ویژگیهای امام حسین (ع) در زیارت اربعین

الکوثر/ در زيارت اربعين، مضامين عاليهاي را ملاحظه ميکنيم که مملو از شناخت و معرفت ويژگيهاي يک امام و رهبر الهي براي تحکيم اعتقادات شيعه است. شيخ طوسي؛ اين عبارات فاخر را در زيارت اربعين از «صفوان بن مهران جمال» روايت ميکند که وي از مولايمان حضرت صادق (ع) آموخته و ببراي ما نقل کرده است. اين مجموعه ارزشمند به طور کامل به دوره امام شناسي است و هر انسان موحدي را با ويژگيهاي يک رهبر الهي آشنا ميکند، به اين جهت توجه و عنايت به اين زيارت از ويژگيهاي هر شيعه تمام عيار محسوب ميشود.
امام حسن عسگري (ع) در اين مورد فرموده است: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدي والخمسين و زايرة الاربعين و التختم باليمين و تعفير الجبين و الجهر بسم الله الرحمن الرحيم؛ پنج چيز از نشانههاي مؤمن است: گزاردن پنجاه و يک رکعت نماز [واجب و نافله در هر شبانه روز]، زيارت اربعين، انگشتر در دست راست کردن، پيشاني بر خاک نهادن [هنگام نماز]، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم.» [۱]با مطالعه اين نوشتار پاسخ اين پرسش روشن ميشود که چرا زيارت اربعين از نشانههاي ايمان و شيعه بودن است؟ با اين هدف به شرح چند فراز از اين زيارت گرانقدر ميپردازيم:
تأثير کلمات معنوي در زائر
در ابتداي زيارت اربعين ميخوانيم: «السلام علي، ولي الله و حبيبه السلام علي خليل الله و نجيبه؛ [۲]سلام بر لوي خدا و حبيب [خاص]او! سلام بر دوست [و محبوب]و برگزيده خدا».
ولي، نجيب و خليل خدا؛ چهار ويژگي امام حسين (ع) است که تکتک اين واژهها براي معرفي يک رهبر الهي کافي است. اين اوصاف امام آثار تربيتي فراوان بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار اين کلمات ولايت و دوستي خدا را در وجودش تقويت ميکند. وقتي زائر با تمام وجود به صاحب چنين وصاي تعظيم ميکند، روح و جسم خود را تحت الشعاع اين خصلتهاي پرفضيلت قرار ميدهد.
مفهوم سلام در زيارت
سلام، يکي از نامهاي خداي عزوجل است. هنگامي که زائر اين نام خدا را بر زبان جاري ميکند، ميخواهد بگويد:اي امام! خداوند حافظ مرام و مکتب تو باشد و آن را از گزند دشمنان سلام بدارد. همچنين سلام به معناي اظهار تسليم شدن در برابر فرمان امام است. گذشته از اين دو معنا، سلام به معناي تعهد به آسايش، امنيت و سلامتي از طرف خود است و وقتي زائر به حضرت سلام ميدهد، در واقع اعلام ميدارد که هيچ آزار و آسيبي از ناحيه من در آن وقت و پس از آن به آن امام نخواهد رسيد؛ زيرا هدف تمامي آن بزرگواران هدايت و اصلاح مردم و اعلاي کلمه توحيد و ترويج طاعت خداوند رد ميان مردم بوده است. به اين جهت آنها از معصيت خدا و تخلف از اوامر و نواهي او، اخلاف ناپسند مردم از قبيل خود بزرگبيني، حرص، ريا، بخل، حب، قدرت، غيب، آزار رساندن و ... اذيت خواهند شد.
زائر بايد حال خودرا به گونهاي قرار دهد که مرود رضايت امام باشد، نه مايه اذيت آن حضرت. آنگاه در سلام دادن به امام صادق (ع) است. زائر بايد دل را با آب توبه شستشو داده، اشک پشيماني از ديدگان فرو ريزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.
زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزديک نموده و با تکرار اين واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزديکي به ايشان، از پستيها، رذائل و آلودگيها پاک مينمايد و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا مينمايد تا سلامتي کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.
در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و يارانش چهره اجتماعي ـ سياسي خود را نمايان ساخته و اعلان ميدارد که نه تنها بابت درون خود مبارزه ميکند؛ بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتيان، ظالمان، مستبدان و خائنين به مردم در ستيزه بوده و با شعار سلام، خود را در زمره ياران آن حضرت قرار ميدهد. [۳]
ويژگيهاي امام حسين (ع)
۱. مقام عبوديت
در فرازي از زيارت اربعين ميخوانيم: «السلام علي صفي الله و ابن صفيه السلام علي الحسين المظلوم الشهيد؛ سلام بر بنده خالص، و فرزند بنده خالص خدا، سلام بر حسين مظلوم شهيد».
عبوديت از ويژگيهاي امام حسين (ع) و پيروان آن گرامي است. تا فردي به مقام بندگي خالص خدا نرسد، هرگز نميتواند به سوي کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده:) وَالصَّافَّاتِ صَفّاً ([۴]يعني قسم به آن نفوسي که از روي حقيقت و صميم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگي خالصانه صف کشيده، مرا براي خود، مراد و مقصود قرار داده، به غير از من به هيچ چيز ديگري التفات نميکنند؛ و در جايي ديگر بندگي خالصانه را منشأ علم و رحمت الهي قلمداد کرده، ميفرمايد:) فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً ([۵]«[موسي (ع) و همراهش]بندهاي از بندگان ما را يافتند که رحمت و موهبت عظيمي از سوي خود به او داده، و علم فراواني از نزد خود به او آموخته بوديم».
اين آيه نشان ميدهد که برترين افتخار هر انساني آن است که بنده خالص خدا باشد و اين مقام عبوديت است که انسان را مشمول رحمت الهي ميسازد و دريچههاي علوم را به قلبش ميگشايد. در حقيقت جوهره علم الهي از عبوديت و بندگي خدا سرچشمه ميگيرد.
اساساً رمز دستيابي امام حسين (ع) به مقامات والا، عبوديت و تسليم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چيزي که در هر زيارتي به آن شهادت ميدهيم و حتي خود حضرت همواره به آن افتخار ميکرد، نمونهاش اين روايت است:
امام حسين (ع) به همراه «انس بن مالک» به کنار قبر مادربزرگش حضرت خديجه (س) آمدند. امام در کنار قبر آن بانوي اسلام گريه کرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس ميگويد: به کناري رفتم و از ديد آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذکر و دعا مشغول شد. وقتي که مناجاتش به طول انجاميد، نزديک آمدم، شنيدم که اينگونه نجوا ميکرد:
«يا رب! يا ربّ! انت مولاه فارحم عبيدا! اليک ملجاه؛ پروردگارا! پروردگارا! تو مولاي او هستي، به بندهاي که پناهگاهي به جز تو ندارد، رحم کن».
«يا ذالمعالي! عليک معتمدي طوبي لمن کنت انت مولاه؛اي خدايي که داراي شکوه و عظمتي! پشتيبانم تويي. خوشا به حال آن کس که تو مولاي او هستي.»
«طوبي لمن کان خادماً ارقاً يشکو الي ذي الجلال بکواه؛ خوشا به حال کسي که خدمتگزار و شب زندهدار است و گرفتاريش را فقط به خداي بزرگمنش خويش عرضه ميدارد».
«وما به علّة ولا سقم اکثر من حبه لمولاه؛ هيچ گونه بيماري و ناراحتي ندارد که بيشتر از محبت به مولايش باشد.»
«اذا اشتکي بثه و غصته اجابه الله ثم لباه؛ هرگاه غصه و ناراحتياش را با خدايش در ميان ميگذارد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت ميکند».
«اذا ابتلي بالظلام مبتهلاً اکرمه الله ثم ادناه؛ [۶]هرگاه به گرفتاري مبتلا گردد، در تاريکي با التماس و ناله خدايش را ميخواند و خداوند او را گرامي داشته و به خود نزديک ميگرداند.»
اگر ما نيز طالب قرب الهي هستيم و ميخواهيم مؤمن حقيقي و واقعي باشيم و ادعاي پيروي از مکتب آن حضرت را داريم، بايد در هر حال تسليم فرمان حق باشيم؛ حتي اگر بر خلاف خواسته و سليقه ما باشد. با نجواي زيارت اربعين تعهد کنيم که از اين پس با پيروي از آن خدا را خالصانه بندگي کنيم.
۲. تحمل غم و اندوه براي اصلاح جامعه
«السلام علي أسير الکربات و قتيل العبرات؛ سلام بر آن اسير [غم و اندوه و]مصائب سخت [عالم]و کشته آب چشمان».
امام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهاي روحي و جسمي بوده و مشکلات را به جان ميخرد و همواره رهبران الهي و پيروان واقعي آنان بيشترين فشار روحي، صدمات رواني، غم و اندوه را تحمل ميکنند.
امام صادق (ع) فرمود: «ان اشدّ الناس بلاء الأنبياء ثم الذين يلونهم ثم الأمثل فالأمثل؛ [۷]رنج و ناراحتي انبيا شديدتر از ديگران است. از آن پس، کساني که پشت سرشان ميآيند و سپس هرکه شبيهتر باشد». همچنانکه گفتهاند: آنکه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشتري ميدهند. درروايت سلمان ينز نشانههاي مؤمن آمده است که: «فعندها يذوب قلب المؤمن في جوفه کما يذوب الملح في الماء مما يري من المنکر فلا يستطيع أن يغيره؛ [۸]مؤمن در اثر مشاهده منکرات و بيبند و باريها و نداشتن توان مقابله و تغيير وضع موجود، [چنان در فشار روحي قرار ميگيرد که]قلبش آب ميشود، هم چنانکه نمک در آب ذوب ميشود».
«معمر بن خلاد» ميگويد: در محضر حضرت رضا (ع) از آسايش و راحتي در عصر امام قائم (ع) سخن به ميان آمد، حضرت فرمود: «أنتم اليوم أرخي بالا منکم يومئذ قال: و کيف؟ قال: لو قد خرج قائمنا (ع) لم يکن الا العلق و العرق والقوم علي السروج و ما لباس القائم (ع) الاّ الغليظ و ما طعامه الا الجشب؛ [۹]شما امروز راحتتر از هنگام ظهور قائم خواهيد بود. عرض کردند: چگونه؟ حضرت فرمود:، زيرا اگر قائم ما خروج کند جز زحمت و مشقت نخواهد بود، و مردم بايد همواره بر زين اسبان سوار شوند [و جهاد کنند]، و لباس قائم (ع) درشت و خشن و غذايش خشک خواهد بود».
۳. بخشيدن هستي خود براي نجات جامعه
«و بذل مهجته فيبک ليستنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلالة؛ [۱۰]خداوندا! او خون پاک قلبش را بذل کرد [و جانش را فدا نمود]تا بندگانت را از جهالت و حيرت و گمراهي نجات دهد.»
از مهمترين محورهاي زيارت اربعين، بيان فلسفه قيام عاشورا است که در يک جمله کوتاه تمام مقصود حضرت اباعبدالله (ع) بيان گرديده است. امام صادق (ع) در اين فراز به صراحت تمام عرضه ميدارد که امام حسين (ع) تمام هستي خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از بند جهالت، تاريکي و گمراهي رها کرده و به سوي نور و کمال هدايت رهنمون کند. اين همان هدف نهايي تمام پيامبران و فرستادگان الهي در طول تاريخ بوده است که در قيام عاشورا به اوج خود رسيد.
انقلاب ارزشها
در تاريخ ميخوانيم: بعد از بعثت رسول گرامي اسلام (ص) اصول و ارزشهاي جاري در جامعه که عليه مصالح دنيا و آخرت مردم بود، به ارزشهاي انساني و الهي تبديل شد. خرافهپرستي به حقيقتيابي، و جنگ و خونريزي و ناعدالتي به قسط و عدل و مساوات بدل گرديد و انسانهاي در ظاهر درجه پايين، به افرادي مورد اعتماد و داراي منزلت اجتماعي والايي تبديل شدند. تمام قوانين و ملاکهاي ظاهري و مادي جاي خود را به معيارهاي ارزشمند و متعالي داد. پيامبر رحمت (ص) حتي به کارگزاران خويش تأکيد مينمود که در تبديل و تغيير روشهاي غلط و رسوم جاهلانه نهايت تلاش خود را به عمل آورند.
هنگامي که «معاذ بن جبل» را به سوي يمن ميفرستاد، به او فرمود: «اي معاذ! آثار جاهليت و رسوم باطل را بميران و سنتهاي متعالي اسلامي را در ميان مردم ترويج کن!» آن گرامي، در آخرين فرازهاي پيام حج خود، به انقلاب ارزشها و حرکت به سوي زيباييها و کمالات تأکيد ورزيد و فرمود: «ألا کل شيء من أمر الجاهلية تحت قدمي موضوع؛ [۱۱]بدانيد تمام باورها و رسمهاي ايام جاهليت رازير پاي خود نهاده و باطل اعلام ميکنم».
امام حسين (ع) نيز انقلاب تاريخي خود را انقلاب ارزشها معرفي کردند و فرمودند: «اني ادعوکم الي الله و الي نبيه فان السنة قد أميتت فان تجيبوا دعوتي و تطيعوا أمري اهدکم سبيل الرشاد؛ [۱۲]من شمارا به سوي خدا و رسول دعوت مينمايم؛ زيرا سنت ارزشمند پيغمبر خدا (ص) از بين رفته است. اگر شما دعوت مرا بپذيريد و امر مرا اطاعت کنيد، من شما را به راه هدايت راهنمايي ميکنم».
امام حسين (ع) همانند جدش رسول خدا (ص) چراغ روشني بخش در تاريکيهاي جهل و ناداني بود و همانند شمعي خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزشهاي اخلاقي دست يابند. چنانکه قرآن پيامبر اکرم (ص) را چراغ روشنيبخش در تاريکيهاي جهل و ناداني معرفي ميکند و ميفرمايد:) يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً * وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً ([۱۳]«اي پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده به سوي خدا به فرمان او قرار داديم، و چراغي روشني بخش!».
پيامبر (ص) نيز امام حسين (ع) را چراغ روشنيبخش هدايت معرفي کرده و فرمود: «ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة؛ [۱۴]همانا حسين (ع) چراغ هدايت و کشتي نجات است».
امام حسين (ع) همانند جدش رسول خدا (ص) چراغ روشنيبخش در تاريکيهاي جهل و ناداني بود و همانند شمعي خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزشهاي اخلاقي دست يابند.
۴. ذلت و خواري دشمنان امام حسين (ع)
«وأشهد أن الله منجز ما وعدک و مهلک من خذلک و معذب من قتلک؛ و گواهي ميدهم که خداي متعال وعدهاي که به تو داده است، البته به آن وفا ميکند و آنان که تورا خوار [و مضطر]گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند».
از ديگر پيامهاي زيارت اربعين جاودانگي حماسه عاشورا است و اين در حقيقت حکايتگر يک پيام غيبي و تحقق وعده الهي است که حضرت زينب (س)، نيز در خطبهاي که در مجلس يزيد قرائت کرد، به آن اشاره نمود. آن گرامي در سخنان خويش از آينده دردناک يزيديان پرده برداشت و فرداي درخشان حماسه آفرينان عاشورا و پيروزي هميشگي مرام حسيني را نويد داد و به يزيد اين چنين نهيب زد: «فکد کيدک واسع سعيک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تميت وحينا و لا تدرک أمرنا و لا تدحض عنک عارها و هل رأيک الا فند؟ و أيامک الا عدد؟ و جمعک الا بدد؟ يوم ينادي المنادي: ألا لعنة الله علي الظالمين؛ [۱۵][اي يزيد!]هر نيرنگي که خواهي بزن، و هر اقدامي که تواني بکن و هر کوشش که داري، دريغ مدار! سوگند به خدا که نميتواني نام مارا محو کني و نميتواني نور وحي ما را خاموش نمايي. تو نميتواني عظمت امر ما را درک کني و ننگ اين ستم را هرگز از خود نتواني زدود؟! آيا غير از اين است که رأي، [طرح و نقشههاي]تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعيت تو پراکنده است؟ آنروزي که منادي فرياد ميزند: آگاه باشيد، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»
يادگار رسول خدا (ص) در آن موقعيت حساس و تاريخي ـ که هيچ سخنور ماهري؛ حتي قادر به تعادل در گفتار نيست ـ چنان با اعتماد به نفس عميقي خبر از آينده داد و پيشبيني دقيقي کرد که ما بعد از صدها سال نتايج آن را به وضوح مشاهده ميکنيم. آري، امروزه اين پيام زيارت اربعين تحقق يافته و پيشبيني حضرت زينب (س) به وقوع پيوسته و در واقع وعده الهي تحقق يافته، دشمنان امام حسين (ع) خوار و رسوا گشته و عظمت نام و ياد و حماسه حسيني (ع) تمام عالم را فراگرفته است.
اي که در کرب و بلا بيکس و ياور گشتي
چشم بگشا و ببين خلق جهان ياور توست
از ديگر پيامهاي زيارت اربعين: مشمول لطف و کرم الهي، مقام شهادت، پاکي نسل، ميراثدار انبيا، منصوب شدن به امامت از سوي خدا، مدافع اسلام و انديشههاي الهي، لياقت و شايستگي رهبري، نصيحت امت با دلسوزي، و مهرورزي ميباشد.
پي نوشتها
[۱]. روضة الواعظين، محمد فتال نيشابوري، ج ۱، ص ۱۹۵.
[۲]. تهذيب الأحکام، شيخ طوسي، ج ۶، ص ۱۱۳؛ کامل الزيارات، جعفر بن قولويه قمي، ص ۲۲۸. امام صادق (ع) متن زيارت اربعين را چنين نقل کرده است: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِيِّ اللهِ وَحَبيبِهِ، اَلسَّلامُ عَلى خَليلِ اللهِ وَنَجيبِهِ، اَلسَّلامُ عَلى صَفِيِّ اللهِ وَابْنِ صَفِيِّهِ، اَلسَّلامُ عَلى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ على اَسيرِ الْکُرُباتِ وَقَتيلِ الْعَبَراتِ.
اَللّـهُمَّ اِنّي اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِيُّکَ وَابْنُ وَلِيِّکَ، وَصَفِيُّکَ وَابْنُ صَفِيِّکَ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ، وَاَجْتَبَيْتَهُ بِطيبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السادَةِ، وَقائِداً مِنَ الْقادَةِ، وَذائِداً مِنْ الْذادَةِ، وَاَعْطَيْتَهُ مَواريثَ الاَنْبِياءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْصِياءِ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيکَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ.
وَقَدْ تَوازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيا، وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالَّثمَنِ الاَوْکَسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فِي هَواهُ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِيَّکَ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الاْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبينَ النّارَ، فَجاهَدَهُمْ فيکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فِي طاعَتِکَ دَمُهُ، وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ، اَللّـهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَليماً.
اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا بْنَ سَيِّدِ الاْوْصِياءِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمينُ اللهِ وَابْنُ اَمينِهِ، عِشْتَ سَعيداً وَمَضَيْتَ حَميداً، وَمُتَّ فَقيداً مَظْلُوماً شَهيداً، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللهِ، وَجاهَدْتَ فِي سَبيلِهِ حَتّى اَتياکَ الْيَقينُ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِيَتْ بِهِ.
اَللّـهُمَّ اِنّي اُشْهِدُکَ اَنّي وَلِيٌّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِاَبي اَنْتَ وَاُمّي يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِيَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِيابِها.
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّينِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمينَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنينَ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّکِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى، وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْيا.
وَاَشْهَدُ اَنّي بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِيابِکُمْ، مُوقِنٌ بِشَرايِعِ ديني وَخَواتيمِ عَمَلي، وَقَلْبي لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْري لاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتي لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى يَأذَنَ اللهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْکُمْ، وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغائِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمينَ رَبَّ الْعالِمينَ»
[۳]. با استفاده از سايت تبيان، بخش دين و انديشه.
[۴]. صافات، ۱.
[۵]. کهف، ۶۵.
[۶]. مناقب آل ابيطالب، محمد بن شهر آشوب مازندراني، ج ۳، ص ۲۲۵.
[۷]. کافي، محمد بن يعقوب کليني، ج ۲، ص ۲۵۲.
[۸]. مستدرک الوسائل، محدث نوري، ج ۱۱، ص ۳۷۲.
[۹]. مسند الامام الرضا (ع)، شيخ عزيزالله عطاردي خبوشاني، ج ۱، ص ۲۱۹.
[۱۰]. در بعضي از نسخهها مثل کامل الزيارات اين عبارت اينگونه آمده است: «بذل مهجته فيک ليستنفذ عبادک من الضلالة والجهالة والمي والشک والارتياب الي باب الهدي...» کامل الزيارات، ص ۲۲۸.
[۱۱]. سيره ابنهشام، ابومحمد عبدالملک بن هشام حميري، ج ۴، ص ۲۵۰.
[۱۲]. بحارالأنوار، محمدباقر مجلسي، ج ۴۴، ص ۳۴۰.
[۱۳]. احزاب، ۴۵ و ۴۶.
[۱۴]. مدينة المعاجز، سيدهاشم بحراني، ج ۴، ص ۵۱.
[۱۵]. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۳؛ مقتل خوارزمي، موفق بن احمد خوارزم، ج ۴، ص ۶۴۶.
----------------------------------------------------
منابع
بحارالأنوار، محمدباقر مجلسي، بيروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
تهذيب الأحکام، محمد بن حسن طوسي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۶۵ ش.
روضه الواعظين، الفتال النيشابوري (م.۵۰۸ ق.)، به کوشش سيد محمد مهدي حسن خرسان، قم، الشريف الرضي، ۱۳۸۶ ق.
السيره النبويه، ابن هشام (م.۲۱۸ ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و عبدالحفيظ شبلي و ابراهيم الابياري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۳۵۸ ق.
کافي، محمد بن يعقوب کليني، تهران، دارالکتب الاسلامية، ۱۳۸۸ ق.
کامل الزيارات: ابن قولويه القمي (م.۳۶۸ ق.)، به کوشش جواد قيومي، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ ق.
مدينة المعاجز، سيدهاشم بحراني، قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، ۱۴۱۴ ق.
مستدرک الوسائل، محدث نوري، قم، مؤسسه آل البيت، ۱۴۰۸ ق.
مسند الامام الرضا (ع)، عزيز الله عطاردي، مشهد، المؤتمر العالمي للامام الرضا، ۱۴۰۶ ق.
مقتل الحسين، ل خوارزمي، موفق بن احمد خوارزم، قم و نجف، مکتبة الزهرا، ۱۳۶۷ ق.
مناقب آل ابيطالب، محمد بن شهر آشوب مازندراني، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ ق.
منبع: الکوثر