گوناگون/ حقایقی ترسناک درباره تابلوهایی زیبا

خبرآنلاين/ در اواخر قرن هجدهم انگلستان به انقلاب صنعتي وارد شد و به ساير کشورهاي اروپايي و بعد به تمام جهان گسترش داد.پس از آن، جهان ديگر هيچگاه مانند قبل نبود و تغييرات سياسي و اجتماعي در آن روي داد که چهره دنيا را براي هميشه دگرگون کرد. اين تغييرات در تمام جنبههاي زندگي بشر تاثيراتي را به دنبال داشت از جمله در هنرهاي تجسمي؛ به طوري که تحولات اجتماعي اروپا در اين دوران در آثار نقاشي منعکس شده است.
پس از اين دوران، واقعيت زندگي انسان که براي هنرمندان قابل ترسيم بود ديگر فقط در مناظر طبيعي و خانه و صحنههاي عاطفي خلاصه نميشد، بلکه بخش زيادي از زندگي انسانها در کارخانهها و در ميان ابزارآلات مدرن ميگذشت.
انقلاب صنعتي با وجود پيشرفتهايي که براي بشريت ايجاد کرد اما برخي از محافل فکري، از اين رويداد بزرگ وحشت داشتند و معتقد بودند که اين تحول عظيم انسان و طبيعت را در خود خواهد بلعيد.
براي مثال رمانتيکها که در رأس آنها هنرمندان و شاعراني چون ويليام بليک و کاسپار داويد فريدريش بودند، دنياي مدرن را زشت و نابودکننده انسان ميدانستند و در مقابل بر عواطف و احساسات فردي و زيبايي گذشته و طبيعت تاکيد داشتند. ديگر هنرمندان نيز مشغول ترسيم واقعيتها و پيامدهاي آن دوران بر زندگي انسان بودند تا آيندگان را براي قضاوت آزاد بگذارند.
بسياري از نقاشيهاي ونسان ونگوگ نقاش امپرسيونيست هلندي، آيينههاي روشني هستند که واقعيت آن دوران را منعکس ميکنند. او در تابستان سال ۱۸۸۷ نقاشي معروف «کارخانهها در کلشي» را ترسيم کرد. در اين نقاشي چند کارخانه در کنار هم در حومه کلشي شمال غرب پاريس، که به منطقهاي صنعتي تبديل شده بود ترسيم شدهاند.
با شروع جنگ جهاني اول وجود زنان در کارخانهها امري طبيعي بود. زنان در محيطهايي سخت کار ميکردند محيطهايي که در اصل براي مردان تهيه شده بود اما چون آنان در جنگ بودند، زنان جايگزينشان شده بودند.
استنهوپ الکساندر فوربس(۱۹۴۷-۱۸۵۷) در تابلو «دختران کارخانه مهمات» که در سال آخر جنگ يعني ۱۹۱۸ کشيده شده، زنان را در حال تلاش و کار در کارخانه فولاد که براي سربازان در جنگ تجهيزات و مهمات درست ميکنند، نشان داده است.
تابلو «کارخانه فولاد بورسيگ» از کارل ادوارد برمن نيز يکي از مشهورترين نقاشيهايي است که خطر کارخانههاي صنعتي را با دود بزرگي که در نقاشياش روبه آسمان ترسيم شده و ابزارآلاتي که جاي نيروي انساني را ميگيرند، گوشزد ميکند.
اگر چه تمامي اين نقاشيها اکنون گنجينههاي هنري هستند که موزهها و نمايشگاهها براي خريدن و به نمايش گذاشتنشان با يکديگر رقابت ميکنند، اما در حقيقت اينها آيينههايي هستند که وحشت و نگراني انسان در آن برهه از تاريخ در مقابل آن جهش تمدني عظيم را منعکس ميکنند.