صوت/ آیا خداوند آوازخوانی زنان را حرام اعلام کرده است؟

باشگاه خبرنگاران/ قرآن کريم مشتمل بر معاني دقيق، تعاليم و حکمتهايي والا درباره حقيقت خلقت و اسرار هستي است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از اين رو پيامبر اکرم (ص) و پس از ايشان مفسران به تبيين و شرح جزئيات آيات قرآن کريم ميپرداختند. ما نيز با هدف آشنايي بيشتر با آيات الهي، هر روز به چند آيه از کلام الله با استناد به تفاسير معتبر مفسران قرآن کريم ميپردازيم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
و برخي از مردمان (فاسد فتنه انگيز مانند نضر حارث) کسي است که گفتار و سخنان لغو و باطل را (مانند قصّههاي دروغ و افسانههاي شهوتانگيز مفسد اخلاق و سرود مطرب) به هر وسيله تهيّه ميکند تا (خلق را) به جهالت از راه خدا (و آموختن علوم و معارف قرآن) گمراه سازد و آيات قرآن را به تمسخر و استهزا گيرد، اين مردمان (فاسد کافر) به عذاب، با خواري و ذلّت گرفتار شوند.
تفسير آيه ۶ سوره لقمان
کلمهي «لَهْوَ»، به معناي چيزي است که انسان را از هدف مهم بازدارد. «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، به سخن بيهودهاي گويند که انسان را از حقّ باز دارد، نظير حکايات خرافي و داستانهايي که انسان را به فساد و گناه ميکشاند. اين انحراف گاهي به خاطر محتواي سخن است و گاهي به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبيل آهنگ و امور همراه آن.
ابوبصير گويد: از امام باقر (ع) دربارهي درآمد زنان آوازهخوان پرسيدم. فرمود: «درآمد آن کس که مردان بر او وارد ميشوند، حرام است؛ ولي آن کس که به عروسيها دعوت ميشود، اشکالي ندارد؛ و اين کلام خداي عزّوجلّ است که فرمود: وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لهْوَ الحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللهِ».
شخصي به نام نضربن حارث که از حجاز به ايران سفر ميکرد، افسانههاي ايراني-مانند افسانهي رستم و اسفنديار و سرگذشت پادشاهان-را آموخته و براي مردم عرب بازگو ميکرد و ميگفت:اگر محمّد براي شما داستان عاد و ثمود ميگويد، من نيز قصّهها و اخبار عجم را بازگو ميکنم. اين آيه نازل شد و کار او را شيوهاي انحرافي دانست.
برخي مفسّران در شأن نزول اين آيه گفته اند:افرادي کنيزهاي خواننده را ميخريدند تا برايشان بخوانند و از اين طريق مردم را از شنيدن قرآن توسط پيامبر باز ميداشتند، که آيهي فوق، در مذّمت چنين افرادي نازل شد.
اين آيه به يکي از مهمترين عوامل گمراه کننده که سخن باطل است اشاره نموده است. در آيات ديگر قرآن، به برخي ديگر از عوامل گمراهي مردم اشاره شده که عبارتند از:
الف:طاغوت، که گاهي با تحقير «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» و گاهي با تهديد مردم را منحرف ميکند. «لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ»
ب:شيطان، که با وسوسه هايش انسان را گمراه ميکند. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ»
ج:عالم و هنرمند منحرف که با استفاده از دانش و هنرش ديگران را منحرف ميسازد. «وَ أَضَلَّهُمُ السّامِرِيُّ»
د:صاحبان قدرت و ثروت، که با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمي دارند. «إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاَ»
ه:گويندگان و خوانندگاني که مردم را سرگرم کرده و آنان را از حقّ و حقيقت باز ميدارند. «يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ»
دوري از سخن و مجلس باطل
از ديدگاه اسلام، آهنگهايي که متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواي شهواني را تحريک نمايد، حرام است، ولي اگر آهنگي مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها ميگويند:شنيدن آن مجاز است.
امام باقر عليه السلام فرمود:غنا، از جمله گناهاني است که خداوند براي آن وعدهي آتش داده است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ» بنابراين غنا، از گناهان کبيره است، زيرا گناه کبيره به گناهي گفته ميشود که در قرآن به آن وعدهي عذاب داده شده است.
در سورهي حج ميخوانيم: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»؛ از سخن باطل دوري کنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خواني و غناست».
از امام صادق و امام رضا عليهم السلام نيز نقل شده که يکي از مصاديق «لهو الحديث» در سورهي لقمان، غنا ميباشد.در روايات ميخوانيم؛ غنا، روح نفاق را پرورش ميدهد و فقر و بدبختي ميآورد و همچنين در روايت ديگري فرمودند: زنان آوازه خوان و کسي که به آنها مزد ميدهد و کسي که آن پول را مصرف ميکند، مورد لعنت قرار گرفته اند، همان گونه که آموزش زنان خواننده حرام است.
آثار مخرّب غنا
۱. ترويج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روي آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که يکي از سران بني اميّه (با آن همه آلودگي) اعتراف ميکند:غنا، حيا را کم و شهوت را زياد ميکند، شخصيّت را درهم ميشکند و همان کاري را ميکند که شراب ميکند.برخي انسانها از راه نوشيدن شراب و يا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنياي بي خيالي وبي تفاوتي کنند، برخي هم از طريق شنيدن سخنان باطل و شهوت انگيزِ يک آوازه خوان، غيرت خود را ناديده ميگيرند و در دنياي بي تفاوتي به سر ميبرند.
۲. غفلت از خدا، غفلت از وظيفه، غفلت از محرومان، غفلت از آينده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شيطان. انسانِ امروز با آن همه پيشرفت در علم و تکنولوژي، در آتشي که از غفلت او سرچشمه ميگيرد، ميسوزد.آري، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حيوانيّت، بلکه پائينتر از آن پيش ميبرد. «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»
امروزه استعمارگران براي سرگرم کردن و تخدير نسل جوان، از همهي امکانات از جمله ترويج آهنگهاي مبتذل، از طريق انواع وسائل و امواج، براي اهداف استعماري خود سود ميجويند.
۳. آثار زيانبار آهنگهاي تحريک آميز و مبتذل بر اعصاب، بر کسي پوشيده نيست. در کتاب تأثير موسيقي بر روان و اعصاب، نکات مهمّي از پايان زندگي و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسيقي و گرفتاري آنها به انواع بيماريهاي رواني و سکتههاي ناگهاني و بيماريهاي قلبي و عروقي و تحريکات نامطلوب ذکر شده که براي اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است
قرآن با صراحت در سورهي اسراء ميفرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» گوش و چشم و دل همگي مورد سؤال قرار ميگيرند. آري انسان بايد نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندايي وارد آن شود. در حديث ميخوانيم:دل، حَرَم خداست، نگذاريد غير خدا وارد آن شود.
اسلام، براي برطرف کردن خستگي و ايجاد نشاط، راههاي مناسب و سالمي را به ما ارائه کرده است؛ ما را به سير و سفر، ورزش و شنا، کارهاي متنوّع و مفيد، ديد و بازديد، گفتگوهاي علمي و انتقال تجربه، رابطه با فرهيختگان و مهمتر از همه ارتباط با آفريدگار هستي و ياد او که تنها آرام بخش دل هاست، سفارش کرده است. چرا خود را سرگرم لذّتهايي کنيم که پايانش، ذلّت و آتش باشد.
حضرت علي (ع) ميفرمايند: «لا خير في لذه من بعدها النار»، در لذّتهايي که پايانش دوزخ است خيري نيست. «من تلذذ لمعاصي الله اورثه الله ذلا»؛ هر کس با گناه و از طريق آن لذّت جويي کند، خداوند او را خوار و ذليل مينمايد.
پيامهاي آيه ۶ سوره لقمان
۱- سرمايه گذاري براي مبارزه و تهاجم فرهنگي عليه حقّ، سابقهاي طولاني دارد. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ»
۲- هر آنچه در مقابل حکمت قرار گيرد، لهو و مانع رسيدن به کمال است. «الْکِتابِ الْحَکِيمِ - لَهْوَ الْحَدِيثِ» (تعجّب از افرادي است که حکمت رايگان پيامبر معصوم را رها کرده و بدنبال خريد لهو از افراد لاابالي ميباشند.)
۳- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حکمت نيست، سخنان لهو و بي پايه است. «مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ»
۴- خريد وسايل لهو و اموري که انسان را از کمال باز ميدارد، نشانهي جهالت و ناداني است. «يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ ... بِغَيْرِ عِلْمٍ»
۵-تناسب کيفر با عمل، نشانهي عدالت است. آنها که حقّ را با تمسخر اهانت ميکنند، عذابشان اهانت آور و ذلّت بار است. «يَتَّخِذَها هُزُواً ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ»