ماجرای تدفین امیرکبیر در کربلا

باشگاه خبرنگاران/ ميرزا محمدتقي خان فراهاني مشهور به امير کبير در دهم ژانويه ۱۸۵۲ ميلادي برابر روز جمعه هفدهم ربيع الاول سال ۱۲۶۸ هجري قمري در حمام قصر فين کاشان توسط حاج علي خان نايب فراشخانه و ميرغضب مخصوص و ميرزا احمد نوکر حاج علي خان به قتل رسيد. حاج علي خان بعدا لقب حاجب الدوله گرفت.
قدرت امير کبير در اصلاحات کشور، موقعيت برخي از سفارت خانهها و درباريان را متزلزل کرده بود؛ بنابراين آنها متهم کردن اميرکبير به داشتن اانگيزه سلطنت، خواستار عزل وي شدند. همکاري مهدعليا مادر شاه، اعتمادالدوله و ميرزا آقاخان نوري با مخالفان تاثير بسياري در اين موضوع داشت. ناصرالدين شاه با تحت تاثير قرارگرفتن اين استدلال و ترغيب افراد ذکر شده، حکم عزل اميرکبير را در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ ق به وي ابلاغ کرد. چهار روز پس از آن، ميرزا آقاخان نوري به سمت صدارت منصوب شد. دو روز پس از عزل، اميرکبير در تاريخ ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ ق به کاشان تبعيد شد. اين تبعيد ۴۰ روز به طول انجاميد.
اميرکبير در بيستم دي ماه ۱۲۳۰ طبق عادت هر روز خود به هنگام صبح به همراه محافظان بيرون آمد. پس از کمي دور شدن، به دستور حاج علي خان در محاصره افراد او قرار گرفت. سپس جلوي دهان امير را گرفته کشان کشان او را به حياط مجاور آوردند و پس از بست دست و پاهاي امير، رگ هر دو دست او را قطع کردند. بعد از گذشت مدتي که او را به حال خود گذاشته بودند در اثر خونريزي بسيار جان سپرد.
حاج علي خان معروف به حاجب الدوله پدر محمدحسن خان صنيع الدوله (اعتمادالسلطنه بعدي، مترجم و وزير انطباعات ناصرالدين شاه) و عبدالعلي خان اديب الممالک بود.
براي به قتل رساندن چندين روش که مد نظر قاتلين بود به امير کبير اعلام شد. خفه کردن با دست:مانند قائم مقام فراهاني که ميرغضبها او را با دست خفه کردند؛ خوراندن دو لوله ترياک و قطع کردن رگ دست.
اميرکبير راه سوم را انتخاب کرد. پس از زدن رگهاي امير، پس از حدود يک ربع ساعت، حاج عليخان که در زمرهي پستترين افراد دربار بودبراي زودتر تمام شدن کار، لگدي به سينه امير زد و دستور داد لنگ حمام را در دهان امير فرو کنند تا خفه شده و زودتر بميرد.
پس از قتل اميرکبير، کلنل شيل مزدورانه از اين قتل فجيع ابراز تاسف کرد. پالمرستون وزير خارجه وقت انگلستان و از دشمنان سرسخت اميرکبير بود که در آن زمان از مقام خود برکنار شده و در کابينه جديد لرد ماموري وزير جديد خارجه و از احزاب مخالف به مقام رسيده بود، طي نامهاي به وزير مختار انگليس در ايران از تنفر شديد خود و کابينه جديد انگلستان نسبت به اين جنايت وحشتناک صحبت کرد.
به نوشته فريدون آدميت، ابراز تاسف و تنفر دولت انگلستان از قتل شنيع اميرکبير ارتباطي به پالمرستون نداشته و تنها هدف وزير خارجه جديد انگلستان، ممانعت ناصرالدين شاه از کشتن عباس ميرزا برادر کوچکتر ناتني خود بوده است که انگلستان او را تحت حمايت خود قرار داده بود. چرا که در تهران شايع شده بود مهد عليا مادر ناصرالدين شاه سخت مصر است اين شاهزاده کم سن و سال را که فرزند هووي او خديجه خانم بوده است به سرنوشت اميرکبير دچار خواهد کرد.
محل دفن جنازه امير کبير
در ابتدا جنازه اميرکبير در گورستاني واقع در پشت مشهد کاشان به خاک سپرده شد. اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزت الدوله، پيکر اميرکبير را به کربلا حمل کردند و در اتاقي که در آن به سوي صحن امام حسين (ع) باز ميشود، به خاک سپردند. شعري روي سنگ مزار اميرکبير که در آن زمان انگاشته شده بود گواه بر شهادت و سعادت او در آسمان، و جهنمي بودن قاتلانش است.
محل دقيق مزار امير در حجره جنوب شرقي صحن، يا حياط مسقف شده فعلي حرم سيد الشهدا، قرار دارد. به عبارت ديگر کساني که در صف نخست نماز جماعت، در مکان مسقف شده کنوني بايستند، مرقد امير در موازات شانه چپ آنها جاي ميگيرد. پس از مرمتهاي جديد، سنگ مزاري براي ايشان، روي ديوار حجره نصب شده است تا نشاني از آن بزرگ مرد باشد.
علت قرار گرفتن مزار امير کبير در کربلا
بنا به نوشته ميرزا جعفرخان حقايق نگار خورموجي تنها مورخ راستگوي عصر ناصرالدين شاه، به اصرار عزت الدوله همسر اميرکبير راه جدا از مادر و برادر خود داشت و بارها توسط خود و دخترانش، ناصرالدين شاه و مهد عليا را به باد فحش و ناسزا گرفته بوند، پس از چند ماه پيکر اميرکبير از گورستان کاشان به کربلا انتقال يافت.
با زياد شدن پيکرهايي که براي دفن به عراق فرستاده ميشدند، دولت عثماني اعتراض کرده و محدوديتهايي براي آن برقرار کرد.
ميرزا احمد خان اميرزاده ساعدالملک پسر اميرکبير و برادرش ميرزا حسن خان وزير نظام نيز در کربلا و کنار او مدفون شدند.
شاه در سفر کربلاي خود به سال ۱۲۸۷ هجري قمري از مزار اميرکبير ديدن کرد و براي قرباني سالهاي جواني و جهالت خود فاتحهاي خواند.
طي ساليان بعد، هنگامي که باقرخان کاظمي وزير مختار وقت ايران در عراق در دوران سلطنت رضاشاه به کربلا رفت، وضعيت اسفناک رواقها و اتاقهايي که جنازه بعضي از سلاطين و بزرگان و علماي بزرگ ايران در آنها مدفون هستند را مشاهده کرد.
مبالغ ارسالي توسط ايران به بازماندگان عراق حيف و ميل ميشد و مزار اميرکبير در وضعيتي نامناسب قرار داشت. او تصميم به تعمير و نظافت مقبره گرفت و آن اتاقي را که تبديل به قهوه خانهاي کثيف و پر از زباله شده بود، به طوري که روي مزارها از شدت گرد و غبار خوانده نميشدند را پاک سازي کرد. سنگها را شستند، اتاق را سفيد کردند و چراغ برق کشيدند. به طوري که ظاهر آبرومند جديد آن باعث تمجيد و تحسين عموم ايرانيان گرديد.
قبور سلاطين قاجار از قبيل مقبره آقامحمدخان قاجار موسس سلسله قاجار در نجف و قبور مظفرالدين شاه و محمدعلي شاه و سلطان احمدشاه در رواق کوچکي پشت مسجد بزرگ حضرت سيدالشهدا در کربلا است.
اميد است همه ايرانياني که به زيارت سيدالشهدا نائل ميشوند بدانند که در کنار سالار شهيدان، آزادگاني بزرگ همچون اميرکبير عاشقانه آرام گرفته اند.