نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

شهادت همزمان دو برادر در کنار هم

منبع
فارس
بروزرسانی
شهادت همزمان دو برادر در کنار هم

فارسچهارم فروردين ماه سال ۶۱ در بحبوحه عمليات فتح المبين، مصطفي و مرتضي که يک گروه رسانه‌اي از عکاسان و خبرنگاران را به منطقه برده بودند. آرپي‌چي دشمن در منطقه رقابيه به ماشينشان اصابت کرد و هر دو برادر هم‌زمان آسماني شدند. تمام بدنشان سوخت. اما سربندهاي يا زهرا (ع) آن‌ها سالم ماند.


از سمت چپ؛ نفر اول مصطفي، نفر سوم مرتضي در زيارت حرم امام رئوف (ع)

آن‌ها ۵ تا خواهر و برادر بودند. مصطفي فرزند دوم خانواده در ارديبهشت سال ۳۲ و مرتضي (منوچهر) هم در اسفند ماه هم‌زمان با شب نيمه شعبان سال ۳۵ بدنيا آمدند، در خانواده مذهبي آن‌ها توجه به رزق حلال سرلوحه والدينشان بود. مادرشان آموزشگاه خياطي داشت. پدرشان هم معمار بود که بسيار اهل بذل و بخشش و انفاق به ديگران بود.


کودک کوچک‌تر مرتضي، بزرگ‌تر مصطفي

قبل از انقلاب اين دو برادر در جلسه درس قرآن استاد موسوي در خيابان ايران شرکت مي‌کردند که اين جلسات تأثير بسيار مهمي در شکل‌گيري بعد معنوي آن‌ها داشت. در جمعه خونين ۱۷ شهريور شهدا و مجروحان را با پيکانشان به بيمارستان منتقل مي‌کردند. اوايل انقلاب که کمي بزرگ‌تر شده بودند با بچه‌ها و جوانان محل ساعت‌ها درباره امام خميني و ماهيت انقلاب مباحثه مي‌کردند تا بلکه تعدادي از آن‌ها را به عنوان ياوران انقلاب و نظام آماده کنند.


شهيد مصطفي نعمتي جم

مصطفي بسيار آرام،‌ پر کار و جدي بود. از همان بچگي نبوغ و استعدادش را نشان مي‌داد. اول در مدرسه «صور اسرافيل» محله منيريه درس مي‌خواند و بعد هم به مدرسه خوارزمي رفت. در دوره دانشجويي در داروخانه و شرکت سيمان ري هم کار مي‌کرد. تکه کلام شهيد اين بود که اطاعت از ولايت فقيه بايد مدنظر باشد. با اين وجود مصطفي وقتي کارشناسي فيزيک کاربردي‌اش را از دانشگاه رازي کرمانشاه گرفت، ديگر با خيال راحت به جبهه رفت. يک روزي، هزار تومان به مادرش داد و گفت: اين حقوق من است آن را به فقرا بده، با توجه به شرايطي که مردم کشورم دارند،‌ درست نيست اين پول را براي خودم خرج کنم.  


شهيد مرتضي نعمتي‌جم

مرتضي هم پرشور، خوش بيان، فعال و مجلس گرم‌کن بود. در دانشگاه رشته مکانيک را خواند. بسيار روحيه شادي داشت و با شروع جنگ به عنوان مسؤول تبليغات جهاد سازندگي مرکزي و بسيج سپاه پاسداران منصوب شد. در مدت کوتاهي نمايشگاه جنگ در جهاد را آماده کرد، اما معتقد بود که نمايشگاه واقعي در خود جبهه است. تکه کلام مرتضي هم اين بود که ما بايد راه شهدا را ادامه دهيم.


شهيد مرتضي نعمتي‌جم در زمان جبهه

اين دو برادر هفته‌اي يک بار از طرف جهاد سازندگي به مناطق محروم مي‌رفتند. نخستين فعاليت‌هايي که در سال ۵۹ انجام دادند تهيه آماري از روستاييان براي گرفتن شناسنامه بود. آخرين باري که عازم جبهه مي‌شوند ۲۳ اسفند ۱۳۶۰ بود. مادر هر دو آن‌ها را از زير قرآن رد کرد و راهيشان ساخت و ۱۳ روز بعد خبر شهادتشان را شنيد.


مادر شهيدان نعمتي‌جم از شرط عجيبش مي‌گويد

شرط عجيب مادر براي شهادت فرزندانش

فاطمه سپنج‌خوي مادر شهيدان نعمتي‌جم در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس با اشاره به ماجراي راضي شدنش براي اعزام فرزندانش به جبهه مي‌گويد: يک بار مصطفي به من گفت: مامان مي‌داني زماني که امام حسين (ع) در کربلا بود چه گفت؟! گفتم فرمودند: «هل من ناصر ينصرني». بعد پسرم گفت: منظور ايشان به آيندگان بود که به کمک‌شان بروند. الان که به جبهه مي‌رويم همان ياري کردن امام حسين (ع) است.

او با اشاره به خاطره‌اي از آخرين ناهار با فرزندانش، از شرطي براي شهادت آن‌ها سخن مي‌‌گويد و مي‌افزايد: همين طور که موقع ناهار حرف مي‌زديم، به بچه‌ها گفتم يک وقت عراقي‌ها الکي الکي شما را نکشند. جلوي تيرشان نباشيد، اول شما بکشيدشان. بعد از شهادتشان همرزمانشان تعريف مي‌کردند که مصطفي و مرتضي تعداد زيادي اسير و غنيمت مي‌گيرند و در حالي که از خط دور مي‌شدند، عراقي‌ها جلوي آن‌ها را مي‌گيرند و ماشين‌شان مورد هدف آرپي‌جي قرار مي‌گيرد.


مادر شهيدان نعمتي‌جم 

خودکاري که بايد بازگردانده مي‌شد

مادر شهيدان نعمتي‌جم با بيان اينکه فرزندانش به بيت‌المال بسيار حساس بودند، اظهار مي‌دارد: مرتضي هم قبل از رفتن خودکاري در جيبش داشت که متعلق به جهاد بود. به من گفت: مامان فراموش کردم اين خودکار را تحويل دهم. حالا که قرار است برويم فرصت نمي‌کنم بروم. زحمت تحويل اين خودکار به جهاد با شما. من هم رفتم اين خودکار را به جهاد دادم.


از سمت راست؛ شهيد مرتضي نعمتي‌جم، شهيد صياد شيرازي، شهيد مصطفي نعمتي‌جم

فيلم‌هايي که سوخت 

او با بيان اينکه فرزندانش عاشق شهادت بودند و از اينکه مبادا خداوند لياقت شهادت را به آن‌ها ندهد، آرامش روحي نداشتند، مي‌گويد: يک شب که با جمعي از دوستان به جمکران رفته بودند، در مسجد جمکران از خداي خود شهادت را طلب کردند. 

مادر شهيدان نعمتي‌جم مي‌گويد: دوستان مصطفي و مرتضي بعدها برايم تعريف کردند که آن‌ها فيلم‌هاي خوبي از عمليات فتح‌المبين تهيه کرده بودند. اينکه تعدادي از رزمندگان اسلام توسط بعثي‌ها به اسارت گرفته شدند،‌ آن زمان امداد الهي به کمک رزمندگان اسلام آمد و طوفان گرد و غبار شد و آن‌ها توانستند خود را نجات دهند، اين دو برادر اين شرايط را ضبط کرده بودند. پشت ماشين‌شان هم پر از غنيمت و اسلحه دشمن بود که وقتي آرپي‌چي به ماشينشان اصابت کرد، تمام آن فيلم‌ها سوخت.


دو برادر شهيد در دو قاب عکس

اين دو برادر چهارم فروردين ۱۳۶۱، با سمت مسؤول تبليغات در رقابيه بر اثر اصابت موشک به خودرو شهيد شد. مزار اين دو شهيد در بهشت زهراي تهران در قطعه ۲۴ رديف ۱۲۸ و ۱۲۹ واقع است.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar