نماد آخرین خبر

وقتی ملحفه‌های زندان تبدیل به بوم نقاشی می‌شوند!

منبع
بروزرسانی
وقتی ملحفه‌های زندان تبدیل به بوم نقاشی می‌شوند!

وطن امروز/ کيلومتر‌ها دورتر از فلسطين، پيام مظلوميت يک ملت، يک خاک و يک عقيده شنيده مي‌شود. هنر، حامل اين پيام است؛ هنري که گاه سينما شود و «بازمانده» و گاه يک طرح گرافيتي ساده روي يکي از ديوار‌هاي حائل. تصويري که به خاطر عمق مفهومش، به همه مخاطبانش مي‌رسد.
 
هنر نقاشي در اين ميان، هنر گوياتري براي مظلوميت و غربت فلسطين در همه اين سال‌ها بوده است و هنرمنداني که اين نقش‌ها را طراحي کرده‌اند، نقش مهمي در انتقال مهم‌ترين مفاهيم پيرامون مساله فلسطين داشته‌اند. در گفت‌وگوي پيش رو با محمد الرکوعي، از هنرمندان مهاجر فلسطين که اين روز‌ها در نزديکي دمشق روزگار مي‌گذراند، از هنر مبارزه پرسيده‌ايم. الرکوعي سال‌هاي زيادي را در زندان رژيم صهيونيستي بوده و خاطرات تلخ و شيريني از فلسطين دارد. اين هنرمند نقاش فلسطيني سال ۱۹۷۳ به اسارت رژيم صهيونيستي درآمد و با حکم حبس ابد راهي زندان شد. او در ۱۳ سالي که در اسارت به سر مي‌برد، بيکار ننشست و شروع به نقاشي براي هم‌سلولي‌هايش کرد تا هديه‌اي باشد براي خانواده‌هاي‌شان. پس از آن بود که اين درخواست‌ها بيشتر و بيشتر شد و انگيزه او هم براي ادامه دادن نقاشي افزايش يافت. متن گفتگو با استاد محمد الرکوعي را در ادامه مي‌خوانيد.

لطفا بفرماييد چه زماني از فلسطين به سوريه مهاجرت کرديد و چگونه هنر نقاشي را آموختيد؟

من متولد سال ۱۹۵۰ ميلادي در غزه هستم. سال ۱۹۵۶ شاهد اشغال نوار غزه بودم و سرنگوني يک هواپيماي اسرائيلي توسط ارتش فلسطين و سقوط آن در دريا را به ياد دارم. اين منظره را بخوبي در حافظه خود حفظ کرده‌ام. آن روز دانش‌آموز کلاس اول ابتدايي بودم و اين منظره را به عنوان نخستين تابلو به تصوير کشيدم؛ يک تيربار کشيدم در حالي که به سوي هواپيما شليک مي‌کرد و آن را در دريا سرنگون کرد. اين نخستين تابلوي من بود. بار‌ها مي‌ديدم که برخي جوانان با زغال بر ديوار تصاويري را مي‌کشيدند و من نيز اين شيوه نقاشي را دنبال کردم. وقتي به مرحله دبيرستان رسيدم، اين هنر در من نهادينه شد و با اين هنر در مدرسه مشهور شدم. وارد رشته مربيگري هنري شدم و در رشته مربي نقاشي فارغ‌التحصيل شدم.

سال ۱۹۷۰ نخستين نمايشگاه آثار خود را با مشارکت شماري ديگر از هنرمندان اردوگاه «الشاطي» نوار غزه برگزار کردم، در همين نمايشگاه ۳ اثر از من به فروش رفت؛ اين نخستين‌باري بود که آثار من به فروش مي‌رسيد.

چگونه به جريان مقاومت فلسطين پيوستيد؟

بعد از فارغ‌التحصيلي از مرکز تربيت معلم و پس از آن که در رشته هنر تحصيل کردم، سال ۱۹۷۰ به مقاومت فلسطين پيوستم و به جايي رسيدم که در عمليات‌هاي ضدصهيونيستي شرکت مي‌کردم. آن روز‌ها عضو جبهه مردمي براي آزادي فلسطين بودم (جبهه آزاديبخش فلسطين) و در آن ايام، موازنه قدرت به سود فلسطيني‌ها بود.

چند عمليات عليه اشغالگران انجام دادم، مثلا در يکي از روز‌ها که تنها بودم يک بمب (نارنجک) به سوي يک گشتي اسرائيلي پرتاب کردم. در دوران مبارزه، بسياري از دوستانم به شهادت رسيدند. همان ايام به عنوان فرمانده نظامي اردوگاه انتخاب‌شدم و از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ فرمانده اردوگاه و بخش غربي شهر غزه بودم.

شيوه کار ما اينگونه بود که به ارتش اسرائيل حمله کنيم و متواري و پنهان شويم. راهي جز اين نداشتيم. از طرفي اين شيوه ضربه سنگيني به اشغالگران زد. روزي که توسط صهيونيست‌ها دستگير شدم، چند عمليات مهم انجام داده بودم و همه نيرو‌هاي اطلاعات اسرائيل منتظر دستگيري من بودند؛ به اسنادي دست يافته بودند و از اين طريق ما را شناسايي کرده بودند.

در بازجويي‌ها حتي يک کلمه سخن نگفتم، تا زماني که اين اسناد را برايم خواندند. رئيس موساد براي نخستين‌بار در بازجويي‌ها حاضر بود. هنگامي که اسناد را خواندند، فهميدم چه اطلاعاتي دارند، اما تلاش کردم اطلاعاتي که ندارند را به آن‌ها ندهم. به ۳ بار حبس ابد محکوم شدم، زيرا من به جاي همه دوستانم به انجام همه عمليات‌ها اعتراف کردم تا آن‌ها از اين گرفتاري نجات يابند. هنگامي که وارد زندان شدم، قاضي نظامي اسرائيلي گفت: «اين خرابکار بزرگ است». او قبل از زنداني شدن من يک تابلو از من خريده بود، وقتي من را در زندان ديد گفت: «اسم اين خرابکار هميشه در خانه من است». منظورش نام من بود که در گوشه تابلوي موجود در منزلش نوشته شده بود. قبل از اينکه يه زندان بيفتم، يک تابلو کشيده بودم که مقام اول را در نوار غزه کسب کرد و مبلغي پول و يک جعبه مدادرنگي جايزه بردم.

چگونه از زندان آزاد شديد؟

گروه‌هاي فلسطيني در يکي از عمليات‌ها چند سرباز صهيونيست را اسير کردند، عمليات مبادله انجام شد و من از زندان خارج شدم، جبهه آزاديبخش فلسطين به فرماندهي احمد جبريل اين عمليات را انجام داد و نام آن عمليات الجليل بود.

از تابلو‌هايي که در زندان کشيديد، کاري را در اختيار داريد؟

۱۳ سال در زندان بودم و حدود ۴۰۰ تابلو کشيدم. تعدادي از آن‌ها را به طور مخفيانه از زندان خارج کردم و هم‌اکنون ۷۰ عدد از آن تابلو‌ها را دارم. توانستم تابلو‌هاي زيادي را از زندان خارج و توسط دوستانم به دمشق منتقل کنم و نخستين نمايشگاه خود را در دمشق برگزار کردم، در حالي که خود در زندان بودم.

يکي از تابلوهايم در مسابقه ويژه بزرگداشت امام خميني (ره) در تهران مقام نخست را کسب کرد و نام اين تابلو «سنگ فلسطين، متجاوزان صهيونيست را به مبارزه مي‌طلبد» بود و يکي از استاد‌هاي دانشگاه چند سال بعد گفت: به عقيده من اين تابلو در هر مسابقه‌اي که شرکت کند، جايزه نخست را کسب مي‌کند؛ اين تابلو هنوز در موزه تهران نگهداري مي‌شود.

در مدتي که در زندان بوديد، آيا تصوير و صحنه شکنجه‌ها براي شما به عنوان يک هنرمند، الهام‌بخش ايجاد آثاري بود؟ چگونه اين صحنه‌ها را به تصوير کشيديد؟

در زندان‌هاي رژيم صهيونيستي، شکنجه با ورود اسيران آغاز مي‌شود، اين شکنجه‌ها مانند شکنجه‌هاي زندان ابوغريب عراق وحشيانه بود. اين شکنجه‌ها هنگام بازجويي بسيار وحشتناک و دردآور بود؛ هنوز از اثرات و عوارض اين شکنجه‌ها رنج مي‌برم. بسياري از تابلو‌هايي که در زندان يا بعد از آزادي کشيدم، حاوي تصاويري از ميله‌هاي زندان و پرندگاني (گنجشک‌هايي) است که در آسمان پرواز مي‌کنند. هنرمند نماد‌ها را رسم مي‌کند و نه همه جزئيات را، ميله‌هاي زندان نماد اسارت و پرندگان نماد آزادي و مشت‌هاي اسيري که ديوار‌هاي زندان را درهم مي‌شکند نماد پايداري و مقاومت اسيران و اميد به آزادي است.

اين تابلو‌هايي است که مي‌کشيدم و حتي ۱۰ سال پس از آزادي نيز اينگونه نقاشي مي‌کشيدم. زنان فلسطيني را به تصوير کشيدم که صهيونيست‌ها را به مبارزه مي‌طلبند، پس از آن به شيوه‌هاي ديگر نقاشي و زيبايي تابلو‌ها رو آوردم، بر فرهنگ فلسطيني تمرکز کردم و تا امروز تلاش کرده‌ام که شيوه‌ها و ابزار‌هاي هنري خود را توسعه دهم.

مي‌توان گفت شما از طريق کار هنري به مرحله خودکفايي مادي رسيده‌ايد، آيا از طريق هنر امرارمعاش مي‌کنيد يا شغل ديگري داريد؟

پس از اينکه از زندان خارج شدم ۳ اثر فروختم، هر تابلو به قيمت ۲ هزار دلار. ۶ هزار دلار جمع کردم، با اين پول يک مغازه بزرگ در اردوگاه يرموک در حومه دمشق خريدم و آن را به محل فعاليت‌هاي هنري خود تبديل کردم.

پس از انتفاضه جنين در سال ۲۰۰۰، به اين فکر افتادم که اين محل را به مرکز ميراث و فرهنگ فلسطين تبديل کنم. شروع به کشيدن تابلو‌ها و ساخت صنايع دستي فلسطيني کردم، از اين راه درآمدي نيز کسب مي‌کردم؛ بسياري شروع به تقليد از آثار من کردند و من امروز اين کار را به پسرم سپرده‌ام و خودم فقط به نقاشي مي‌پردازم.

در دنياي هنر و رسانه، جبهه‌هاي مختلف و مخالف يکديگر وجود دارد، به عنوان مثال هاليوود تلاش مي‌کند انديشه خاصي را در ذهن مخاطبان خود نهادينه کند. آيا در داخل رژيم صهيونيستي کساني بودند که براي مقابله با هنر فلسطيني يا مبارزه با پيام‌هايي که هنرمندان فلسطيني تلاش مي‌کردند به مخاطبان خود برسانند، اقدام کنند؟

هنر فلسطيني، هنر مقاومت بود، اما هنر اسرائيلي تابلو‌هايي عادي بدون پيام خاص بود. ممکن است دليل آن هم نداشتن رنج و سختي همانند ما باشد. هنر فلسطيني، هنر مقاومت برخاسته از ايمان و عقيده است که بر عدم دست برداشتن از فلسطين و ضديت با اشغالگري و جلوگيري از سرقت ميراث فلسطين تاکيد مي‌کند. هنر فلسطيني هنر پايبندي به مقاومت است و هنرمندان مقاوم با هنرمندان اسرائيلي هيچ تعامل و ارتباطي ندارند، زيرا آن‌ها را دشمن مي‌دانند و تا به امروز هيچ نمايشگاهي از هنرمندان فلسطيني در سرزمين‌هاي اشغالي برگزار نشده است. درباره هنر اسرائيلي بايد بگويم حتي اگر در يکي از تابلوهاي‌شان زيبايي باشد من آن را زشت مي‌دانم، زيرا اين تابلو‌ها با خون فلسطيني‌ها نقش بسته است و من براي آن ارزش هنري قائل نيستم.

طرف‌هايي هستند که تلاش مي‌کنند هنرمندان و شخصيت‌هاي تاثيرگذار جامعه را بخرند و آن‌ها را در مسير ترويج برخي انديشه‌هاي خصمانه به‌کار گيرند، و درمقابل به آن‌ها مبالغي را پرداخت کنند، آيا تاکنون طرف‌هايي بوده‌اند که تلاش کنند استاد محمد الرکوعي را بخرند يا از هنرش در مسيري نادرست سوءاستفاده کنند؟

يک پايگاه تخصصي هنري وجود دارد که برخي تابلو‌هاي فلسطيني را به نمايش مي‌گذارد. اين پايگاه برخي آثار من را منتشر کرد، ولي وقتي فهميد من اسير بودم اين کار را متوقف کرد، زيرا کساني به مسؤولان اين پايگاه گفته بودند محمد الرکوعي، شهروندان اسرائيلي را به قتل رسانده است. اين پايگاه به دنبال هنرمندان غيرمشهور فلسطيني است و آثار غيرمناسب برخي فلسطيني‌ها را به نمايش مي‌گذارد، اين تابلو‌ها حاوي تصاوير زشت و غيراخلاقي است که با هدف خدشه‌دار کردن هنر و چهره فلسطين کشيده شده است.

با افزايش تلاش‌ها براي عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي، به نظر شما چه طرف‌هايي بيشتر از اين عادي‌سازي حمايت مادي مي‌کنند؟

آمريکا يک امپراتوري است که تلاش مي‌کند هيمنه خود را بر همه کشور‌ها تحميل کند، اسرائيل بخشي از اين امپراتوري و چنگال‌هاي آن در خاورميانه براي محافظت از رژيم‌هاي نفتي عربي است، اين رژيم‌ها استقلالي از خود ندارند. در هر سفارت اسرائيلي در کشور‌هاي عربي خليج‌فارس، يک مشاور حضور دارد که با حاکم آن کشور در ارتباط است و به او دستور مي‌دهد که چه کاري را بکند و چه کاري نکند. اين کشور‌ها مزدور هستند و هيچ استقلالي از خود ندارند. به آن‌ها دستور داده مي‌شود از مخالفان سوريه حمايت مالي کنند و آن‌ها نيز مي‌پردازند، از آن‌ها مي‌خواهند با کشور‌هاي مقاوم مانند جمهوري اسلامي ايران، عراق و الجزاير دشمني کنند و آن‌ها نيز همين کار را مي‌کنند.

آن‌ها شبکه‌اي را بر ضد آرمان فلسطين تشکيل داده‌اند، اين رژيم‌ها، بيشتر به جاسوس‌هايي شبيه هستند که از خارج دستور مي‌گيرند. روابط ميان اين رژيم‌هاي عربي با رژيم صهيونيستي از سال‌هاي پيش برقرار بوده است، ولي اين روابط پشت‌پرده در جريان بوده است. کساني که امروز با اين مزدوري اعراب به مقابله برخاسته‌اند، ملت‌هاي فلسطين، لبنان، سوريه، ايران، عراق و الجزاير هستند، به اين معنا که قدرت‌هايي در منطقه هستند که در مقابل کساني که خواستار عادي‌سازي با صهيونيست‌ها به بهانه تامين منافع ملت فلسطين هستند ايستاده‌اند. کشور‌هاي عربي خليج‌فارس اصلا خواستار تعيين قدس به عنوان پايتخت فلسطين نشده‌اند و عربستان در اين ميان نقشي اساسي دارد. عربستان اکنون از خجالت پنهان شده است، ولي فردا با تمام وقاحت، از روابط خود با صهيونيست‌ها و نقش خود در عادي‌سازي روابط با اسرائيل پرده‌برداري مي‌کند. اين کشور‌ها با جمهوري اسلامي ايران دشمني مي‌کنند. ايران هيچ کشور عربي را اشغال و به هيچ کشور عربي حمله نکرده است، پس چرا با آن به مقابله برخاسته‌اند؟ همه اين هجمه‌ها به خاطر دست گذاشتن روي نفت و گاز ايران و تسلط آمريکا بر نفت منطقه عربي است. ايران به‌رغم همه تحريم‌ها، تسليم آمريکا نشده است، بايد کشور‌هاي قدرتمند عربي درکنار ايران باشند تا اين حرکت خزنده امپرياليستي را به سوي منطقه متوقف کنند، اما آن‌ها امروز تلاش مي‌کنند ارتشي ايجاد کنند که به هر منطقه‌اي در جهان که بخواهند حمله کنند، حتي به ايران.

آيا مي‌توانيد به غزه سفر کنيد؟

تنها راه رفتن به غزه از طريق مصر و تونل‌هاي مقاومت است؛ ۵ بار با نام مستعار به غزه سفر کرده و به ديدار خانواده‌ام رفتم. آنجا هر منطقه‌اي که مي‌رفتم از من استقبال مي‌کردند، زيرا آن‌ها مرا مي‌شناسند و مي‌دانند روزي فرمانده نظامي و از شخصيت‌ها و نماد‌هاي مقاومت آنجا بودم.

نظر شما درباره آينده چيست؟ با وجود عادي‌سازي روابط امارات و بحرين با رژيم صهيونيستي، آيا اميدي براي آزادسازي فلسطين وجود دارد يا فکر مي‌کنيد رژيم صهيونيستي روزبه‌روز قدرتمندتر مي‌شود؟

مشکل اصلي آمريکاست که مانند اختاپوس تلاش مي‌کند بر همه جا مسلط شود. اسرائيل يکي از بازو‌هاي آمريکاست و هر بازوي اين اختاپوس را قطع کنيم قطعا ضعيف‌تر مي‌شود، به همين خاطر بايد طرح‌هاي آمريکا در منطقه را به شکست بکشانيم. ما به فروپاشي نفوذ آمريکا در منطقه و فروپاشي رژيم صهيونيستي اميد داريم، در اين صورت به حقوق‌مان دست مي‌يابيم. امروز بايد با گسترش نفوذ مرتجعان و آمريکا و صهيونيست‌ها مقابله کنيم، امروز بايد خود را حفظ کنيم و معتقدم شکست آمريکا، پيروزي و آزادي همه جهان است.

هنر مقاومت فلسطين با عادي‌سازي کاملا مخالف است و حتي از يک وجب خاک فلسطين چشم‌پوشي نمي‌کند، هنر فلسطين پايبند به خاک فلسطين است، به درخت زيتون آويخته است و با ديوار حائل مقابله مي‌کند. هيچ هنرمند فلسطيني را نمي‌شناسم که در رژيم صهيونيستي نمايشگاه برگزار کرده باشد. ما به عنوان هنرمندان فلسطيني با اين اقدام مخالفيم، زيرا اسرائيل متجاوز است و غيرممکن است فلسطيني‌ها، تجاوزگري اسرائيل را به فراموشي بسپارند؛ برعکس آنچه گولدا ماير گفته است «بزرگان مي‌ميرند و کوچک‌تر‌ها فلسطين را فراموش مي‌کنند». کودکي ۵ ساله وارد مغازه من شد، پيرمرد فلسطيني ساکن آمريکا نزد من بود. پسرک گفت: پرچم فلسطين مي‌خواهم، پيرمرد از او پرسيد: مي‌خواهي با پرچم فلسطين چکار کني؟ پسر جواب داد: مي‌خواهم در اتاقم آويزان کنم. کودک خواست پول پرچم را بدهد، ولي من از او پول نگرفتم. چگونه امکان دارد کودکان ما سرزمين‌شان را فراموش کنند؟

آيا چهره غسان کنفاني را کشيده‌اي؟

بله! چهره غسان کنفاني را وقتي در زندان بودم کشيدم، زيرا من نوشته‌هاي او را خوانده‌ام. اکنون چند تابلو دارم که موضوع آن‌ها داستان‌هاي غسان است، مانند پرتقال، بازگشت به حيفا، اطفال غسان کنفاني و...

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar