خطرناکترین حیوانات ایران
لست سکند/ در اين مطب به معرفي 4 حيوان خطرناک و قدرتمندي ميپردازيم که کم و بيش در ايران زندگي ميکنند. اما پيش از آن، بد نيست بدانيد نه تنها حيوانات اين فهرست، بلکه حتّي ساير حيوانات درنده و خطرناک ديگر نيز خطر جدي براي انسانها تلقي نميشوند، در واقع به جز حشرات، تعداد جانوراني که براي انسانها تهديد به شمار ميروند، بسيار محدود هستند، پيش از اين درباره خطرناکترين حيوانات صحبت کرده بوديم. امّا بايد تاکيد کنيم، خطري که انسانهاي براي ديگر جانوران ميتوانند داشته باشند، قابل قياس با تهديد جان انسان توسط حيوانات، نيست.
1. خرس سياه آسيايي
خرس سياه آسيايي که در ايران با نام خرس سياه بلوچي شناخته ميشود، پس از پانداها کميابترين گونه خرس در جهان محسوب ميشوند. خرسهاي سياه آسيايي حدود 25 سال عمر ميکنند، حدود 40 تا 200 کيلوگرم وزن دارند و تا 40 کيلومتر بر ساعت ميتوانند سرعت داشته باشند. خرس سياه آسيايي يکي از تنومندترين پستانداران جهان است که در نواحي جنوب شرقي ايران، مثل جنوب سيستان و بلوچستان، کوهستانهاي مهرستان، جيرفت کرمان، رودان هرمزگان پيدا ميشوند.
در جدال خرسهاي ايراني کدام يک پيروز خواهد شد؟
در کنار خرس سياه، خرس قهوهاي دومين گونه خرسي است که در ايران پيدا ميشود. البته که حضور خرس قهوهاي حتي از خرسهاي سياه هم کمرنگتر است و تعداد کمي از آنها در منطقه حفاظت شده سرخ آباد استان زنجان زندگي ميکنند. اما سوال جالبي که مطرح ميشود اين است که کدام يک از اين دو گونه خرس ايراني قدرتمندتر و خطرناکتر هستند؟ براي پاسخ ابتدا به سراغ ويژگيهاي فيزيکي اين دو جانور ميرويم. خرس سياه نسبت به خرس قهوهاي، جثه کوچکتري دارد، عضلات و پنجههاي خرسهاي قهوهاي قويتر و بزرگتر است و حتي سرعت خرسهاي قهوهاي بيشتر است. اما آيا اين تعاريف جهت برتري خرس قهوهاي به سياه کافي است؟
قطعا خير. از آنجايي که خرسهاي قهوهاي در محيطهاي بازتري زندگي ميکنند، بدن آنها طوري تکامل يافته است که در شکار و تعقيب طعمه خود، موفقتر عمل ميکنند. در مقابل پنجههاي خميده خرس سياه اين قابليت را بهشان ميدهد که از درختها بالا بروند و به طور ناگهاني به طعمه خود حملهور شوند که اين ويژگي براي ساير حيوانات کوچکتر، يک تهديد جدي ميتواند به شمار برود.
در کل هر دو گونه از تنومندترين پستاندارهاي جهان محسوب ميشوند که در ايران حضور تقريبا کمرنگي دارند. در آخر بد نيست بدانيد خرس قهوهاي و مشکي صرفا از رنگ قابل تشخيص نخواهند بود؛ زيرا هر دو گونه طيف مختلفي از رنگها را دربرميگيرند. همچنين يکي از تفاوتهاي خرس سياه آسيايي با خرس سياه آمريکايي، هلال سفيد رنگي است که روي سينه گونه آسيايي ديده ميشود (در خرسهاي آمريکايي اين طرح معمولا وجود ندارد).
2. يوزپلنگ ايراني
درست است که چيتاي آسيايي يا همان يوزپلنگ ايراني در خطر انقراض قرار دارد و وضعيت خوبي ندارد، اما فراموش نکنيد که ماهيت يوزپلنگ، يک شکارچي قابل و حيواني درنده است. آناتومي منحصر به فرد، يوزها را به يکي سريعترين جانوران جهان تبديل کرده است. يوزپلنگها ميتوانند مسافتهاي کوتاه را با سرعتي بالغ بر 112 کيلومتر بر ساعت طي کنند و در شکار طعمه خود بيرقيب باشند. البته چه يوز ايراني و چه ساير يوزپلنگها، خطري براي انسانها ندارند.
اما چه چيز يوزپلنگها را منحصر به فرد ميسازد؟
در يوزپلنگ، چندين ويژگي بسيار خاص و منحصر به فرد ديده ميشود که در ساير گربهسانان وجود ندارد؛ يکي از آنها، انقباض سريع ماهيچههاي يوزپلنگ است که سبب ميشود حتي در بالاترين سرعتها نيز بتواند عکسالعملهاي سريع و کنترل تعادل بالايي از خود نشان دهد. گفته ميشود، اين ويژگي در يوزها حدود 20 درصد بيشتر از ساير حيوانات پرسرعتي مانند اسبها است.
احتمالا ميدانيد که يوزپلنگها ميتوانند علاوه بر شنا کردن، از درختها هم بالا بروند، اما از کاربرد اين توانايي در يوزپلنگها خبر داريد؟
اينجاست که بايد به يکي ديگر از صفات خاص يوزپلنگها اشاره کرد و آن، تمايل شکارِ طعمه در روشنايي است. برخلاف شيرها، يوزها تمايلي به شکار در تارکي شب ندارند و در عوض هنگام طلوع خورشيد، چيتاها از درختها بالا ميروند تا موقعيت طعمه خود را پيدا کنند. در ادامه که به ويژگي سوم ختم ميشود، چيتاها پس از يافتن موقعيت طعمه، بازهم برخلاف گربهسانان به طور ناگهاني به غذاي خود حملهور نميشوند. در واقع يوزپلنگها تا 70 الي 100 متري طعمه نزديک شده، سپس به سمت آن يورش ميبرند. از اين جهت ممکن است جدال يک يوزپلنگ با يک طعمه ساعتها طول بکشد.
3. تمساح پوزه کوتاه
تمساح پوزه کوتاه، گاندو يا تمساح لجن زار (Marsh crocodile)، بزرگترين خزنده ايران است که اهالي سيستان و بلوچستان شناخت خوبي از آن دارند. اين گونه رو به انقراض که در هند، بنگلادش، سريلانکا، نپال و پاکستان نيز ديده ميشود، با طول 4.5 متر و وزن 450 کيلوگرمي از گونه تمساحهاي متوسط رو به بزرگ محسوب ميشود. گاندوها هم در آبهاي شيرين مثل رودها و هم در آبهاي شوري مانند مردابها ميتوانند زندگي کنند. يکي از ويژگيهاي منحصر به فرد گاندوها اين است، هر جانوري که کوچکتر از خودشان باشد را ممکن است شکار کرده و بخورند. اين مورد حتي درباره ساير تمساحهاي کوچکتر و انسانها نيز ميتواند صدق کند. جهت آشنايي بيشتر با گاندو، تمساح ايراني ميتوانيد روي عبارت لينک شده کليک کنيد.
خاطرات تلخي که گاندوها در ايران رقم زدند...
با وجود اينکه گاندو را حيواني خجالتي ميشناسند و ساکنين چابهار آن را نشانه برکت ميدانند، گزاراشهاي متعددي از حمله گاندوها به انسانها گزارش شده است. از دلخراشترين حوادث تمساحهاي ايراني به اين دو مورد ميتوان اشاره داشت.
در تير ماه سال 1395 بود که خبري شوکهکننده از کشته شدن يک کودک 10 ساله در شهرستان سرباز توسط يک گاندو درز پيدا کرد. عليرضا بزرگزاده نام کودک بلوچي بود که به دليل نزديکي بيش از حد به تالاب آزاتي، طعمه يک تمساح ميشود و تمساح، علي را با خود به زير آب ميبرد. در يک مورد ديگر که سال گذشته خبرساز شد، روايت حملهور شدن يک گاندو در همان حوالي شهرستان سرباز، به دختري حدودا 10 ساله بود که حوا رئيسي نام داشت. حوا جهت شستن رخت و لباس به حاشيه رودخانه ميرود، اما به طور ناگهاني با گاندويي مواجه ميشود که سعي در خوردن آن داشت. خوشبختانه از آنجايي که گاندو حوا را از کتف گرفته بود (نه گردن) و خانواده او در نجاتش سريع عمل کردند، اين کودک معصوم زنده ماند. اما شوربختانه حوا رئيسي طي اين حادثه دست راست خود را از ناحيه کتف از دست داد.
4. مار جعفري
تنها جانوران درشت اندام نيستند که در اين ليست جاي ميگيرند. در ايران بيش از 70 گونه مار زندگي ميکند که حدود يک چهارم آنها سمي مهلک و کشنده دارند. شناختهشدهترين مارهاي سمي ايران شامل افعي زنجاني، مار جعفري، افعي قفقازي، گزره مار و مار شاخدار ميشود که در اين ميان گرزه مار، پراکندهترين گونه مارهاي سمي در اين شناخته ميشود و مار جعفري يا همان افعي فلس ارهاي (saw-scaled viper) خطرناکترين آنها.
مار جعفري تنها نميکشد بلکه نابود ميکند
افعي فلس ارهاي را يک استثنا در دنياي مارها ميتوان محسوب کرد. چرا که اکثر مارها، حتي کشندهترين آنها، خطري براي انسان ايجاد نميکنند؛ مگر در شرايطي خاص، مانند آزار دادنشان. اما مار جعفري از الگوي متفاوتتري پيروي ميکند و رفتار بسيار پرخاشگرانهاي از خود نشان ميدهد. در جهان، چهار گونه مار سمي وجود دارد که بيشترين عامل حمله و گزيدگي به انسان را ثبت کردهاند و مار جعفري، يکي از آنها است.
به نقل از نشنال جئوگرافيک، مار جعفري تنها طعمه را نميکشد، بلکه نابود ميکند. چرا که در صورت ورود سم، اين جانور به بدن جانداران ديگر مسبب نابودي غشاي رگهاي خوني ميشود و به دنبال آن، لختگي خون به بيشترين مقدار خود ميرسد و از محل گزيدگي، خونريزي شديدي راه ميافتاد. يک مار جعفري بالغ حداقل 12 ميلي گرم و حداکثر 72 ميلي گرم (بيشترين آمار ثبت شده)، ميتواند سم توليد کند که تنها 5 ميلي گرم آن براي از پا انداختن يک انسان کافي است.
از مار ها بيشتر بدانيد...
يکي از شايعترين فوبياهاي جهان هرپتو فوبيا يا ترس از خزندگان نام دارد که در ميان ترس از مار يا فوبياي مار (ophidiophobia) شناخته شدهتر از سايرين است. به هر حال تعداد مستندهايي که از زهر و کشندگي مارها وجود دارد، کم نيستند و از آنجايي هم که تنوع و تعداد مارها در ايران نسبتا زياد است (حدود 20 گونه مار سمي)، بد نيست تا تشخيص مارهاي سمي را از غير سمي بدانيم. اين روش دقت 100 درصدي ندارد، اما عموما ميتواند در تشخيص مارهاي سمي از غير سمي به ما کمک کند.
نخستين تفاوت مارهاي سمي و غير سمي در مردمک چشمهايشان پنهان است. مردمک مارهاي سمي مانند، مار جعفري به صورت عمودي بوده و مارهاي غير سمي گرد است. سر مارهاي غير سمي هم راستا بدنشان است و فرم خيلي متفاوتي ندارد و حد فاصل گردن و سر قابل تشخيص نيست. اما مارهاي سمي سرهايي مثلثي و ناهمگوني دارند، به طوري که پوزه آنها همانند راس مثلث باريک است و شکلي شبيه به يک پيک گيتار دارد. همچنين يکي از بهترين راههاي تشخيص اين دو، نگاه به نوک پوزهها است. نوک پوزه مارهاي سمي تيز و کمي مايل به آسمان است، اما نوک پوزه مارهاي غير سمي، گرد است. روشهاي بيشتري هم براي تمايز دادن مارهاي سمي و غيرسمي هست و همچنين استتثناهايي هم وجود دارند که اين موارد را نقض ميکند.