جذاب ترین پارک حیوانات جهان




خراسان/ ما يک خانواده چهار نفره هستيم که به خاطر شغل همسرم، چند وقتي است در شهر برلين آلمان ساکن شديم. چند وقت قبل، تصميم گرفتيم سري به پارک حيوانات برلين بزنيم. چيزي که از قبل در ذهنم ميگذشت ديدن يک باغوحش معمولي مثل همه باغوحشها و صرف يک يا دو ساعت زمان در آنجا بود اما چيزي که ديدم، شبيه باغوحش نبود و گذاشتن اسم پارک حيوانات به خاطر شبيه سازي محيط زندگي جانوران در هر بخش روي آن کاملا بجا و مناسب به نظرم آمد. اين مجموعه چيزي در حدود ۱۶۰ هکتار بود و ما حدود پنج ساعت در آن جا بوديم و در نهايت نتوانستيم به تمام بخشها سر بزنيم. قبل از هر چيز بايد بدانيد که اين پارک، قديميترين و معروفترين باغوحش آلمان و بزرگترين باغ وحش جهان است. اين پارک که در سال 1955 تاسيس شده، داراي حدود 20 هزار حيوان از ۱۴۰۰ گونه جانوري مختلف است که از لحاظ تنوع گونههاي جانوري، بدون شک بزرگ ترين باغوحش جهان محسوب ميشود. درهاي اين باغوحش که در مرکز شهر برلين قرار دارد، همه روزه باز است و سالانه حدود چهار ميليون بازديد کننده از سراسر جهان دارد که از اين لحاظ هم پربازديدترين باغوحش در تمام اروپا به شمار ميرود. آن چه در پرونده امروز ميخوانيد، بخشي از مشاهدات ما از پارک حيوانات برلين است. لطفا در اين گردش همراه ما باشيد.
زيبايي توصيفناپذير فلامينگوها
قشنگترين و البته سختترين قسمت اين پارک براي توصيف، به نظر من بخش مربوط به فلامينگوها ست. شما در قسمتهاي پاياني بازديدتان از اين پارک به جايي ميرسيد که توان جدا شدن از آن، سخت ميشود! دشت وسيعي پر از فلامينگوهاي صورتي و پر سر و صدا. خودتان تصويرش را ببينيد تا متوجه زيبايي آن بشويد.
همه با دوچرخه آمده بودند!
بليت را از شب قبل به صورت اينترنتي خريديم. اکنون به خاطر شرايط کرونا، تعداد بازديدکنندگان محدود شده است و از قبل بايد رزرو بليت انجام شود. قيمت بليت هم بزرگ سالان 5/14 يورو و بچهها از چهار سال تا ۱۵ سال، ۷ يورو بود. صبح روز بازديد تصميم گرفتيم از دوچرخه و کرير براي رفتن به پارک استفاده کنيم به خصوص که داخل پارک شرايط دوچرخه سواري هم فراهم بود. همسرم کرير مخصوص بچهها را به دوچرخه خودش وصل کرد و سپس با کولهباري خوراکي با دو دوچرخه و يک کرير راه افتاديم. بعد از حدود يک ساعت رکاب زدن به پارک حيوانات رسيديم. نکته جالب اينجا بود که عده زيادي مثل ما با دوچرخه به پارک آمده بودند. در زمان ورود ما يک گروه از بچههاي مدرسه ابتدايي هم در صف ورود بودند تا به عنوان گردش علمي از پارک حيوانات ديدن کنند. به محض ورود و نشان دادن بليت اينترنتي به ما يک کاتالوگ همراه با نقشه پارک حيوانات دادند و طبق نقشه سعي کرديم به همه بخشهاي آن سر بزنيم.
حيواناتي که در قفس نبودند
با ديدن اولين گروه از حيوانات شوکه شديم، چون اين جا خبري از قفس و حيوانات افسرده و ناراحت نبود. حيوانات هرکدام در يک بخش منحصر به فرد خودشان و به صورت آزاد بودند. البته هر بخش يک تابلوي بزرگ درباره مشخصات آن جانور و زيستگاه آن داشت تا هم ما بدانيم که چه حيواني در انتظارمان است و هم مراقب باشيم که صدمهاي به زيستگاه او با رفتار اشتباهمان وارد نشود. در ضمن به جاي ميلههاي آهني، بين بازيدکنندگان و حيوانات تقريبا همه قسمتها با شيشه و رودخانه فاصله افتاده بود. همچنين هر نوع حيواني که اسمش را شنيده بوديم، در اين باغوحش وجود داشت. يکي از قسمتهايي که توجه ما را بيش از بقيه به خود جلب کرد، بخش زرافهها به خاطر عظمت آنها بود. وقتي آن ها را از نزديک ديديم، فهميديم زرافهها خيلي بزرگتر از آن هستند که در تصورمان بودند.
سلفي با روباهها!
بخش قابلتوجهي از طبيعت اين پارک در اختيار خرسهاي قطبي بود که در کنار آن عکسهايي از سال گذشته و تولد اولين توله خرس قطبي در پارک حيوانات قرار داشت. قسمت بزرگ ديگر مربوط به روباهها بود و نکته جالب اين بود که دور تا دور محل نگهداري آنها بر خلاف ديگر حيوانات وحشي، فنس کشيده شده بود. به همين دليل بود که شما ميتوانستيد بدون استرس تا نزديک آنها برويد و حتي با آنها سلفي بگيريد.
ساختماني براي خزندگان و حشرات عجيب
در ادامه مسير به يک ساختمان بزرگ رسيديم که مربوط به خزندگان و حشرات عجيبوغريب بود. در آن جا انواع مار و حشرات مختلف وجود داشت که البته از پشت ويترينهاي شيشهاي، قابل مشاهده بودند. حشراتي در اين قسمت وجود داشتند که حتي اسمشان را هم نشنيده بوديم مثلا مارهاي خاص و آفتابپرست و حشراتي که اسمش در ذهنم نمانده است اما شبيه حشرات کارتون هاچ زنبورعسل بودند و يک سري سوسکهاي بزرگ و براق که ديدنش هم ترسناک بود.
روشي براي خوشآمد گويي به ايرانيها
قسمت ديگري که در پارک حيوانات برلين خيلي توجه ما را جلب کرد، رديف مجسمههاي خرس (به عنوان نماد برلين) بود. وقتي کمي جلوتر رفتيم، متوجه شديم هر خرس يک طرح منحصر به فرد دارد و مخصوص يک کشور است. کشورها به ترتيب حروف الفبا بودند. کمي قدم زديم و به حرف «i» رسيديم و ايران را پيدا کرديم. ديدن اسم ايران با پرچم کشورمان در آنجا حس خيلي خوبي بود. ظاهرا اين روش، براي خوشآمدگويي به بازديدکنندگان کشورهاي مختلف است که هيجان انگيز بود.
جنگلهاي آمازون در پارک برلين!
در ادامه به ساختمان بزرگي رسيديم که در نقشه راهنما به اسم جنگل آمازون ثبت شده بود! به محض ورود، رطوبت هوا و صداي پرندگان اولين چيزهايي بود که توجهمان را جلب کرد. وارد شدن به جايي با هواي به شدت گرم و مرطوب، اتفاقي بود که به شخصه تجربهاش نکرده بودم. شايد برايتان جالب باشد که به دليل اختلاف دماي زياد داخل بخش جنگلهاي آمازون و هواي آزاد بيرون، کنار درِ ورودي دستگاه مخصوص خشک کردن بخار روي عينک وجود داشت!
شلوغترين قسمت دکه بستنيفروشي بود
شايد تصور کنيد که در اين جا ديگر خبري از وسايل بازي کودکان نيست اما مسئولان اين پارک نظر ديگري دارند. در پارک حيوانات برلين محوطه بزرگي مخصوص بازي کودکان بود و انواع سرسره و تاب و وسايل سرگرمي کودکان فراهم بود و علاوه بر اين دور تا دور محوطه انواع مختلف نيمکت وجود داشت و محلي براي آب بازي کودکان در تابستان تعيين شده بود. در ضمن در داخل پارک ، تعدادي کافه و دکه بستني فروشي وجود داشت که شلوغترين قسمت پارک بود.
قطار شهربازي در باغوحش
همچنين دور تا دور پارک ايستگاههايي قرار داشت که قطاري شبيه قطار شهربازي آن جا توقف ميکرد و افراد ميتوانستند براي دور زدن اطراف پارک حيوانات از آن به صورت رايگان استفاده کنند. قطاري که به خصوص براي کودکان و نوجوانان، هيجانانگيز بود و علاقه زيادي داشتند که براي دقايقي، سوارش شوند.
خانه کروکوديل کنار خانه لاک پشتها
ساختمان ديگري با نام خانه کروکوديلها روي نقشه قرار داشت که از اسمش مشخص بود چه چيزي در انتظارمان است! فضايي شبيه يک جنگل انبوه با برکههاي متعدد داخل آن و تا هر جا چشم کار ميکرد، کروکوديل بود. بعضي از آنها خواب و بعضي بيدار بودند. نکته جالب وجود لاک پشتهاي آبي در اين قسمت بود که ظاهرا زندگي آرامي در کنار کروکوديلها داشتند. البته کنار ساختمان کروکوديلها، ساختمان کوچکي قرار داشت که خانه لاک پشتهاي عظيمالجثه بود. لاکپشتهايي که در خشکي زندگي ميکردند.
سرک يک ميمون به کالسکهمان!
در ادامه رسيديم به بخش جنگلي بزرگي که شبيه شهر سوخته درست شده بود و محل زندگي ميمونها و شامپانزهها بود. ميمونها در آن جا کاملا آزاد بودند و تابلوي جالبي در ورودي آن قرار داشت که نوشته بود: «ميمونها بسيار بازيگوش هستند لطفا مراقب کلاه، عينک، موبايل و خوراکيهايتان باشيد.» اما ما آن را خيلي جدي نگرفتيم! به محض اينکه با کالسکه وارد شديم يک ميمون داخل کالسکه سرک کشيد تا ببيند خوراکي يا چيز به درد بخوري همراهمان است يا نه که با ديدن پسر کوچکمان که خواب بود، از ما دور شد. نکته جالب اين قسمت ،گذاشتن ميوه و سبزي تازه و فراوان براي آنها در گوشه و کنار محل نگهداريشان بود.
ديدن ببر و خرس از پشت شيشه
ديدن ببر، خرس، پلنگ و حيواناتوحشي از فاصله نزديک تجربه جالبي بود. دور تا دور محل نگهداري حيوانات وحشي يا شيشه يا رودخانه بود و به اين شکل امنيت بازديد کنندگان رعايت شده بود.
حيف که کانگوروهاي نوزاد را نديديم
تماشاي قسمت کانگوروها، بخش بامزه اين بازديد بود. طبق تابلوهاي موجود در اين قسمت، کانگوروهاي نوزاد هم در کيسه مادرها بودند و ما به شدت دنبال يک کانگوروي کوچک در کيسه کانگوروهاي مادر بوديم که متاسفانه تا زماني که آنجا ايستاده بوديم، کانگوروهاي نوزاد را نديديم.
خطرات خرطوم فيلها
بخش مربوط به فيلها هم بسيار جالب و تماشايي بود. در اين قسمت، شما بايد خودتان فاصلهتان را حفظ مي کرديد با فيلهايي که داخل محيطي بودند که دورش با چندتا ميله بسته شده بود. فيلها خرطوم دارند و چندين متر از بيرون محوطه اي که نگهداري مي شدند، خطرساز بودند. در ضمن، تابلوي بزرگي در کنار بخش فيلها خبر از تغييرات در محوطه آنها ميداد به عبارتي ديگر، کارگران در اين قسمت سخت مشغول کار بودند براي تغييراتي به منظور بزرگ و مجهز کردن محوطه فيلها که شايد خطرات خرطومهايشان کاهش يابد.
عروس و دامادها هم بودند!
در بخشي از پارک حيوانات ، ساختمان سفيد زيبايي مربوط به همايشها و مراسم قرار داشت و فضاي اطراف آن هم بسيار زيبا بود. رودخانهاي زيبا که روي آن پلهاي متعددي قرار داشت و ما چند دقيقهاي براي رفع خستگي روي يکي از آن صندليها نشستيم و به رودخانه و آبنماها نگاه کرديم که ناگهان عروس و دامادي همراه با يک عکاس وارد شدند و از زيبايي فضا استفاده کردند و عکسهاي آتليهاي شان را گرفتند و با لبخند از کنار ما گذشتند. برايمان جالب بود که يکي از گزينههاي گرفتن عکس آتليهاي براي عروس و دامادهاي آلماني، يک باغوحش است!
فرنگيس ياقوتي