوانستند به امام حسين عليه السلام و يارانش حمله کنند اما دست لشکر امام براي مقابله با آنها باز بود. بر اساس گزارشها، لشکر دشمن وقتي در همان صبح روز دهم محرم خواست حمله را شروع کند ناگهان خودش را در مقابل انبوهي از دود و آتش ديد که از اطراف خيمه امام و يارانش شعله ميکشد. به همين دليل حتي چشمشان هم مقابل خيمهها بسته شده بود و راه نگاهشان را گرفته بود. به اين صورت ياران امام توانستند مدتها در مقابل دشمن مقاومت کنند و تعداد زيادي از آنها را به هلاک برسانند.
در گزارش طبري اين طور نوشته شده که تا ظهر با دشمن جنگ سخت و بيسابقهاي کردند و دشمنان به دليل اينکه خيمهها در کنار هم قرار گرفته بود فقط توانستند از يک طرف حمله کنند. در اين ميان عمر بن سعد گروهي از لشکر خودش را فرستادد تا خيمهها را خراب کنند تا بتواند آنها را در محاصره خودش بگيرد. اما اين کار را هم نتوانستند انجام بدهند. چون ياران امام حسين عليه السلام در قابل گروههاي سه يا چهار نفري در بين خيمهها کمين ميکردند و وقتي دشمن سمت خيمهها ميآمد، آنها را هلاک ميکردند.
به اين صورت تعداد تلفات لشکر عمر بن سعد بسيار بالا رفت در حالي که از اين اقدام هم نتيجهاي نگرفتند. در اينجا بود که عمر سعد دستور داد که خيمهها را آتش بزنند.
آيا موفق به آتش زدن خيمهها شدند؟
ياران امام حسين عليه السلام در اين مرحله ميخواستند مانع از آتش زدن خيمهها توسط دشمن شوند. اما امام فرمودند: «آنها را رها کنيد تا خيمه را بسوزانند، که اگر آنها را به آتش بکشند نميتوانند از بين آنها عبور کنند و به شما دسترسي پيدا کنند.»
به اين صورت بود که دشمن قسمتي از خيمهها را که مانع از راه خود ميديد، به آتش کشيد. اما همان طوري که امام حسين عليه السلام فرموده بودند، باز هم موفق نشدند که از آن مسير رد شوند و در بين حلقه دفاعي ياران امام نفوذ کنند. به اين صورت بود که لشکر امام حسين عليه السلام تا آخرين نفر موفق شدند در برابر آن خيل عظيم مقاومت کنند.