شاهی که از بانک قرض میگرفت تا عیش و نوش کند!
فارس/ در سال ۱۲۸۹ قمري «بارون جوليوس دو رويتر» که ميدانست ناصرالدين قاجار دلش سفر فرنگ ميخواهد مبلغ ۵۰ هزار ليره انگلستان به صدراعظم ايران رشوه داد و ۵۰ هزار ليره ديگر به اطرافيان صدراعظم و ۴۰ هزار ليره هم وديعه داد به شاه قاجار و قول داد که ۶ ميليون ليره هم بعداً بدهد و امتيازي گرفت که بنا به اذعان مورخان، بزرگترين امتياز استعماري تاريخ استعمار بود!
«ميرزا حسين خان سپهسالار»، صدراعظم ايران در گوش شاه خوانده بود که بايد با انگليسيها رفيق باشيم و سرمايهگذاري خارجي جذب کنيم و پيشرفت کنيم و اين حرفها. اينطوري بود که رويتر که يهوديزاده آلماني و مسيحيشده انگليسي بود و سرمايهدار هم بود امتياز بهرهبرداري از معادن و جنگلها و ساخت راه آهن و مسيرهاي آبي و کانالهاي آب کشاورزي و خطوط تلگراف و کلي امتياز ديگر را به مدت ۷۰ سال از ناصرالدين گرفت و رفت. مردم و روحانيون اعتراض کردند و بلوا شد و «امتياز رويتر» فسخ شد. رويتر هم افتاد دنبال غرامت و آنقدر رفت و آمد و شرکا و وکلا و حتي پسرش را به ايران فرستاد تا بعد از ۱۷ سال بالاخره يک امتياز ديگر از ناصرالدين بگيرد. ناصرخان هم که دوباره هوس سفر فرنگ کرده بود، گفت «چشم» و امتياز ۶۰ ساله تأسيس بانک شاهي واگذار شد.
البته اين بانک شاهي اختياراتش زياد بود و حتي ميتوانست معدن استخراج کند و راه بسازد و کارخانه بسازد و از زمينهاي دولتي، مجاني استفاده کند و حتي انحصار چاپ اسکناس در ايران را داشت.
رويتر در ايران پول چاپ ميکرد و عملاً براي منافع خودش و بريتانيا، اقتصاد ايران را بهم ريخت
ناصرالدين راضي نبود!
پيش از تأسيس بانک شاهي انگليسيها با اجازه خودشان آمده بودند و در ميدان توپخانه تهران شعبهاي از يک بانک لندني فعال در هندوستان را تأسيس کرده بودند:«بانک جديد شرق». اين بانک در لندن براي ايرانيها پول هم چاپ ميکرد. ناصرالدين راضي نبود ولي سفير انگليس گفته بود جلوي تجارت آزاد را که نبايد گرفت! جالب اينکه اين بانک را کسي تحويل نگرفت؛ مردم عادي که پولي نداشتند که در بانک بگذارند و اعيان و اشراف پول را پيش خودشان نگه ميداشتند که مطمئنتر بود. ديگر اينکه «بانک جديد شرق» به سپردهها سود هم ميداد و البته کارش بر مبناي نزول بود که مردم عادي نميدادند و نميگرفتند که حرام است. در نهايت بساط «بانک جديد شرق» جمع شد و ساختمانش را فروختند به بانک شاهي.
تصويري از بانک شاهي در اوايل تأسيس
نزول روي اسکناس!
بانک شاهي چه کرد؟ همان اول کار شعبههايي در شهرهاي بزرگ ايران تأسيس کرد و اسکناسهايي چاپ کرد که اگر از شهري به شهر ديگر برده ميشد حق تنزيل داشت! يعني يک اسکناس اگر از تبريز به اصفهان ميرفت بانک شاهي مقداري از ارزش اسکناس را کم ميکرد و باقي را سکه نقره يا بهقول مردم آن روزگار «پول سفيد» ميداد. بههميندليل روي اسکناسها برايمثال نوشته ميشد:«فقط در تبريز ادا خواهد شد» يا «فقط در اصفهان ادا خواهد شد».
نخستين اسکناسهاي ايران در شهرهاي مختلف حقتنزيل داشت و روي اسکناسها، شهر محل اعتبار آن نوشته ميشد
بانکي که دولت ساقط ميکرد!
بانک شاهي فقط دنبال منافع مالي نبود و هدف بزرگتري داشت. کارش را هم خوب بلد بود. يکسال پس از تأسيس، برخلاف توافق با دربار ايران اساسنامهاش را تغيير داد و مقر اصلي بانک را از طهران برد به لندن؛ شد يک بانک انگليسي که تابع قوانين بريتانياست! اينطوري هر کاري دلش خواست با اقتصاد و نظام مالي و پولي ايران انجام داد. تلختر از همه اينکه در لندن امتيازهايي که به دست آورده بود با اجازه خودش به خارجيها ميفروخت و چه وضعي؛ يک روز از طرف رويتر يکي ميآمد زمين دولتي مجاني ميخواست و روز ديگر کسي ديگر ميآمد و امتياز ساخت فلان کارخانه را.
فقط همين نبود؛ بانک شاهي با چاپ اسکناس شده بود حاکم اقتصاد کلان و مدير سياستهاي پولي ايران و اينطوري تا چند دهه بعد منافع خودش و بريتانيا را در ايران پيش برد. کار به جايي رسيده بود که بانک شاهي کابينه دولت را تغيير ميداد يا موجب سقوط يک دولت ميشد. براي مثال هر وقت از دولت ناراضي بود پول در گردش را زياد يا کم ميکرد و نارضايتي ايجاد ميشد و شاه از ترس بلوا و آشوب دولت را تغيير ميداد؛ به همين سادگي. يکي از سياستهاي دائمي بانک شاهي هم اين بود که ناگهان ديگر در برابر اسکناس پول نقره نميداد و مردم مجبور ميشدند اسکناسها را به قيمتي کمتر در بازار سياه يا به صرافيها بفروشند و سرمايهشان از بين ميرفت.
يکبار هم در زمان احمدشاه قاجار چنين اقدامي صورت گرفت و خبرش به شاه رسيد و دستخطي فرستاد براي ميرزا حسن مستوفي الممالک: «جناب اشرف رئيسالوزرا شنيدم که دوباره مردم ميروند به بانک و اسکناس را تبديل به پول سفيد ميکنند و صرافها از يک تومان اسکناس پنج قران کم ميکنند و يک تومان به مردم ميدهند. اين مسأله خيلي جالب اهميت است، ميترسيم خدا نکرده اسکناس بشکند آن وقت ميدانيد چقدر به مملکت ضرر خواهد آمد، متجاوز از ۵۰ کرور بلکه بيشتر. هرچه زودتر جلوگيري کنيد که خطرناک است.»
سفرهاي فرنگ ناصرالدين و باقي شاهان قاجار و وامهايي که از بانک شاهي ميگرفتند براي اقتصاد ايران گران تمام شد
آخر سر غرامت هم گرفت!
بانک شاهي که پس از پايان حکومت قاجارها حدود ۲۰ شعبه در شهرهاي مختلف داشت و حدود ۳۷ ميليون تومان سرمايه مردم دستش بود در ايران شده بود نماد امپرياليسم بريتانيا. در سال ۱۳۰۹ شمسي هم که ديگر مردم از اين وضعيت بيزار و درمانده شده بودند بانک شاهي ۲۰۰ هزار ليره غرامت گرفت تا حقانحصاري چاپ اسکناس را پس بدهد و از آن پس «بانک ملي» براي ايران اسکناس چاپ کند. اين بود داستان بانک شاهي در ايران؛ به شاهان قاجار وام ميداد تا بروند سفر فرنگ، از مردم نزول ميگرفت و در سياست و اقتصاد در حد اعلا دخالت ميکرد. البته اين فقط داستانش در ايران بود وگرنه بانک شاهي ايران با پول خوبي که بهجيب زده بود بعدها شد بانک بريتانيايي خاورميانه(BBME) و بعدترها هم شد جزو بانک اچاسبيسي(HSBC) که امروزه ازنظر ميزان سرمايه يکي از ۵ بانک بزرگ جهان است.