اربعین چیست؟

اعتماد/ زينب (س) پيامبري است که از خون حسين (ع) برخاسته؛ هرچند که فاطمه (س) است و بر اين يتيمان علي (ع). رسالتي که از شرر دمشق، خاک سرخ سيادت مي سازد و کاخ هاي اموي را در آسياب عقيده خرد مي کند. امامت يک زن، رسالت يک پيام آور، سالاري يک ستاره که در شام عاشورا به صحرا دميده است . بهترين مردي که بوده؛ رفته است؛ حسين(ع). بهترين زني که بوده بر مزارش گريسته است؛ زينب(س).
آيا ما مي توانيم زير اين تصوير خيس، چشمان خود را از خواب بشوييم. هر کس پرچم افراشته يک اعتقاد است. ما مدت هاست فکر مي کنيم پوچي هم پرچمي است. پوچي نه گريه است و نه لبخند. پوچي يک عکس فوري برقي از خود است در بدترين شرايطي که غافلگير شده ايم. اما گذشتن از گريه هاي زبون و لبخندهاي راضي به ظلم؛ انساني را مي طلبد که از شکست لشکر برادر؛ راه جاودانه اي از دمشق به عراق بکشد تا هيچ ستمگري طمع پيروزي بر مظلومان در سر نپرورد.
اربعين چهلمين روز بلوغ عشق است. انگور را مي مي کند و سالک را عارف. اربعين، يک طريقت است. يک زمان ضمني براي پالوده شدن آب گل آلود است. ته نشين شدن خاک و طراوت آبي که به لب ها نرسيد. اينک زينب (س) بعد از چهل روز به خاک برادر رسيده است. زني که حلقوم ظلم نتوانست، استواري علي گونه اش را بشکند. اربعين درونمايه اساطيري بازگشت گمشدگان است. اين شگفتي عظيم ايمان که يک جابر نابينا براي بدني لگدکوب اسبان، دست بر خاک و ني و خيزان مي کشد و يارش را مي يابد و آنان که چشم و چشم بندي و سرمه و بصيرت دارند؛ غرق در ظلم مي شوند که آن که بر منبر است، حق نيست. اين مزار پرخار حسين است که حق است. اربعين پاسداشت حق انسان براي رجوع به کسي است که حق است ولو سرش بر ني و تنش در بيابان بي کفن افتاده باشد.
يک لشکر آمد و در کمتر از چند ساعت تمام مردان يک خانواده اي که مي گفت؛ بازگشت به جاهليت و رسومش، اسلام محمد (ص) نيست را نابود کرد. جز چند زن و کودک به جا نماند. آنها را نيز به اسارت به پيش خليفه بردند. سر حسين (ع) را به عنوان نماد اعتراض، فرسنگ ها بردند تا درس عبرت شود. هزاران تريبون حسين (ع) را منکوب کرد.
اربعين از يک گراميداشت ساده شروع شد. يک پيرمرد نابينا به اسم جابر خود را کشان کشان به چهلم حسين (ع) رساند، گفت: همه درباره تو بد مي گويند اما حقيقت اين است که تو بر حق بودي. تو درست مي گفتي. من قلبا با تو هستم.
زينب(س) که علي الظاهر بايد نماد شکست حسين(ع) مي بود، در جواب خليفه که گفت ديديد که شکست خورديد؛ گفت ما شکست نخورده ايم. به زودي خواهي دانست.
چهلم يا اربعين، آغاز بازگشت جامعه مرعوب و ترس خورده و خندان از فاجعه است، به کسي که بر حق پافشاري کرد و زير سم سوران بدنش کوفته شد.
اربعين بيابان محل دفن شهيد کربلا را از کاخ خليفه مهم تر کرد. سلام بر آن جان هاي پاک و آن پرچم زخمي بازگشته که نشانه پيروزي حق بر شمشير بود. راه حسين و خانواده اي که اگر نبود؛ هيچ از راه محمد و توحيد و اينکه خداوند شريکي ندارد، نمي ماند. چهلم حسين(ع)؛ نشان داد که جسم ها نيستند که شکست و پيروزي را نشان مي دهد. روح حقيقت است که از تالاب خون به سلامت به گرد جسم شکست خورده برمي گردد و بر شريکان خودخوانده خدا پيروز مي شود.