۳ دلیل مهم که چرا تصمیم اشتباه می گیریم

بازده/ فکر ميکنيد در طول يک روز معمولي چند بار دربارهي مسائل مختلف تصميم گيري ميکنيد؟ دهها بار؟ شايد صدها بار؟ روانشناسان معتقدند تعداد تصميمگيريهايمان در طول روز در حقيقت ميتواند هزاران بار باشد. برخي از اين تصميمها ميتوانند بر دورههاي طولاني مدتي از زندگيمان تاثيرات عميقي بگذارند (مثلا اينکه آيا به دانشگاه برويم يا خير، ازدواج کنيم، يا بچهدار بشويم)، در حاليکه ساير تصميمهايمان شايد نسبتا کم اهميت باشند (مثلا اينکه آيا براي شام امشب، ساندويچ ژامبون بخوريم يا هاتداگ). در ادامه با ما همراه باشيد تا ۳ دليل مهم که چرا تصميم اشتباه مي گيريم را بدانيد.
به تدريج متوجه ميشويم برخي از اين انتخابها واقعا خوب بودهاند (مثلا رشتهي تحصيلي خوبي انتخاب کردهايد که در آينده ميتواند شغل پر درآمدي برايتان به همراه داشته باشد)، در حالي که ساير انتخابهايتان ممکن است آنچنان خوب نباشند (ساندويچ ژامبوني که انتخاب کردهايد، واقعا بد بوده و معدهتان را به هم ريخته است).
بنابراين، وقتي نگاهي به گذشته مياندازيد و به برخي از انتخابهاي نادرستتان در زندگي فکر ميکنيد، شايد با تعجب از خودتان بپرسيد دقيقا چرا چنين تصميمهايي را اتخاذ کردهايد که اکنون (با توجه به تجربه و دانش فعليتان) بسيار ضعيف و اشتباه به نظر ميرسند. چرا با فردي ازدواج کردهايد که به طور کلي هيچ نقطهي مشترکي با شما نداشته است؟ چرا خودرو کوچک و در عين حال، گران قيمتي خريدهايد که در حال حاضر با چهار فرزند، ديگر به دردتان نميخورد و مجبور هستيد خودرو بزرگتري بخريد؟ وقتي پاييز سال گذشته يک شلوار جين به شدت فاق کوتاه خريديد، پيش خودتان چه فکري ميکرديد؟
با اينکه بدون شک، شما همچنان به اتخاذ تصميمهاي نادرست در زندگي ادامه خواهيد داد، ميتوانيد درک عميقتري از فرايندي به دست آوريد که بر اساس آن، گاهي اوقات دچار انتخابهاي غير منطقي ميشويد. شماري از عوامل مختلف وجود دارند که باعث انتخابهاي اشتباهتان ميشوند، و آگاهي از اين فرايند و تاثير آن بر طرز تفکرتان احتمالا ميتواند در اتخاذ تصميمهاي بهتر در آينده به شما کمک کند.
در بخش بعد، به شما خواهيم گفت چرا استفاده از ميانبرهاي ذهني گاهي اوقات ميتوانند به اتخاذ تصميم اشتباه و ضعيف و نادرست منجر شوند.
۱. ميانبرهاي ذهني ميتوانند شما را به اشتباه بيندازند
اگر مجبور بوديد براي اتخاذ هر تصميم کوچک و بزرگي در طول روز، به تمام جوانب ممکن دربارهي هر يک از آنها فکر کنيد، شايد قادر نبوديد کار چنداني در طول يک روز انجام دهيد. به منظور اتخاذ تصميمهاي سريع و اقتصادي، مغز ما به يک سري ميانبرهاي شناختي متوسل ميشود که آنها را رهيافت آني يا هيوريستيک ميناميم. اين حسابهاي سرانگشتي ذهني به ما امکان ميدهند قضاوتهايي به شدت سريع و در اغلب اوقات کاملا دقيق داشته باشيم، ولي همين تکنيک نيز گاهي اوقات به افکار اشتباه و تصميمگيريهاي ضعيف منجر ميشود.
يکي از نمونههاي اين قبيل ميانبرهاي کوچک و منحرف کنندهي ذهني نوعي سوگيري شناختي است که به اثر لنگر انداختن مشهور است. در بسياري از موقعيتهاي مختلف، آدمها از نقطهي ابتدايي و شروع کنندهي يک مسئله به عنوان يک لنگر استفاده ميکنند و سپس، تخمينها و ارزش نهايي، و همچنين، نتيجهگيري کلي خود را بر اساس همان دريافتها و شنيدههاي اوليه پايهريزي ميکنند. براي مثال، اگر قصد داريد خانهاي را خريداري کنيد، و ميدانيد قيمت متوسط خانههاي اطراف ملک مورد نظرتان مثلا ۳۲۸۰۰۰ دلار است، احتمالا از همين عدد به عنوان مبنايي براي مذاکره دربارهي قيمت خريد اين ملک استفاده خواهيد کرد.
طي يک آزمايش کلاسيک توسط پژوهشگراني به نامهاي عاموس تورسکي و دنيل کانمن، از شرکت کنندگان خواسته شد يک گردونهي قرعهکشي را بچرخانند؛ در اين گردونه گويهايي با شمارههاي ۰ تا ۱۰۰ وجود داشت. سپس از آنها خواسته شد حدس بزنند چند کشور در قارهي آفريقا عضو سازمان ملل هستند. آنهايي که در چرخش گردونهي قرعهکشي عدد بالاتري را به دست آورده بودند، عدد بالاتري را به عنوان تعداد کشورهاي آفريقايي عضو سازمان ملل حدس زدند، در حالي که آنهايي که عدد پايينتري نصيبشان شده بود، دربارهي تعداد کشورهاي آفريقايي عضو سازمان ملل عدد کمتري را تخمين زدند.
بنابراين، براي به حداقل رساندن تاثير بالقوه و منفي اين رهيافتهاي آني بر نحوهي تصميمگيريتان چه کارهايي ميتوانيد انجام دهيد؟
به گفتهي متخصصان، صرفا افزايش آگاهي در خصوص نحوهي اثرگذاري رهيافتهاي آني بر نحوهي تصميمگيري ميتواند در پيشگيري از اتخاذ تصميم اشتباه به شما کمک کند.
در خصوص سوگيري شناختي ناشي از اثر لنگر انداختن، آگاهي از دامنهي نسبتا کاملي از تخمينهاي احتمالي ميتواند در اتخاذ تصميمهاي درستتر به شما کمک کند. بنابراين، اگر ميخواهيد يک خودرو بخريد، به جاي تمرکز بر ميانگين کلي قيمت خودروي مورد نظر، از دامنهاي از قيمتهاي معقول مربوط به اين خودرو آگاه شويد. مثلا اگر بدانيد يک خودروي شاسي بلند با سايز و ويژگيهاي مورد نظرتان در يک بازار خودرو بين ۲۷۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ دلار قيمت دارد، در ارائهي پيشنهاد قيمت خريدتان تصميمگيري بهتري خواهيد داشت.
در بخش بعدي، به بيان اين مسئله خواهيم پرداخت که چگونه گاهي اوقات مقايسهها ميتوانند به اتخاذ تصميمهاي نادرست منجر شوند.
۲. معمولا مقايسههاي نادرستي انجام ميدهيد
چگونه متوجه ميشويد تبلت جديدتان را با قيمت مناسبي خريداري کردهايد؟ يا چگونه متوجه ميشويد هزينهاي که بابت يک گالن شير در فروشگاه مواد غذايي پرداختهايد، منصفانه محاسبه شده است؟ هنگام اتخاذ تصميمهاي مختلف، مقايسه يکي از ابزارهاي مهمي است که معمولا بسياري از آدمها از آن استفاده ميکنند. شما از قيمت معمول يک تبلت يا يک گالن شير آگاه هستيد، بنابراين، براي انتخاب بهترين قيمتهاي ممکن، قيمتهاي پيشنهادي فروشگاههاي مختلف را به يکديگر مقايسه ميکنيد. ما بر اساس مقايسهي اقلام با يکديگر، ارزش معاملهاي هر يک را ميسنجيم.
ولي وقتي در انجام مقايسه دچار اشتباه ميشويم، چه اتفاقاتي خواهد افتاد؟ يا اينکه وقتي اقلامي که گزينههايتان را با آنها مقايسه ميکنيد، نمونههاي اصيلي نباشند يا آنها نيز متغير باشند، چه بر سر تصميمگيريهايتان خواهد آمد؟ اين مثال را در نظر بگيريد: چهقدر بايد بگرديد و وقت بگذاريد تا در يک خريد بتوانيد ۲۵ دلار صرفهجويي کنيد؟
اگر به شما بگوييم، با ۱۵ دقيقه رانندگي و رفتن به فلان فروشگاه، ميتوانيد براي خريد يک جنس ۷۵ دلاري، مبلغ ۲۵ دلار صرفهجويي کنيد، احتمالا اين کار را انجام خواهيد داد. ولي اگر به شما بگوييم براي صرفهجويي ۲۵ دلار در خريد يک جنس ۱۰۰۰۰ دلاري ۱۵ دقيقه رانندگي کنيد و به جاي دورتري برويد، آيا همچنان تمايل داريد براي ۲۵ دلار کمتر، اين کار را انجام بدهيد؟ در بيشتر موارد، آدمها تمايل کمتري دارند که براي صرفهجويي چنين مبلغي در خريد يک جنس گرانقيمت، مسافت بيشتري را طي کنند. چرا؟ ارزش ۲۵ دلار در هر دو معامله ثابت است و تغيير نکرده است.
در چنين شرايطي، شما فقط قرباني يک مقايسهي اشتباه خواهيد شد. از آنجا که شما ميزان صرفهجويي را با ميزان مبلغ پرداختيتان مقايسه ميکنيد، ۲۵ دلار صرفهجويي در مقايسه با ۷۵ دلار براي شما بسيار ارزشمندتر از زماني است که آن را با ۱۰۰۰۰ دلار مقايسه ميکنيد.
هنگام اتخاذ تصميمها، ما معمولا بدون فکر کردن و بررسي واقعي گزينهها، به صورت شتابزده شروع به مقايسه ميکنيم.
به منظور اجتناب از تصميم اشتباه ، گاهي اوقات اهميت توسل به منطق و بررسي دقيق گزينههاي مورد نظر بسيار بيشتر از واکنش آني و از روي احساسات خواهد بود.
۳. ممکن است بيش از اندازه خوشبين باشيد
در کمال تعجب بايد گفت، آدمها معمولا با يک خوشبيني ذاتي و دروني متولد ميشوند که گاهي اوقات باعث ميشود نتوانند تصميمهاي درست و مناسبي اتخاذ کنند. پژوهشگري به نام تالي شاروت، طي يک مطالعه جالب و جذاب، از شرکت کنندگان پرسيد آنها فکر ميکنند احتمال وقوع يک اتفاق ناخوشايند برايشان چهقدر است – اتفاقاتي نظير مورد دستبرد قرار گرفتن به وسيلهي زور يا تهديد يا ابتلا به يک بيماري مرگبار – و از آنها خواست اين احتمال را با عدد نشان دهند. پس از آنکه شرکت کنندگان پيشبينيها و نظراتشان را بيان کردند، پژوهشگران احتمالات واقعي را به آنها نشان دادند.
هنگامي که به آنها گفته شد، خطر وقوع برخي از اين اتفاقات کمتر از آن چيزي است که انتظارش را دارند، اين شرکت کنندگان پيشبينيهاي خود را بر اساس اطلاعات جديدي که توسط پژوهشگران به دست آوردند، اصلاح کردند. از سويي ديگر، وقتي اين شرکت کنندگان فهميدند خطر وقوع برخي ديگر از اين اتفاقات ناخوشايند، در واقع، بالاتر از آن چيزي است که انتظارش را داشتند، سعي کردند به راحتي اطلاعات جديد را ناديده بگيرند. براي مثال، اگر فردي انتظار داشت خطر مرگ بر اثر قرار گرفتن طولاني مدت در معرض دود سيگار فقط ۵ درصد باشد، ولي سپس به وي گفته شد که خطر واقعي مرگ بر اثر دود سيگار نزديک به ۲۵ درصد است، چنين فردي به احتمال زياد اطلاعات جديد را ناديده گرفت و همچنان پيشبيني اوليهي خود را صحيح دانست.
بخشي از اين چشمانداز بيش از حد خوشبينانه ريشه در تمايلي طبيعي دارد که بر اساس آن، هميشه باور داريم اتفاقات بد براي ديگران رخ خواهد داد، نه براي ما. وقتي ميشنويم اتفاق ناراحت کننده يا ناخوشايندي براي يک فرد ديگر افتاده است، معمولا در ذهنمان به دنبال کارها و رفتارهايي ميگرديم که احتمالا اين فرد با انجامشان باعث بروز چنين اتفاقي شده است. اين تمايل به سرزنش قرباني باعث ميشود نپذيريم که ما نيز به اندازهي هر فرد ديگر ممکن است در برابر وقوع يک اتفاق ناراحت کننده يا تراژدي آسيبپذير باشيم.
شاروت اين تمايل را ناشي از سوگيري خوشبيني ميداند – تمايل درونيمان به بالاتر دانستن احتمال وقوع اتفاقات خوب براي خودمان، و از سويي ديگر، پايينتر دانستن احتمال وقوع اتفاقات بد برايمان. شاروت در اين مورد ميگويد، چنين تمايلي لزوما ناشي از اين باور نيست که همهي اتفاقات خوب به شکل معجزهآسايي براي ما اتفاق ميافتند، بلکه به خاطر وجود اعتماد به نفس بيش از اندازه به تواناييهايي است که باعث بروز اتفاقات خوب در زندگي برايمان ميشوند.
بنابراين، اين سوگيري خوشبيني چه تاثيري ميتواند بر نحوهي اتخاذ تصميمهايمان داشته باشد؟ از آنجا که ممکن است دربارهي تواناييها و چشماندازهايمان در زندگي بيش از اندازه خوشبين باشيم، احتمال زيادي وجود دارد که فکر کنيم همهي تصميمهايمان عالي و درست هستند.
متخصصان همواره ميگويند، سيگار کشيدن، زندگي کم تحرک، و مصرف بيش از اندازهي قند ميتوانند ما را دچار مرگ زودرس کنند، ولي سوگيري خوشبينانهمان باعث ميشود باور داشته باشيم اين عوامل عمدتا ديگران را به کام مرگ خواهند کشيد، نه ما را.