شهیدی که در خواب به خواهرش خبر شهادتش را داد

تسنيم/ 40 سال از جنگ تحميلي ايران و عراق گذشت, جنگي که نابرابر آغاز شد و با دفاع جانانه وطنپرستان ادامه يافت و به سر منزل مقصود رسيد. جنگ تنها يک واژه نيست, مردمان اين سرزمين جنگ را با پوست، گوشت و استخوان خود لمس کردند آنها تجاوز به خاک وطن را از نزديک ديدند و به نداي "هل من ناصر ينصرني" رهبرشان به موقع پاسخ گفتند.
مردمان اين سرزمين دفاع از اسلام, وطن, هويت و شرف اين کشور را در اولويت کار و زندگيشان قرار دادند همانها که صداي انقلاب را هم شنيدند و با شعار الله اکبر مبارزه با طاغوت و استبداد را شروع کرده و همچنان در اين راه پر پيچ و خم با توان مضاعف تلاش ميکنند تا پرچم اين انقلاب را به صاحب عصر و زمان برسانند.
مردمان اين سرزمين در اين جنگ ناخواسته با دل و جان از وجب به وجب اين خاک دفاع کردند, خاکي که مطهر به خون هزاران شهيد است.
شهيداني تعليم يافته در مکتب اسلام و با آموزگاراني چون امام حسين(ع) که براي زنده ماندن اسلام و برپايي امر به معروف و نهي از منکر از وجود ذيجود خود گذشتند و بر ماست که در زنده نگه داشتن راه و منش اين شهيدان کوشا باشيم, شهيداني که هر گوشه زندگيشان پر شده از رازهايي که هر يک باوري است براي سعادت اخروي و دنيوي بشريت.
زهرا زحمتکش همسر شهيد سيد رسول اشرف اظهار داشت: نفسي که ميکشيم و امنيتي که داريم از خون شهدا است.
وي که خواهر شهيد محمد حسين زحمتکش است گفت: سيد رسول اشرف که از نوجواني با قرآن مأنوس بود تمام قرآن را با معاني به طور جامع و کامل از برداشته و حافظ چندين جزء قرآن بود.
همسر شهيد سيد رسول اشرف افزود: صبوري, نماز اول وقت و قضاوت نکردن از جمله ويژگيهاي بارز اخلاقي بود که اين شهيد بزرگوار با مردم داشتند.
وي فعاليت شهيد اشرف را از سال 1359 و از طريق بسيج دانشآموزي دانست و گفت: سيد رسول اشرف مسئول ادوات تيپ نجف اشرف بود و بعد از تشکيل تيپ الغدير يزد با همان مسئوليت به آن ملحق شد.
زحمتکش با اشاره به اينکه تاريخ تولد و شهادت اين شهيد در يک روز است بيان کرد: چند روز قبل از شهادت, سيد رسول اشرف برادر کوچکتر خود را به خلدبرين و بر سر قبر برادر شهيدشان ميبرد و از او ميخواهد که بر قبر خالي کناري هم فاتحهاي بخواند چرا که چند روز ديگر خودش شهيد ميشود و اينجا بايد دفن شود و بعد از سه روز سيد رسول اشرف شهيد شده و در همان قبر خالي به خاک سپرده ميشود.
وي با بيان خاطرهاي از خواهر شهيد اشرف گفت: شهيد سيد رسول اشرف به خواهرشان گفته بودند که حاجي جواد شابلي از علماي نامي اردکان يک شب در خواب به ديدار ايشان ميآيد و ايشان را براي زيارت بر سر قبور شهدا در خلدبرين ميبرد و ايشان هم بر شهيد شدن خودشان اذعان پيدا ميکنند چرا که به برادر بزرگترشان هم اذعان شده بود که شهيد ميشوند بنابراين با شهادت عجين بودند و آرزويي بود که براي آن تلاش کرده بودند و حتي شهيد اشرف شب قبل از شهادت از ايشان خواسته بودند نوزادشان را که شيرين زباني ميکرده از ايشان بگيرند تا شيرين زباني اين کودک مانع رسيدن به هدف والايشان نشود.
زحمتکش گفت: نماز اول وقت, ولايي بودن و حفظ حجاب از جمله مواردي است که در وصيتنامه شهيد اشرف بسيار بر آن تاکيد شده است.
وي شناخت راه شهدا را حائز اهميت دانست و گفت: با وجودي که بيمهريهايي نسبت به خانواده شهدا ميشود ولي خانواده شهدا بايد الگوي خوبي براي جامعه باشند و اگر کاري که شهدا و خدا ميخواهند را انجام دهند چه از نظر معنوي و حجاب و چه از نظر کار و وجدان کاري بسيار ميتواند بر جامعه تأثير گذار باشد.
شهادت هنر مردان خداست و خوشبخت آن کسي است که زندگي خود را با الگوبرداري از مردان خدا بسازد.
مرداني که از لحظات خوش با خانواده بودن گذشتند و با نثار جان خود حق طلبي, ايستادگي در مقابل باطل, آزادگي و ايثار را به يادگار گذاشتند تا ذرهاي از آب و خاک و ارزشهاي اين سرزمين اسلامي به دست ياغيان و سلطه طلبان نيفتد.