حضرت زکریا با حضرت مریم چه نسبتی داشت؟
تبيان/ زکريا به معني يهوه به ياد آورد؛ است. در زبان عبري به معناي کسي است که خدا او را ياد ميکند. حضرت زکريا فرزند برخيا از پيامبران بني اسراييل بود که در فلسطين به پيامبري مبعوث شد. نسب حضرت زکريا را چنين ذکر کرده اند: زکريا بن برخياء بن شو بن نحراييل بن سهلون بن ارسوابن شويل بن يعود بن موسي بن عمران. حضرت زکريا از نوادگان دختري حضرت داود بود.
نام حضرت زکريا ۷ بار در کتاب قرآن کريم در سورههاي مريم، آل عمران، انعام و انبياء و همچنين در انجيل لوقا و انجيلهاي غنوصي آمده است. زکريا از کاهنان گروه ابيا، در دوران پادشاهي هيروديس و از کاهنان معبد سليمان در اورشليم بود.
حضرت مريم
در اين مطلب ميخواهيم بدانيم که حضرت زکريا با حضرت مريم چه نسبتي داشتند؛ اما قبل از پرداختن به اين موضوع ببنيم حضرت مريم که بود؟
حضرت مريم يکي از زنان بزرگوار و از شخصيتهاي برجسته جهان بشريت است. او يکتاپرست بود و در عهد جديد و قرآن او مادر عيسي معرفي شدهاست. مسلمانان معتقدند که او دختر عمران، از نسل هارون و از طايفهٔ لاوي بود، ولي به روايت مسيحيان؛ مريم از لاوي نبوده بلکه نسبش به داوود پادشاه ميرسيد و از طايفه يهودا بود.
حضرت مريم؛ مادر پيامبر بزرگ خداوند، حضرت عيسي عليه السلام، است. حضرت مريم از کودکي در تحت تربيت انسانهاي بزرگ و مربيان شايسته قرار گرفته بود. در دين اسلام حضرت مريم از معدود زناني است که به مقام کمال و مطلوب انساني دست يافته است.
به روايت قرآن در زمان تولّد مريم، پدرش عمران کشته شده بود و همسر عمران، در هنگام بارداري، فرزندش را که در رحم داشت، براي خدمت در بيت المقدّس نذر کرد. مادرش نام او را مريم به معناي عبادت کننده گذاشت. با اين که فرزند عمران، دختر بود، او را در خدمتگزاري معبد آزاد گذاشتند.
نسبت حضرت زکريا با مريم
در ميان بنياسرائيل دو خواهر بزرگزاده به نامهاي «حَنّه» و ديگري به نام «اَشْياع» وجود داشتند. زکريا از يکي از اين خواهران (اشياع) خواستگاري کرد و از خواهر ديگر که حنه نام داشت مردي به نام عمران خواستگاري ميکند.
توجه: منظور از اين عمران غير از عمران پدر موسي (عليهالسّلام) است، و ميان آنها ۱۸۰ سال فاصله وجود داشت؛ و به اين ترتيب زکريا و عمران که دو شخصيت بزرگ بني اسراييل بودند؛ با هم فاميل شدند و علاوه بر رابطه مکتبي، رابطه خويشاوندي نيز پيدا کردند. چند سال از اين ماجرا گذشت، عمران صاحب دختري به نام مريم شد، ولي زکريا (عليهالسّلام) داراي فرزند نشد، زيرا همسرش نازا بود.
البته ناگفته نماند که حنه و عمران هم سالها در انتظار فرزند دار شدن بودند و آرزو داشتند مانند ديگران صاحب فرزند شوند. حنه روزي در زير درختي نشسته بود، پرندهاي را ديد که به جوجههاي خود غذا ميدهد، با ديدن اين صحنه عشق به فرزند در دل او شعله ور شد و از صميم دل از خدا تقاضاي فرزند کرد، چيزي نگذشت که دعاي خالصانه او اجابت شد و او باردار شد.
در بعضي از روايات آمده است که خداوند به عمران وحي کرد که به زودي خداوند پسر پربرکتي به تو ميدهد که ميتواندبيماران غير قابل درمان را درمان کند و مردگان را زنده کند. عمران اين مطلب را به همسرش حنه خبر داد. حنه وقتي باردار شد؛ فکر کرد اين همان فرزند است. در صورتي که اين فرزند نوهي آنها حضرت عيسي (ع) بود.
از آنجايي که حنه فکر ميکرد فرزند او پسر است؛ او نذر کرد که کودک پسر خود را وقتي که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بيت المقدس قرار دهد. اما زماني که فرزندش به دنيا آمد ُ ديد که دختر است و نگران شد که چکار کند؛ زيرا خدمتگذاران مسجد را از ميان پسران انتخاب ميکردند.
او گفت: پسر همانند دختر نيست. سپس گفت:خدايا من نام دختر را مريم ميگذارم، و او و فرزندانش را از وسوسههاي شيطان رجيم، در پناه درگاه تو قرار ميدهم.
آنها نام فرزند خود را مريم گذاشتند. مريم به معناي عبادت کننده و خدمتگذار است و، چون مادرش ميخواست او خدمتگذار و عبادت کننده باشد؛ مريم ناميد.
همانطور که گفتيم مريم قبل از به دنيا آمدنش؛ پدر را از دست داده بود. مريم کم کم بزرگ شد و با اينکه دختر بود، ولي در مسجد خدمتگذاري ميکرد.
در اين زمان؛ مريم نياز به سرپرست داشت و از آنجايي که در مسجد خدمتگذاري ميکرد مادرش مريم را که کودک بود به بيت المقدس پيش علما و دانشمندان يهود آورد و گفت: اين کودک هديه به بيت المقدس است، سرپرستي او را يک نفر از شما برعهده بگيرد.
آثار بزرگي و عظمت در چهرهي مريم ديده ميشد و هر يک از علما و دانشمندان بني اسراييل دوست داشتند اين افتخار نصيب آنها شود. تصميم گرفتند که قرعه کشي کنند. در بين اين علما؛ زکريا شوهر خاله اش هم بود. آنها در کنار رودي رفتند و چوبهايي را آوردند و روي هر يک از آنها نوشتند و آنها را در ميان آبانداختند. هر چوبي که در ميان آب ميرفت بازنده بود و چوبي که روي آب ميماند؛ سرپرستي مريم به عهدهي او واگذار ميشد.
تنها چوبي که روي آب ماند؛ چوبي بود که اسم حضرت زکريا بر روي آن نوشته شده بود و به اين ترتيب حضرت زکريا سرپرست حضرت مريم انتخاب شد. اين سرپرستي تا زمان بزرگ شدن مريم ادامه داشت. زکريا خانهاي در بلندترين جاي معبد، براي مريم ساخت و هميشه او را تحت نظر داشت.
مريم در مسجد؛ آن چنان به عبادت خدا مشغول بود که روزها روزه ميگرفت و شبها به عبادت ميپرداخت، او آن چنان در پرهيزکاري و معرفت و شناسايي پروردگار پيش رفت، که از دانشمندان پارساي آن زمان نيز پيشي گرفت.
گاهي حضرت زکريا به کنار محراب او ميرفت و غذاهاي مخصوصي را در آنجا ميديد. زکريا از او سوال ميکرد اين غذاها را از کجا آوردهاي و مريم در جواب ميگفت اينها از جانب خداست و خدا هرکس را بخواهد روزي ميدهد.