طنز/ مرد برای رفع گرسنگی تخممرغ میخورد!

روزنامه شهروند/ در همين چند روز اخير برخي از قيمتها يکهويي خودشان را کشيدند بالا. درحاليکه جيب ما به همان اندازه قبل و بلکه هم بيشتر داخلش شپش جاساز کرده است. گرچه بهتر از من با اين اقلام آشنايي داريد، اما بگذاريد محض آشنايي اون يکي، دو مرفه بيدرد که بينمان هستند، به معرفي اين کالاها بپردازيم.
يکي از چيزهايي که در اين چند وقت خيلي گران شد، کره بود. احتمالا هنوز در ذهنتان باشد کره چيست و لازم نباشد توضيحدهم که يک محصول معمولا قالبي مستطيلشکل، ليز و گاهي لزج بود که با آن يکي محصول سفيد و نرم که اسمش پنير بود، خورده ميشد. کره چيز زياد مهمي نيست. نخوريم اتفاقي برايمان نميافتد و به جايش ميتوانيم پنير که البته گفته ميشود آن هم گران شده و نميشود خورد... کلا حالا شما صبحانه نخوري به هيچ جاي بشريت ضربه اساسي نميخورد. منتها فقط اين وسط گند ميخورد به حال مبدع ضربالمثل چند روز بخور نون و تره يه عمر بخور نون و کره که حالا بايد برود و ترهاش را با يک چيز ديگر مقايسه کند.
جنس ديگري که در اين مدت گران شد، تخممرغ بود، يعني الان کساني که يک بار در عمرشان صبحانه تخممرغ با کره خوردهاند، سلطان شکم حساب ميشوند و ميتوانند اين خاطره را تا آخر عمر براي نوه و نتيجههايشان تعريف کنند. تخممرغ قوت غالب خيلي از ماها بود. معده ما بيشتر از هر چيز ديگري اين زرد و سفيد را به خودش ديده بود. گاهي سرخ و گاهي آبپز، کوفتش ميکرديم، اما ديگر نميتوانيم. قبلا هر چيزي که گران ميشد، ميگفتيم اشکالي ندارد به جايش تخممرغ ميخوريم. من خودم حتي وقتي پرايد و سکه گران شدند، به جايشان تخممرغ خوردم؛ شايد بگوييد اينها چه ربطي به هم دارند که بايد بگويم درسته ربطي ندارند، اما شکم من اين چيزها را نميفهمد.
چيز ديگري که گران شد، مادر همه قيمتها يعني دلار بود. دلار همان چيزي است که اگر عُرضه داشت و کمي دست از سستعنصري برميداشت و با ثبات قدم آشنا بود، الان وضع ما اين نبود. يک ملت و کلي جنس هر روز منتظر پايين کشيدن او هستند، اما او هر چند ماه يکبار و بعد از اينکه نفس گرفت، يک عربده ميکشد و با ذکر مردم ايران بيايد دنبالم، ميکشد بالا. دلار و قيمتش، پايهترين دوستان مسئولين هستند. اصلا ميتوان گفت دلار رقيب جدي داعش در قبول کردن مسئوليت خرابکاريهاي مختلف است. مثلا دسته بيلي که با قطع درختان بلوط نواحي اينور و اونوري مملکت ساخته ميشود و هيچ ربطي به قيمت دلار ندارد، گران ميشود و مسئولين مربوطه ميگويند تقصير دلار بود و اين بچه هم نجابت به خرج ميدهد و هيچ چيزي نميگويد.
خودرو: در مورد خودرو و پرايد و اون مدلهاي شبيه دمپايي جلو بسته به اندازه کل تاريخي که بشريت سوار چيزهاي مختلف شده، طنز نوشتهايم و از خودروسازان داخلي و قيمت و کيفيتشان گفتهايم، اما آنها الگوي اعتمادبهنفس هستند. عوض اينکه آب بروند از خجالت، هر روز بيشتر رشد ميکنند. درنهايت اينکه مشکلات بسيار بيشتر از اينهاست، ولي ما هنوز هم دوست داريم امکان خوردن کره و تخممرغ و ديدن قيمت دلار و خودرو را داشته باشيم.
شهاب نبوي