۲ علت ابتلای انسانها به بلاها و سختیها در قرآن و روایات
تسنيم/ گاهي انسان از خود ميپرسد چرا بايد در اين دنيا اين همه بلا، سختي و مشکلات باشد به طوري که ممکن است احساس کند حتي يک روز خوش هم نديده است. به راستي فلسفه اين مشکلات چيست؟ قبل از ورود به پاسخ اين سؤال لازم است دو نکته بيان شود:
اول اينکه اگر انسانها بدانند همگي، حتي انبياي الهي در اين دنيا بلا و مصيبت ميبينند؛ در اين صورت با آرامش بيشتري ميتوانند به مقابله با مشکلاتي مثل زلزله، سيل و بيماريها بپردازند. دوم اينکه نوع سختي بشر متناسب با هدفي است که دنبال ميکند؛ براي مثال هرکه ميخواهد نفر اول کنکور شود بايد براي رسيدن به اين هدف، سختي بيشتري در درس خواندن تحمل کند.
با اين دو مقدمه به سراغ پاسخ سؤال ميرويم. با بررسي بلاياي دنيوي درمييابيم که بلاها شبيه هم نيستند و در آيات و روايات نيز براي آن اقسامي ذکر شده است که در ادامه تنها به دو مورد اشاره ميشود:
الف) بلاي تطهير
گاهي بلا براي پاکسازي و تطهير است. ممکن است از انسان مؤمن اعمال زشتي سر بزند که بلاء، کفاره و جبران کننده خطا و گناه اوست. حاصل فتنهاي که براي مؤمن پيش ميآيد جدا شدن او از گناهان، علاقهها و موانعي است که بين او و خدا به وجود آمده است. در واقع بلاء موهبتي الهي است تا خطاي بنده را در همين دنيا پاک کند و عقوبت آن به آخرت کشيده نشود، زيرا بلاي دنيوي به مراتب از عذاب اخروي آسانتر است. اميرالمومنين عليهالسلام در دعاي کميل به خداي متعال عرض ميکند «عَلىٰ أَنَّ ذٰلِکَ بَلاءٌ وَمَکْرُوهٌ قَلِيلٌ مَکْثُهُ، يَسِيرٌ بَقاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ؛ فَکَيْفَ احْتِمالِى لِبَلاءِ الْآخِرَةِ وَجَلِيلِ وُقُوعِ الْمَکَارِهِ فِيها وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، وَيَدُومُ مَقامُهُ؛ با آنکه اين غم و اندوه و ناگواري درنگش کم، بقايش اندک و مدّتش کوتاه است؛ پس چگونه خواهد بود تحملم در برابر بلاي آخرت و فرود آمدن ناگواريها در آن جهان بر جسم و جانم و حال آنکه زمانش طولاني و جايگاهش ابدي است.» بنابراين خداي متعال از باب لطفش بعضي گناهان را با توبه ميبخشد و برخي را با بلاي دنيوي پاک ميکند تا به عذاب آخرت کشيده نشود.
يک لحظه داغم ميکشي يک دم به باغم ميکشي
پيش چراغم ميکشي تا وا شود چشمان من
بنابراين اين بلاها يک هشدار است تا چشمان ما را به روي حقايق پيرامون باز کند تا هيچگاه دلبسته به دنيا نشويم. در روايات وجود دارد که هر بلايي بر سر شما ميآيد به خاطر خطايي است که مرتکب شدهايد، حتي اگر پاي شما به سنگ بخورد و رگ پايتان پاره شود. خداوند در قرآن ميفرمايد مصيبتها به خاطر اعمال خودتان است، مضاف بر اينکه بسياري از خطاها را قلم عفو ميکشد: «وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَيْدِيکُمْ وَيَعْفُو عَنْ کَثِيرٍ؛ هيچ بلاء و مصيبتي بر شما نميرسد الا اينکه به واسطه خودتان کسب ميشود.» (شوري: 30)
ب) بلاي رشد و ترفيع
قسم ديگري از بلا که ممکن است مؤمن به آن مبتلا شود، بلايي است که براي رشد و ترفيع درجه معنوي اوست؛ يعني اينطور نيست که همواره بلاي مؤمن به خاطر خطاي او باشد بلکه گاهي بلا ميبيند تا مقامش نزد خدا بالا رود. در روايت آمده است «إِنَّ أَشَدَّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ اَلَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ؛ گرفتارترين افراد در اين دنيا انبياء بودند و در درجهي بعد آنهايي که دنبال انبياء قرار داشتند، سپس کسي که از ديگران بهتر است.» (الکافي، ج2، ص252) اين بلا، بلايي است که اولياء را مبتلا ميکند و براي آنها درجه و رشد ميآورد و هرکه مقربتر باشد خداي متعال بر او سختتر ميگيرد.
هرکه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش ميدهند
اگر کسي از خدا دور باشد، اين بلاهايي که رشد ميآورد و انسان را از تعلقات جدا ميکند و به خدا نزديک ميکند، براي او کمتر است. بلاي سنگين خدا از آن خوبان عالم است و آثار و برکاتش هم از آن خوبان است. نمونههاي فراواني در قرآن وجود دارد از جمله آنها حضرت يوسف عليهالسلام است که بلاهاي زيادي مانند فراق پدر و خويشاوندان، آزار برادران، فروخته شدن به عنوان برده و زنداني شدن را متحمل شدند. حضرت يوسف عليهالسلام فتنهها را از سر گذراند، بلاها را تحمل کرد، اما در سايه ابتلاي ايشان، مردم مصر از سالهاي قحطي و گرسنگي و مردن نجات پيدا کردند. يکي از برکات بلاي خوبان اين است که موجب نزول رحمت بر عموم مخلوقات است.