موجودات فوقالعادهای که در تغییر کردن بهترینند
يوکن/ ما اغلب در محل کار و جاهاي ديگر گفتهايم که مديريت و کنار آمدن با تغيير دشوار است. مرتبا شنيدهام که گفته شده است «مردم دوست ندارند تغيير کنند.». با يوکن همراه باشيد تا بيشتر در اين رابطه صحبت کنيم.
اين قبيل اظهارات معمولا درست از آب در ميآيد قبل از اينکه مدير، سرپرست يا شخص ديگري که داراي موقعيت بالاتر از ما است و مافوق به حساب ميآيد، در مورد برخي تغييراتي که لازم است ايجاد شود خبر ميدهند و ما ملزم به ايجاد آن تغييرات هستيم.
پس چگونه ميتوانيم با تغييري که بدون شک دير يا زود با آن روبرو خواهيم شد مقابله کنيم؟ مردم، در مشاغل خود، در هر زمان ميتوانند با تغيير ساختارها و ساير تغييرات در فرآيندها و سياستها، با عواقب غالباً قابل توجهي روبرو شوند.
براي کمک به مردم براي مقابله با تغيير، توصيهها و پيشنهادها روزافزوني وجود دارد. برخي افراد حتي به عنوان «مشاوران مديريت تغيير» فعاليت ميکنند که به دليل شدت دشوار بودن تغيير است.
سازمانها مراحل مستندي را دنبال ميکنند که هدف آنها کمک کردن به اين است که تا حد امکان براي کاهش تأثير تغييراتي که براي کارمندان خود برنامهريزي ميکنند تلاش کنند.
آيا موجوداتي وجود ندارند که بهراحتي تغيير کنند اگر بتوانيم چنين موجوداتي را شناسايي کنيم، ممکن است بتوانيم از آنها در مورد اسرار موفقيت آنها بياموزيم تا بتوانيم با هر تغييري که در راه ما قرار دارد، بهآساني کنار آمده و بهصورتي مسالمتآميز برخورد کنيم.
در واقع، چنين موجوداتي وجود دارند. ما همان موجودات هستيم، در حقيقت همه موجودات زنده آن موجودات هستند. زندگي به خودي خود فرايندي است براي تغيير مداوم، تعديل، تطبيق و بازآرايي مجدد.
ما خيلي خوب در حال تغيير لحظهبهلحظه، دقيقهبهدقيقه و روزانه هستيم که در بيشتر موارد، ما حتي نميدانيم که در حال انجام اين کار هستيم.
ما به کمک و پشتيباني براي مديريت تغييرات به همان اندازه که نياز به يک چشمانداز جديد، که تشخيص ميدهد که چگونه ما از قبل با تغيير و تحولات متخصصانه مواجه شويم نياز داريم.
مطمئناً پيشرفتهايي وجود دارد که ميتواند در بسياري از فرايندهاي تغيير ايجاد شود، اما اگر در شناخت و قدرداني از توانمندي خود در مديريت تغيير بهتر باشيم، ممکن است درک بهتري از اين داشته باشيم که در چه شرايطي بايد پيشرفتهايي انجام شود.
ازقضا، تغيير يک جنبه ثابت از زندگي روزمره ماست. اين دقيقاً بخشي از ادامه کار ما است که همانند چيزهايي مانند نفس کشيدن و بيرون دادن آن است.
اگر نتوانيم به طور مداوم و سريع تغيير کنيم تا بتوانيم اقدامات لازم را انجام دهيم، قادر نخواهيم بود اتومبيلهايمان را بيش از چند قدم به پايين جاده هدايت کنيم.
چه چيزي عملي را «ضروري» ميکند؟
جنبه «ضروري» همه اقدامات نتيجهاي است که آنها براي ما توليد ميکنند. اما اقدامات در خلاء رخ نميدهند.
ما هميشه در يک موقعيت خاص، يک محيط يا يک زمينه خاص فعاليت ميکنيم. درعينحال موقعيتها و محيطها دائما در حال تغيير هستند.
شرايطي که شما ديروز با آن مواجه بودهايد با شرايطي که اکنون با آن روبرو هستيد متفاوت است و قابل قياس نيستند و بايد اين را در نظر داشت که ما هميشه براي انجام کاري و رسيدن به هدفي عمل ميکنيم.
همهروزه، هر روز، نيروهايي در اطراف ما وجود دارد، که اغلب آنها ديده نميشوند، که تهديد ميکنند برنامههاي ما را مختل کنند و جهانهاي ما را با آنچه ميخواهيم متفاوت سازند، ازآنجاکه ما خيلي عادت کردهايم که به راحتي با اين آشفتگيها کنار بياييم، اين جمله ممکن است بسيار جدي و دراماتيک به نظر برسد.
اما در نظر بگيريد چه اتفاقي ميافتد اگر حتي براي چند دقيقه دست از کار خود برداريم. چه ميشود اگر دستمان را از روي فرمان برداريم؟
چگونه به نظر خواهيم رسيد اگر از بازي کردن با موها يا کراواتمان دست برداريم يا از دست زدن به لبهايمان و جويدن آنها خودداري کنيم.
بنابراين، چگونه ميدانيم که در هر مقطع معين از زمان چگونه لابد با اين نيروها مبارزه کنيم؟ و کارهايي را که ميخواهيم آنها را حفظ کنيم؟
اين واقعاً بهطور شگفتانگيزي مبتکرانه است که ما چطور با اين مسائل کنار ميآييم و سازگار ميشويم در هر مقطع زماني، نحوه عمل ما به طور مشترک با آنچه ميخواهيم و محيط اطراف ما تعيين ميشود.
وقتي من ماشينم را ميرانم، اگر ميخواهم اتومبيل من اتومبيل جلويي را لمس نکند، اگر اتومبيل جلويي از آنچه مطلوب من است نزديکتر شود، اقدامات لازمي که من بايد انجام دهم در جهت کند کردن حرکت ماشينم است.
توجه کنيد که من به حرکات خاص بازو و پا اشاره نکردم! «کند کردن ماشين من» دستاورد يا نتيجه است، نه يک عمل. من فقط ميتوانستم پايم را از پدال شتابدهنده خارج کنم. همچنين ميتوانم به پدال ترمز فشار بياورم.
اينکه چقدر سريع اين کار را انجام ميدهم، چه فشاري را که ميتوانم اعمال کنم، به دو موردي که قبلاً هم گفتم بستگي دارد: آنچه را که ميخواهم و اتفاقات پيرامون من.
اگر ماشين جلويي خيلي سريع نزديک شود، من مقدار بيشتري فشار اعمال خواهم کرد تا حدي که فقط خيلي آهسته جلوي چشمان من بيشتر شود.
تغييرات بزرگ و ناگهاني محيطي براي پاسخ به همان اقدامات نياز دارند. تغييرات کوچکتر، تدريجيتر و ظريفتر نياز به اقدامات با شدت کمتري دارند.
در اينجا يک تقارن وجود دارد، که هر يک از اهداف يا انتظارات ما را ميگرداند که يکي از ظريفترين طرحهاي طبيعت است.
هرچه ناگهاني، غيرمنتظره و خشونتبار تر تغيير محيطي رخ دهد، اقدامات ما نيز بايد شديدتر باشد
بعضي اوقات، نيروهاي محيطي بيشازحد سرنگون کننده هستند، مانند يک توفان يا يک رئيس مستبد. اين شرايط ميتواند به دورههاي تعديل طولانيتري نياز داشته باشد، اما حتي با وجود اين وقايع شديد، متداولترين نتيجه اين است که افراد بهبود مييابند، جهش ميکنند، و گاهي حتي بهتر از گذشته ميشوند.
با توجه به نحوه کار و محيطهايي که در آن زندگي ميکنيم، به جرات ميتوان گفت که تغيير، بهخوديخود هرگز مشکل نيست ما به شکلي ايدئال براي مديريت تغييرات ساخته شدهايم. اين نوع تغيير است که ميتواند مشکلساز باشد نه خود تغيير.
اطلاعات و سررشتههايي در اينجا براي مديران و ساير تصميمگيرندگان وجود دارد که ممکن است در مورد تغييراتي که قرار است در محيط کار اعمال کنند به کارشان آيد. هرچه يک تغيير پيشنهادي غيرمنتظره و شديد باشد و هر چه اين تغييرات راه رسيدن به اهداف فرد را بيشتر قطع يا مسدود کند، واکنش فرد شديدتر خواهد بود.
به اتومبيلهاي موجود در جاده فکر کنيد. اگر صف توقف کند اتومبيلها مسيري طولاني در جلو باشد، زمان زيادي را براي مديريت شرايط در نظر ميگيريم.
و بههرحال، هنگاميکه تغيير به عنوان يک اتفاق غيرمنتظره و شديد يا مورد انتظار و تدريجي توصيف ميشود، ديدگاه شخصي که تغيير را تجربه ميکند مهم است.
از نظر واکنشي که در پي خواهد داشت، اين مسئله که آيا مدير فکر ميکند کارکنان خود را به خوبي آماده تغيير کرده است يا نه، اهميت ندارد بلکه مهم اين است که کارمندان چه فکري ميکنند.
بگذاريد باز هم بيان کنم: تغيير هرگز مشکل نيست، ما برترين اساتيد تغيير هستيم نوع تغييري که رخ ميدهد گاهي اوقات ميتواند مشکلساز باشد.
براي دستيابي به محلهاي کار مؤثر و مفيد، هماهنگ و کارآمد، مديران و کارفرمايان بايد تمام تلاش خود را انجام دهند تا در برابر هرگونه تغيير و تفسيري که در نظر دارند به کارمندانشان درباره آن توضيح دهند کمک کنند.
اطمينان حاصل کنيد که تغييرات ناگهاني يا غيرمنتظره نيستند و افراد را در دستيابي به اهداف ي که برايشان مهم است قادر به ادامه دادن ميکند.
اينها راه حلهاي ساده و معقولي است که افرادي که تغييرات را ارائه ميدهند ميتوانند ترتيبي دهند تا افرادي که تحت تأثير تغييرات قرار ميگيرند وزش باد را بهعنوان يک نسيم ملايم تابستاني و نه يک طوفان سهمگين، تجربه کنند.