نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

حقایق عجیب و ترسناکی که هیچگاه فاش نشدند (16+)

منبع
باشگاه خبرنگاران
بروزرسانی
حقایق عجیب و ترسناکی که هیچگاه فاش نشدند (16+)

باشگاه خبرنگاران/ در 100 سال گذشته، شاهد پيشرفت‌هاي چشمگير بشر در حوزه‎هاي مختلف بوده‎ايم، انسان توانسته به سطح ماه قدم بگذارد، به اعماق اقيانوس‌ها سفر کند يا حتي DNA و عناصر تشکيل دهنده جهان را کشف کند، اما با وجود تمام اين پيشرفت‌ها همچنان رمز و رازهايي در اين دنيا وجود دارد که انسان هيچگاه نتوانسته حقيقت آن‌ها را فاش يا حتي تکذيب کند. در اين گزارش چند مورد از همين اسرار عجيب و وحشتناک را مشاهده مي‌کنيد که احتمالا تاکنون چيزي درمورد آن‌ها نشنيده‌ايد.

کشتي اس.اس اورنگ مدان (SS Ourang Medan)
در ژوئن سال ۱۹۴۷ پيام‌هايي عجيب از يکي از خدمه کشتي اورنگ مدان براي کشتي‌هاي مختلف ارسال شد. او درخواست کمک داشت و پيام خود را اينگونه بيان کرد: تمامي خدمه به همراه کاپيتان کشتي مرده‌اند، مدتي بعد پيام ديگري دريافت شد: من هم مرده‌ام. اين پيام‌هاي عجيب باعث شد چند کشتي آمريکايي و هلندي براي پيدا کردن اورنگ مدان اقدام کنند.

پيام‌ها از مسير تنگه مالاگا، جايي بين سواحل خشک شده سوماترا و مالزي، دريافت مي‎‌شد در نتيجه کشتي‌هاي جستجوگر به سمت اين مناطق حرکت کردند. سرانجام يک کشتي آمريکايي به نام ستاره نقره اي، اورانگ مدان را پيدا کرد. آن‌ها با پيشروي بيشتر متوجه يک کشتي هلندي شدند که به حال خود به شکل عجيب و غريبي رها شده است. از آن عجيب تر اين بود که هرچه به کشتي نزديک تر مي‌شدند، سيگنال هاي دريافتي بيشتر مي‌شد.


احتمالا خدمه کشتي ستاره نقره‎اي فکرش را هم نمي‌کردند که چه صحنه‌هاي وحشتناک و چه اتفاق عجيب و غريبي انتظارشان را مي‌کشد بنابراين براي کشف حقيقت وارد کشتي شدند و آنجا بود که متوجه شدند پيام‌ها و سيگنال‌هاي دريافتي، دروغين و اغراق آميز نبوده‌اند. خدمه کشتي اورنگ مدان همگي با دهان و چشم هاي باز، دست هايي به حالت کشيده و صورت هايي به سمت خورشيد بر روي عرشه کشتي مرده بودند و از حالت چهره‌هايشان مشخص بود که قبل از مرگ با صحنه‌هاي ترسناکي مواجه شدند به طوري که حتي حيوانات داخل کشتي هم از اين حادثه جان سالم به در نبرده بودند.

برخي از خدمه به همان شکلي که مشغول انجام وظيفه خود بودند مرده بودند به طوري که افسر ارتباطات، همانطور در حال نوشتن تلگراف مانده بود و هنوز انگشت هايش بر روي دکمه هاي دستگاه تلگراف بود. خدمه ستاره نقره‌اي در زير عرشه به جستجوي اجساد و يا شايد بازمانده‌اي از اين حادثه گشتند و اجسادي وحشت زده را يافتند که معلوم بود قبل از مرگشان به شدت از چيزي ترسيده‌اند.

آن‌ها هرچه بيشتر به قسمت‌هاي زيرين کشتي مي‌رفتند سرماي شديد و غيرقابل تحملي را حس مي‌کردند که باعث شده بود اجساد طي اين مدت در کشتي سالم بمانند و به همين دليل امکان تشخيص دقيق زمان واقعه مشخص نبود. به اين ترتيب کاپيتان ستاره نقره‌اي تصميم گرفت کشتي اورنگ مدان را به کشتي خود متصل کرده و با خود به ساحل ببرد اما زماني که خدمه در حال انجام مقدمات اتصال بودند اتفاق عجيب ديگري رخ داد.

مه غليظي فضا را فراگرفت و پس از گذشت چند دقيقه، انفجاري بزرگ در اورنگ مدان رخ داد و اين کشتي نفرين شده به همراه خدمه مرده و راز ترسناک و نامعلومش به اعماق دريا رفت. پس از گذشت سال‌ها از اين اتفاق هنوز دليل قاطعي براي آن کشف نشده، عده‌اي اعتقاد دارند که اين کشتي هلندي مورد حمله فرا زميني‌ها يا ارواح و اجنه قرار گرفته است.  برخي ديگر نيز معتقدند کشتي در حال حمل غيرقانوني و قاچاق گاز اعصاب بوده است و به دليل عدم رعايت مسائل ايمني، خدمه آن دچار چنين حادثه‌اي شده‌اند.



پايگاه مخفي دالس Dulce
ظاهراً يک مجموعه زيرزميني کاملاً مخفي در زير صخره Archuleta Mesa در Dulce نيومکزيکو ساخته شده است. ادعاها مبني بر اين است که اين پايگاه يک آزمايشگاه ژنتيک است که در آن انسان ها و موجودات فرازميني با همکاري مشترک، آزمايش هاي نگران کننده‌اي را انجام مي‌دهند که توسط اسناد مختلف و گزارش هاي شاهد و حتي يک کارمند سابق فاش شده است.


صداهاي زمزمه‌اي عجيب و غريبي که به نظر مي رسد از زمين در نزديکي شهر دالس بيرون مي آيد، و همچنين وجود هلي کوپترهاي نظامي که در اطراف منطقه مشاهده شده‌اند ، به گمانه زني هاي مربوط به تأسيسات زيرزميني قوت مي‌بخشد.

نويسنده اي با نام اصلي برانتون ادعا مي کند که با کارگران سابق پايگاه مصاحبه کرده است که مي گويند: "آزمايشاتي روي ماهي‌ها ،پرندگان و موش ها انجام شده است که به شدت از اشکال اصلي آن‌ها تفاوت پيدا کرده‌اند. در آنجا انسان‌هايي با چند دست و چند پا و چندين قفس از موجوداتي چون خفاش انسان نما تا قد هفت فوت وجود دارد. بيگانگان چيزهاي مفيد و خطرناک زيادي در مورد ژنتيک به انسان ها آموخته اند." دولت آمريکا وجود پايگاه را انکار مي کند اما اين مانع گمانه زني ها نمي شود.

کشف گُوِه آلمينيوم ايو
در سال 1974 يک گوه آلومينيوم که در کنار دو استخوان ماستودون دفن شده بود در سواحل رود مورس در ترانسيلوانيا نزديک شهر آيود کشف شد. با بررسي‌ها مشخص شد اين شيء که شبيه سر چکش است در لايه اي از اکسيد به ضخامت يک ميلي متر قرار دارد که نشان مي‌دهد قدمت آن حدود 300-400 سال است. اما طي تحقيقات بعدي با اشاره به اينکه اين گوه در کنار بقاياي ماستودون پيدا شده اين احتمال داده شد که مي تواند تا 20،000 سال نيز قدمت داشته باشد.


آلومينيوم در پوسته زمين فراوان است اما هميشه با ساير مواد معدني ترکيب مي شود. اين شيِ گوه مانند به طرزي شگفت آور از 12 عنصر گوناگون ساخته شده و نکته عجيب اينجاست که قدمت اين گوه به قبل از کشف آلمينيوم و فن آوري ساخت آن برمي‌گردد. يک مهندس هوانوردي مي‌گويد که گوه شبيه تجهيزاتي است که در فضاپيماها استفاده مي‌شود. جامعه علمي معتقد است "گوه روي زمين ساخته شده و هنوز هدف آن مشخص نشده است". متأسفانه ، گوه آلومينيوم Aiud در حال حاضر در يک مکان مخفي قفل شده است. با اين حال ، برخي از عکس‌هاي آن بصورت آنلاين قابل مشاهده است.


هواپيماربايي «دن کوپر»
در 24 نوامبر سال ۱۹۷۱ ميلادي، مردي حدودا 40 ساله به نام «دَن کوپر» اقدام به تهديد و سرقت يک هواپيماي بوئينگ 727 کرد. او با صدا کردن مهماندار هواپيما، نامه‌اي را به او داد که در آن تهديد به همراه داشتن بمب کرده و در ادامه خواسته‌هاي خود که دو چتر نجات در جلو، دو چتر نجات در عقب و 200 هزار دلار پول نقد بود را ذکر کرده بود. 


هنگامي که هواپيما فرود آمد، وي ۳۶ نفر از مسافران را با پول و چترهاي نجات معاوضه کرد. او برخي از خدمه را نگه داشت و سپس به سمت مکزيکو سيتي پرواز نمود. بعد از پرواز مجدد، کوپر همراه با چترها و پول از درب جلو به پايين پريد براي هميشه در يک شب سياه باراني از ديد همه محو شد.


هشت سال بعد، پسري جوان يک بسته پوسيده حاوي ۵۸۰۰ دلار وجه نقد را پيدا نمود. شماره سريال آن ها با پول هاي داده به کوپر مطابقت داشت. اف بي آي تمام سواحل اطراف را به دقت جستجو کرد، اما نتوانست چيزي پيدا کند و مدعي شد که او قطعا نتوانسته از اين پرواز مرگبار جان سالم به در ببرد. اکنون پس از گذشت سال‌ها از آن اتفاق، اين پرونده همچنان در اف بي آي باز است و هويت کوپر، اهداف او و سرانجامش ناپيداست.

آرامگاه سياه مک کنزي
ادينبورگ بهشت ​​شکارچي ارواح است و وجود فعاليت آزاردهنده ارواح در آن کاملاً مستند و براي همه قابل درک و باور است. جورج مک کنزي (1638-1691) ، لرد مدافع اسکاتلند در طول زندگي خود نيز عامل آزار و اذيت بي رحمانه پروتستان‌ها بود و اکنون به نظر مي رسد که او پس از مرگ هم به  ادامه کار خود برگشته است.

در سال 1998 ، يک ولگرد وارد مقبره وي شد و به طبقه زيرين که گودالي پر از اسکلت بود سقوط کرد. از آن زمان تاکنون ، بيش از 450 مورد از حوادث عجيب و غريب گزارش شده است ، از افرادي که از هوش رفته‌اند تا آتش سوزي هاي غير قابل باور و تعداد غيرمعمول زيادي از حيوانات مرده که در اطراف مقبره پيدا شده‌اند.


انگشتان بازديدکنندگان شکسته ، موهايشان کشيده شده و توسط يک مهاجم نامرئي مشت يا لگد خورده‌اند و کبودي ، خراش و سوختگي ، ورم هاي پوستي ، حالت تهوع و بي حسي در آن‌ها ديده مي‎شود. علائم فيزيکي حمله فقط تا زماني که افراد به خانه برسند يا شبانه به هتل هاي خود برگردند ادامه ندارد بلکه شاهدان حتي از ادامه دار بودن اين آزار و اذيت‌ها تا خانه يا هتلشان گزارش داده‌اند. هر آنچه در آرامگاه سياه در کمين است ، مطمئناً فعال  و متحرک است.

کودکان چشم سياه
به احتمال زياد شما هنوز نام BEK (بچه هاي سياه چشم) را نشنيده ايد. آن‌ها به ندرت ديده مي‌شوند اما از طريق اينترنت تعدادشان رو به افزايش است و گزارش ها برخوردهاي نزديک را توصيف مي کنند که نه تنها عجيب بلکه ترسناک هم هستند.

تقريباً هميشه داستان ها با صداي زنگ در شروع مي شوند. يک، دو يا چند کودک به عنوان "قرباني" ظاهر مي شوند و درخواست کمک مي کنند: آنها معمولا مي‌خواهند از توالت استفاده کنند، يک تماس تلفني فوري برقرار کنند يا داستان ديگري از پريشاني خود را بيان مي‎کنند. آنها درخواست مي کنند که وارد شوند، وارد خانه يا ماشين، در بعضي موارد التماس مي کنند ، اما صاحبان خانه هرگز به دليل احساس وحشتي بر آن‌ها غلبه مي کند ، آنها را راه نمي دهند.

شايد اين چشمان کاملا سياه BEK باشد که وحشت طاقت فرسا را ​​القا مي کند.  همانطور که يک "شاهد" توصيف کرد ، چهره آن‌ها کمي تار به نظر مي رسد و اگر به خواسته‌هايشان عمل نشود خشم آن‌ها را فرا گرفته و چشم‌هايشان سياه تر و بزرگ تر مي‌شود.  برخوردهاي اسرارآميز در همين جا متوقف نمي شوند: "براي مدت سه روز متوالي ، [BEK ها] مدام در مسير رانندگي من ظاهر مي شدند. وقتي پليس آمد هيچ کسي در چشم نبود.


 هر چند وقت يک بار ، آن‌ها را در منطقه مرکز شهر مي بينم ، مثل اينکه من را دنبال مي کنند آنها پشت درخت هستند ، من به بخش ديگري از ساکرامنتو رانندگي مي‌کنم و آن‌ها را دوباره مي بينم يا وقتي در حال رانندگي هستم آن‌ها را در کنار جاده مي بينم و آن‌ها به من خيره مي شوند. "

يک مرد بچه ها را راه داد. آن‌ها ادعا کردند که بايد از توالت و تلفن استفاده کنند ، اما به محض اينکه وارد خانه شدند ، چشم هاي عجيب آن‌ها را ديد و به شدت وحشت کرد. BEK ها (بچه‌هاي چشم سياه) به طرف او حرکت کردند و گفتند  آمده اند تا او را جمع کنند. مرد با وحشت از خانه فرار کرد. توضيحات دقيق و علمي از اين بچه‌ها موجود نيست اما برخي معتقدند آنان حاصل ارتباط انسان با بيگانگان يا اجنه هستند.

نقشه اعجاز انگيز پير رييس!
يکي از نمونه هاي شگفت انگيز يک نقشه قديمي جغرافيا است که روي پوست آهو ترسيم شده و قاره هاي موجود در کره زمين را نشان مي دهد. اين نقشه که در اوايل قرن هجدهم ميلادي در دربار به هم ريخته سلطان عثماني در کاخ «توپکابي» کشف شد، متعلق به يک افسر نيروي دريايي ترکيه به نام «پير رييس» بود که در سده شانزدهم ميلادي فرماندهي نيروي دريايي آن کشور را برعهده داشت.

دو نقشه ديگر نيز متعلق به اين  شخص در کتابخانه دولتي «برلين» نگهداري مي شود. در حقيقت نقشه هاي «پير رييس» که مربوط به سال ۱۵۱۳ ميلادي مي باشد نقشه اوليه نيست بلکه از روي يک نقشه قديمي ترسيم شده که اصل آن تاکنون به دست نيامده است! اما حدس زده مي شود که اصل نقشه مربوط به يوناني ها بوده است!

نکته عجيب درباره اين نقشه آن است که گذشته از درياي مديترانه  و بحرالميت، سواحل آمريکاي شمالي و جنوبي و سلسله کوه‌هاي قطب جنوب آن هم در دوره اي که عاري از برف و يخ بوده با تمام جزييات دقيق امروزي، روي اين نقشه ترسيم شده است. مي دانيم که کوههاي قطب جنوب تازه در سال ۱۹۵۲ ميلادي کشف شد! اگر بنا به گفته دانشمندان قطب جنوب هزاران سال است که از يخ پوشيده شده، مي توان به قدمت اين نقشه که قبل از دوره يخ بندان تهيه شده پي برد!


پروفسور «هاپ گود» و شاگردانش براي آنکه مردم عادي نيز از نقشه عجيب و غريب «پير رييس» سر در آورند آن را به صورت ساده ترسيم کرده و با نقشه مدرني که تهيه کرده بودند مقايسه نمودند. در نقشه «پير رييس» بخش هايي از سواحل آمريکاي جنوبي ناپديد شده است، همين طور اقيانوسي که بين قطب جنوب و رأس آمريکاي جنوبي وجود دارد! 

باقي نقاط از جمله فرانسه، اسپانيا، آفريقا ، کوبا، مکزيک و برزيل به ويژه درياي کارائيب در اقيانوس اطلس به درستي و بدون اشتباه نشان داده شده است! و اين از عجايب نقشه برداري در زماني است که ظاهراً بشر هنوز نتوانسته بود از زمين بلند شود و از فراز آسمان‌ها به آن بنگرد.

هويت و مرگ مشکوک مرد سامرتني
ساعت ۶:۳۰ صبح يک دسامبر ۱۹۴۸ در کنار ساحل سامرتن در استراليا، جسد مردي مرده پيدا شد. زماني که با پليس تماس گرفته شد، جسد روي شن‌‌ها قرار داشت، در حالي که سرش به سکويي تکيه داده شده و پاهايش رو به دريا قرار گرفته بود و پليس هيچ نشانه‌اي مبني بر تعرض نسبت به جسد و هيچ مدرک شناسايي از مقتول پيدا نکرد.


هيچ هويتي در هيچ نقطه اي از زمين براي او ثبت نشده بود. کاغذي کوچک و لوله شده که کلمات Tamam Shud (تمام شد) از صفحه آخر رباعيات خيام روي آن چاپ شده بود، در جيب مخفي داخل جيب شلوار مرد پيدا شد. نسخه اصلي که اين برگ از آن کنده شده بود در حالي پيدا شد که با برخي حروف بر روي آن رمزگذاري شده بود اما تلاش کدشکن‌هاي حرفه اي هم در اين زمينه بي ثمر ماند و هيچکس نتوانست کد هارا معنا کند. اين پرونده هرگز بسته نشد و همچنان افراد زيادي براي کشف حقيقت اين ماجرا به کار خود ادامه مي‎دهند اما همچنان هويت مرد و دليل مرگ او نامشخص است.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره